Montag, 6. April 2009

انگزارش از فونیکس 3- ایران و سی سال

. رترجمه از ملیحه رهبریرویدادهای تاریخی

ایران: سی سال انقلاب اسلامی


گزارش از:
PHOENIX
قسمت سوم
در مرزهای ایران اقوام مختلف زندگی می کنند از عرب و کرد و بلوچ و ترک آذربایجان... که خواهان خود مختاری هستند. دو سال از انقلاب اسلامی در ایران می گذرد اما باز هم معلوم نیست که چه خواهد شد؟ جنگ داخلی یا نه؟ اما باید توجه داشته باشیم که مرزهای ایران حساس هستند. ترکیه، روسیه ، افغانستان و پاکستان و.... با ایران هم مرز هستند و شوروی نمی خواهد رشد انقلاب اسلامی ایران روی کشورهای متحد او مثل آذربایجان یا قزاقستان و... [حتی در قلب مسکو مردم مسلمان زندگی می کنند] تأثیر بگذارد. حدود 50 میلیون مردم مسلمان در شوروی وجود دارد که نه تنها هیچ آزادی مذهبی ندارند بلکه از دولت مرکزی روسیه راضی هم نیستند، اسلام می تواند باعث جنبش آنها شوند و روسیه می ترسد که مبادا آنها نخواهند همچنان بدون پیامبر(امام) باقی بمانند! این برای روسیه خطرناک است.
غرب هم وضع آشفته ای نسبت به انقلاب اسلامی ایران دارد اما مخالف عملیات نظامی علیه ایران است و معتقد است که اگر با استفاده از اقلیت ها جنگی را حمایت کند تا به معنای جنگ آزادیبخش باشد، این یک اشتباه نظامی در شرایط فعلی است و نتایج آن برای آمریکا از بقیه بدتر است زیرا باز خمینی خود را رهبر مبارزه اینبار علیه نیروی خارجی[حامیان شاه] خواهد کرد. بایکوت نفتی فعلی ایران هم در شرایط فعلی زیر علامت سؤال است زیرا ژاپن در حال سرمایه گذاری در صنعت نفت ایران است و وابسته به نفت ایران است. ایجاد جنگ داخلی در ایران، نتایج و منافع آن در جیب روسیه و نیروهای چپ ایران خواهد ریخت و وضعیت فعلی افغانستان(دولت کمونیستی و دست نشانده روسیه) تکرار خواهد شد. این انتخاب برای غرب منافعی نخواهد داشت. خمینی برای غرب در میان انتخاب بد و بدتر، کم ضررتر است. اگرچه شرایط فعلی ایران بدترین برای آمریکاست اما آمریکا هم حواسش هست! نگاهی به همسایه ایران عراق می افکنیم. سابقا شاه ژاندارم خلیج در تنگه هرمز بود و قدرت او از کشتی های جنگی تا زمینی و هوایی و... با کمک نیروی نظامی آمریکا، در حال گسترش تا اقیانوس هند نیز بود. این قدرت نظامی در خلیج فارس به این دلیل بود که 60% نفت جهان، از خاور میانه تأمین می شود. چاه ها و منابع نفتی کشف شده در ایران و ثروت فعلی ایران یک معجزه برای ملاها خواهد بود که این ثروت نه تنها بودجه جمهوری اسلامی را کامل تأمین خواهد کرد و نه تنها حقوق کارمندان را می توان با آن پرداخت، بلکه در این سرزمین می تواند هیچ شکمی از بیکاران نیزگرسنه باقی نماند و به آنها کمک های اجتماعی(سوسیال) کرد. در منطقه خوزستان یک اقلیت عرب( فقیر و ناراضی) وجود دارد که مورد تحریک از جانب عراق هست و حتی عراق، خوزستان را عربستان می خواند که باید از ایران جدا شود.
پالایشگاه آبادان از بزرگترین پالایشگاه های جهان است. تولید روزانه آن چقدراست، جزو رازهای دولت است ولی حداقل سه میلیون بشکه در روز صادر می شود که تحریم های آمریکا هم کمترین تأثیری روی صادرات نفت نداشته است. کسی نمی داند اما می توان حدس زد که به اندازه کافی برای مردم ایران ثروت به بار می آورد که به زودی بتوانند از سرزمین ایران یک قدرت بسازد. در حال حاضر ایران قدرت نظامی خود را در خلیج فارس و شط العرب بازسازی می کند. درحال حاضر خمینی صحبت از آزاد کردن عراق می کند زیرا اکثر مردمش شیعه هستند و حتی قوای نظامی ایران در مرزهای خاکی و آبی حال آماده باش در مرزهای عراق هستند. در عراق و در کویت و دربحرین طرفداران خمینی دست به فعالیت زده اند. آتش دشمنی دیرینه بین ایران و بغداد دوباره از زیر خاکستر بیرون آمده و برافروخته شده است.
بغداد هم با ایران اسلامی مشکل دارد. ایران و عراق دشمنی دیرینه از زمان شاهنشاهی بزرگ و آریایی ایران و حکومت آسوری بابل با هم دارند.
در همین روزها در تهران شاهد سوگواری برای جنازه هایی هستیم که از درگیری های مرزی در منطقه کردستان یا عراق می آیند و آنها شهید خوانده می شوند. دولت اسلامی تبلیغ بزرگی به راه انداخته و با حمل(نمایش) جنازه در بین مردم ، عشق شیعیان ایران به عزاداری و شهادت را دامن زده و احساسات بزرگ مردمی را برمی انگیزد. مردم عادی( بیکاران بعد از انقلاب) برای دیدن جنازه آمده و تظاهرات و سوگواری بزرگ میلیونی در خیابان ها برپا شده است. پیر و جوان به شدت متأثر بوده و گریه می کنند و در سر خود می زنند و به نام شهدای عاشورا ، برای این شهید سینه می زنند و شهید[کشته در درگیری های مرزی با عراق] را به مثابه شهدای رکاب پیامبر(پیامبرفعلی= خمینی) دانسته و او را وارد شده به بهشت در کنار مجاهدان خوانده و راه او را برای رستگاری خود آرزو می کنند و خود نیز آماده شهادت هستند. بدینگونه تشیع جنازه یک پاسدار، به یک عامل بزرگ تحریک احساسات عمومی، علیه کردها تبدیل شده است در حالیکه سرباز در درگیری مرزی با سربازان عراقی کشته شده است( با شعار حزب دموکرات را به خاک و خون می کشیم.). همچنین مقامات شرکت کننده در مراسم تشیع جنازه، با شعار( مرگ برآمریکا و مرگ بر اسراییل ) احساسات مردم علیه آمریکا و اسراییل را برمی انگیزند. در حالی که در حقیقت این پاسدار یا سرباز در یک درگیری مرزی و با گلوله سربازان عراقی و با سلاح های روسی کشته شده است. اما در مراسم تشیع جنازه آخوندها حضور دارند و در سر خود می زنند. مردم نیز با مشت های گرده کرده و با نگاه های پٌر ازخشم و تنفر شعار می دهند:« عزالدین حسینی(امام سنی ها در کردستان) اعدام باید گردد.» مردم هنوز در احساسات مطلق همبستگی با انقلاب و کاملا دنباله رو رهبران انقلاب( خمینی و ملاها) هستند و جامعه در یک هرج و مرج بزرگی است[ قادر به درک واقعیت های سیاسی یا نظامی نیست .] و در همین مراسم حتی پیرمردهای 70 ساله لباس پاسداری یا بسیج به تن کرده و سلاح به دست گرفته و آماده شهادت وگوش به فرمان امام خمینی هستند!
اینگونه که خمینی از مذهب برای سیاست وقدرت اینگونه استفاده کرد، می توان گفت که در انقلاب فلسطین نیز دیده نشده است.
***
درست در همین زمان، ما در تهران در برابر یکی از بزرگترین پروژه های ساختمان سازی که در زمان شاه آغاز شده بود و نیمه تمام رها شده است، گزارش تهیه می کنیم. جمعیت بزرگی از مردم بی خانمان و کولی چادر زده و روبه روی این ساختمان ها در خیابان و در کنار جوی آب کثیف به گونه دردناکی با کودکان خود زندگی می کنند! نه نان و نه آب، نه غذا، نه سرپناه! جای تعجب دارد! [از یکسو آن صحنه های حمل شهید و دامن زدن به هیجانات انقلابی مردم و سوءاستفاده از مذهب برای انحراف افکار عمومی و بدینگونه ناتوان در حل مشکلات اقتصادی= اجتماعیٍ مستضعفانی که اساسا به خاطر آنها انقلاب شد .]
***
در تهیه گزارشی از بازار نارضایتی زیادی دیده می شود زیرا وضعیت اقتصادی ایران در حال رکود است. در مصاحبه با بازایان از اسلام یا از اسلامی شدن مملکت ناراضی نیستند اما از وضع آشفته اقتصادی و بی برنامه گی دولت ناراضی هستند. بازار سنتی در زمان شاه در مسیر برنامه ریزی و مدرنیسمی بود که شاه استارت آن را زده بود و حالا به سوی ملا کراتی حرکت کرده است. یکنفربه ما گفت:« ملاها در بازار نفوذ کرده و اقتصاد بازار را در دست خود گرفته اند اما این وضعیت سرانجام یک روز به نقطه انفجاری خواهد رسید!». با این حال در بازار و بر بالای دکان ها شعارٍ فقط جمهوری اسلامی دیده می شود.
باید توجه داشته باشیم که ایرانی ها یک خلق عمیقا حساسی هستند و هرگاه اعتماد آنها لطمه ببیند، بعد آنها دیگر این خوش بینی را به کنار می گذارند.[واقع بین می شوند!]
***
اولایل نوامبر 1979 ما مجددا سفری به تهران داشتیم. چند هزار نفری در دانشگاه جمع شده اند تا برای شهدای راه آزادی مراسم یادبود، برگزار کنند. آنها شعارهایی را که گفته می شوند، تکرار می کنند:« مرگ برآمریکا و... یا خمینی حامی مستظعفین یا شعارٍ ما همه سرباز توایم خمینی،گوش به فرمان توایم خمینی،.» آیت الله منتظری برای آنها سخنرانی می کند. بعد از فوت آقای طالقانی، نماز جمعه در دانشگاه تهران نیز توسط آیت الله منتظری برگزار می شود. او برای دانشجویان سوژه جدید و جالبی دارد که می تواند آنها را بسیار تحریک کند. سوژه این است که شاه به آمریکا رفته است. شاه که دچار بیماری سرطان است به آمریکا برای معالجه رفته است اما رفتن او به آمریکا یک موج حساسیت و ترس از توطیه جدید به همدستی شاه و آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایجاد کرده است. درحال حاضر ایران یک کشور به شدت مذهبی است و مردم آماده شهادت و انتقام گیری هستند. همچنین در همین زمان آقای بازرگان بدون اجازه خمینی با برژینسکی گفتگویی داشته که او را به خیانت و سازشگری و کناره گیری از دولت تحت فشار قرار داده اند. از همینجا با استفاده از تریبون نماز جمعه و با شعارهای الله اکبر و ....با یک تحریک غیر مستقیم مردم را از نماز جمعه به سمت سفارت آمریکا کانالیزه می کنند. در برابر سفارت، دانشجویان پلاکاردهای:« توطیه و تجاوز خصیصه ذاتی آمریکاست.» شعار مرگ بر شاه داده می شود و مردم بسیار تهییج شده هستند. در اینجا رایکال های چپ هم فعال هستند اما فناتیک ها صحنه را در دست دارند و از دیوار های سفارت بالا رفته اند. درآنجا یکی سخنرانی می کند که شاه مریض نیست بلکه به آمریکا رفته تا با کارتر علیه انقلاب توطیه کنند. ملاها هم در برابر سفارت جمع شده اند و عمامه به سرها زمان را برای تحقیرآمریکا غنیمت دانسته و از آن استفاده می کنند.....
در همین زمان خمینی که امام و رهبر و جانشین خدا و نماینده امام زمان و بالاترین مرجع روحانی است، بلکه قانون گذار و همچنین فرمانده کل قوای ارتش(امیرالمؤمنین) نیز شده است. او در بالای پشت بام [با دمپایی پلاستیکی] برای دست تکان دادن، ظاهر می شود و ارتشیان از برابر او رژه می روند. الله اکبر!! جمعیت کثیری نیز حضور دارند و شعار حزب فقط حزب الله می دهند. به این معنا که ایران تک حزبی است و هیچ حزب دیگری اجازه ندارد. مخالفان و دشمنان خمینی در او و شیوه ای که پاسداران و ارتشیان و نیروی نظامی خود را برای شهادت آماده کرده است، یک نوع تولد دوباره رهبر فرقه اسماعیله در قزوین را می بینند. به آنها دراویش یا اسماعلیان یا حشیشیان می گفتند،[ امام آنها اسماعیل فرزند امام پنجم بود.] فدایی های اسماعیلیه با یک خنجرآماده و گوش به فرمان بودند تا در سراسر جهان عملیات کنند و شهید بشوند. خمینی در سخنرانی امروز خود به تهدیدآمریکا پرداخته و باز از شهادت یا آمادگی برای شهادت(اساس اسلامیت و شیعه) حرف می زند واضح است که در برابر ابر قدرت جهان، سلاح دیگری جز جان این افراد ندارد....
ادامه دارد....
20 فوریه 2009
mrahbari@hotmail.com
مترجم: علتٍ ترجمه و کار و وقت و ....، تنها در جریان قرار دادن خواننده از یک برنامه سه ساعته در باره ایران در کانالٍ سیاسی فونیکس بوده است و دلیل بر هیچ تأییدی بر محتوی یا مفاد برنامه نمی باشد.
منبع :
www.phoenix.de
Historische Ereignice-30 Jahren Islamische Revolotion
تاریخ برنامه: اول فوریه 2009

Keine Kommentare: