Dienstag, 3. März 2009

پوکر قدرت در ایران/

ترجمه از ملیحه رهبری

Machtpoker im Iran

پوکر قدرت در ایران(1)


گزارش از:

Ulrich Iilgner
 

برنامه ای از دفترZDF در تهران.
 

گزارش از ملاقات با یک گروه کوچک جاز شروع می شود. سه جوان دانشجو که در زیر زمین خانه شان و برای خودشان یک برنامه موسیقی جاز اجرا می کنند.
اینکه این گروه بتواند برنامه خود را در یک سالن و یا مکان عمومی برای جوانان اجرا کند، رویایی بیش نیست. این نوع موزیک برای جوانان جاذبه دارد اما یک گروه جاز یا می تواند در زیر زمین خانه یا برای مهمانی های دوستانه و فامیل برنامه اجرا کند. در برنامه موزیک رسمی دولتی جمهوری اسلامی( موزیک مجاز) این گروه جاز هیچ جایی ندارد. سیاست رسمی دولت برای این جوانان هیچ برنامه ای ندارد. جوانان خودشان دنبال وسیله ای می گردند که وقت آزادشان را با آن پٌرکنند.
رامین امان مسؤل گروه که دانشجوست می گوید:« ما از کار خود هیچ هدفی نداریم. کار ما یک پیام سیاسی ندارد و ما فقط به موزیک علاقه داریم و از آن لذت می بریم.» این آرزو که این گروه موزیک در کشورهای اروپایی بتوانند برنامه اجرا کنند، برآورده نخواهد شد زیرا نمی توانند ویزا بگیرند. نسل جوان ایران فرهنگ خود را (جدا از فرهنگ رسمی و اسلامی) دارد و آن را گسترش می دهد. اتومبیل در مرکز این علایق است. جوانانی که بتوانند( پولدارها) اتومبیل های شیک و آخرین مدل( مثل رٍلیز) می خرند و جالب است که نام خدا و مقدسین روی این ماشین ها نوشته می شوند.
ازآنجا که برای جوانها دیسکو و... وجود ندارد، آنها ساعت تعطیل را در چهاردیواری خانه می گذرانند یا به مکان های عمومی می روند. جمعه روز تعطیل و وقت تفریح و کوهنوردی است. سلسله کوه های بلند در شمال تهران در حال حاضر بیشتر یک مکان ملاقات برای جوان ها شده است. از این طریق جوانها سعی می کنند با یکدیگر آشنا شوند. مدت هاست که پاسدارها و نیروهای انتظامی از ممنوعیت کوهنوردی و کنتاکت بین دو جنس مخالف در اینجا دست برداشته اند.کسانی که پولدار تر هستند برای خوشگذرانی و تفریح به کیش می روند که اگر چه به پای دوبی نمی رسد اما یک مرکز تجارت و تفریح برای پولدارهاست به خصوص وقتی در تهران هوا سرد و زمستانی است ولی در کیش آفتاب همیشه هست.
گاه جوان ها در گرو های کوچکتر سعی می کنند که سر خود را با ورزش گرم کنند. خانواده ها و زنهای جوان به عنوان تماشاچی شرکت می کنند وآنها را تشویق می کنند. یا جوان ها برای تفریح و وقت گذرانی تا ساعت 12 شب در خیابان های شمال شهر بستنی می خورند. تا این ساعت مغازه ها باز هستند اما بعد باید ببندند. جوانان در اینجا هم سعی می کنند با جنس مخالف کنتاکت زده و باکسی آشنا شوند یا شماره تلفن رد و بدل کنند و در قدم بعدی هم قرار ملاقاتی از طریق هندی بگذارند. اگر جوانی نخواهد از این طریق( اتفاقی) برای خودش جفتی پیدا کند، می تواند به آقای جعفر اردبیلی مراجعه کند. مقام روحانی از اینترنت برای واسطه گری و پیدا کردن زوج و امر ازدواج استفاده می کند. با آنکه این نوع کنتاکت بین زن و مرد هم شرعی نیست اما ممنوع هم نیست. مقام روحانی می خندد و می گوید:« امروز همه تجربه چت کردن دارند. خود من تا نٌه ساعت چت می کنم. باور کنید! خوشم می آید! آدرس من را بیشتر از شش هزار نفر در اختیار دارند. اغلب جوانان به سراغ من می آیند و با هیجان سؤال خود را مطرح می کنند!.»
با آنکه تهران یک پایتخت بزرگ است اما هنوز سنت های مذهبی (محافظه کاران) برآن حاکمیت دارد. برای جوان ها پیدا کردن یک دوست دختر یا دوست پسر بسیار مشکل است زیرا در جامعه کنتاکت (آزادی) دو جنس مخالف به شدت ممنوع است. به این دلیل اینترنت یک وسیله آشنایی برای جوان هاست. کسی که اینترنت در خانه ندارد، می تواند به مرکز اینترنتی آقای اردبیلی مراجعه کند و یک شریک برای زندگی اش پیدا کند. ما در اولین سمیناری که تحت عنوانٍ« آموزش نوین جنسی» آقای اردبیلی برای زوج های جوان (مزدوج)گذاشته بود، شرکت کردیم. یک سمینار غیر عادی بود. در این سمینار غیر متأهل ها هم می توانستند شرکت کنند. موضوعاتی که تابو هستند مثل مناسبات جنسی یا موضوع سکس در این سمینار توضیح داده می شود. قدیمی ترها موافق با این روش او( واسطه گری اینترنتی) نیستند اما جوان ها موافق با این روش برای آشنا شدن با جنس مخالف هستند. شاید بعضی بتواند در نهایت از این طریق کسی را برای ازدواج پیدا کنند که نهایتا نیز بتوانند به خانواده خود معرفی کنند.
برای پی بردن به معنای عمیق اعتقادات مذهبی و سنت ها در جامعه ایران به طور مثال می توان به ماه محرم اشاره کرد. در روز تاسوعا و عاشورا در وسط روز در تمام نواحی شهر، خیابانها پٌر از عزاداران امام حسین است که مانعی برای ترافیک شهر است. در این روز مردم به خاطر اعتقادات مذهبی شان به خیابان ها می روند. در این روز در کربلا که امروز در عراق است امام حسین توسط طرفداران خلیفه (سنی ها ) کشته شده است،
مصاحبه با یک نفر در خیابان و سؤال درباره مراسم عزاداری حسینی: « مردم ما همیشه برای امام حسین عزاداری کرده اند و عشق به امام حسین در قلب مردم است و هیچ ربطی به دولت یا حکومت ندارد.»
مردم در صف های طولانی در خیابان ها عزاداری می کنند. مردان جوان حجره های سنگین به دوش می کشند. زنجیر می زنند یا گریه می کنند. غم و اندوه برای این شهادت بخشی از عزاداری می باشد. مراسم عزاداری تا دیر وقت شب در خیابان های شهر ادامه پیدا می کند. در این روز باز از این طریق جوان ها می توانند مقداری از کنترل خانواده خارج شوند و تا دیر وقت بیرون از خانه بمانند. تصاویر زیبایی از امام حسین در تابلوهای شهر آویزان است. غذا در این روز مجانی است و ثروتمندان در این روز غذای نذری می دهند باز هم به این امید که آرزوهایشان برآورده شود. در روز عاشورا رستوران ها بسته هستند. مردم در مراسم عزاداری، طبقه خود(فقیر یا غنی) را فراموش می کنند و برسر سفره های ساده با هم می نشینند و در کنار هم غذای نذری می خورند.
در یک محل عزاداری در روز عاشورا نمایش تعزیه برگزار می شود. چگونگی شهادت امام حسین اجرا می شود. در نمایش نشان داده می شود که امام حسین چگونه برای عدالت و برای احقاق حقوق مردم به جهاد و مبارزه برخاست. برای تماشاچی ها تکرار این خاطره است که چطور امام حسین (شیعه) به دست سنی ها به قتل رسید.
.... تا امروز تشدید و حمایت از سمبل های مذهبی از ستون های قدرت و وسیله استفاده برای حاکمان بوده است. آیت الله علی خامنه ای رهبرکشور است. او تمام سیستم را کنترل می کند. در سال 1989 علی خامنه ای که امروز 69 ساله است از طرف شورای روحانیت(ملاها) به عنوان جانشین خمینی انتخاب شد. یک مقام روحانی که قدرتش را بر پارلمان، بر رییس جمهور و بر قوه قضاییه اعمال می کند. او بلاترین مقام تصمیم گیری در کشور است و برای ارتش هم بالاتری مقام فرمان دهنده است و کنترل کننده سازمان جاسوسی و امنیت نیز می باشد. هرچه او بگوید و خط و خطوط بدهد، باید مقامات بالای سیاسی کشور نیز دنبال کنند. به نام یک سیاست رادیکال و تمام عیار، خامنه ای به شدت مواظبت می کند که منتقد یا مخالف مقام او (آیت الهی) از صحنه سیاسی خارج شود. هرچه او بگوید یا سخنرانی کند برخلاف آن گفتن، حرام یا ممنوع است. در حال حاضر او کاملا از احمدی نژاد پشتیبانی و از او در برابر انتقاداتی که به سیاست های او می شود، حمایت می کند. به این ترتیب دریکسال گذشته او توانسته در یک جنگ قدرت بین کونزرواتیوها( یک جناح= مثلا محافظه کار!) و رفٌرمیست های مذهبی( جناح دیگر)، کفه تعادل را به نفع کونزرواتیوها بچرخاند. همینطور برای انتخابات پارلمان برای 15 ماه مای باز هم حمایت و پشتیبانی او بر پیروزی کونزرواتیوهاست. در خیابان های تهران از مبارزه انتخاباتی به زحمت چیزی به چشم می خورد.
مصاحبه خیابانی با یک عابر که مردی میانسال می باشد:« من فکر که شرکت کنندگان در انتخابات این بار مجلس کمتر از دور قبلی هم باشد. نارضاتی مردم خیلی زیاد است و همه چیز گرانتر شده است و هیچکس هم تورم افسار گسیخته را کنترل نمی کند که به جلو می رود.»
به این ترتیب هیچ هیجان عمومی مرای انتخابات مجلس در بین مردم نیست. در سؤال از مردم که آیا در انتخابات شرکت می کنید، مردم عادی قاطعانه «نه!» می گویند. در سؤال از یک روحانی( عمامه دار) که می خواهد سوار تاکس شود و عجله دارد، او با قاطعیت پاسخ می دهد که البته و صددر صد!
8 سال قبل رفٌرمیست ها انتخابات را برنده شدند اما عملا هیچ چیزی در جامعه تغییر نکرد زیرا زندگی سیاسی مردم در دست کونزرواتیوها (ملاها) بود و توسط آنها تصمیم گرفته می شد. تظاهرات 22 بهمن امسال که به مناسبت انقلاب ضد سلطنتی برگزار شد، مورد استفاده طرفداران رژیم و رهبر مذهبی جامعه یعنی خامنه ای و ریس دولت یعنی احمدی نژاد برای تظاهر و نمایش قدرتشان (کونزرواتیوها) بود. در این تظاهرات شعارهای مرگ براسراییل و مرگ برآمریکا وآتش زدن پرچم های آنها در تلویزیون دولتی به نمایش گذاشته می شود. این یک راهپیمایی برنامه ریزی شده بود وبیش از هرگروه پارا میلیتر اٌرگانزاسیون( شبه نظامیان بسیجی و سپاهی و...) نیروهای خود را به صحنه آورده بودند. حتی نهادهای ورزشی هم به نفع رژیم به این تظاهرات آورده می شوند. رفٌرمیست ها یا طرفدارانشان در این تظاهرات شرکت نکرده اند و حتی برای شنیدن سخنرانی رییس جمهور نمی آیند. احمدی نژاد در سخنرانیش باز هم روی سوخت هسته ای تأکید می کندو قسم می خورد که عقب ننشیند و مردم را تحریک می کند و از آنها می پرسد:« آیا آماده هستید که جهاد کنید و از حق خود دفاع کنید؟... آیا آماده هستید که به هدف خود برسید؟... آیا خسته شده اید؟.... بعد می پرسد:« چه کسی خسته است؟» خودش و مردم جواب می دهند:« دشمن!» مردم شعار مرگ بر اسراییل می دهند و این برنامه در تمام طول روز از طریق تلویزیون سراسری نمایش داده می شود و قابل توجه این است که آنچه در برنامه تلویزیونی تبلیغ و بزرگنمایی می شود، واقعیت صحنه آنگونه نیست.
موضوع دیگری که در انتخابات شگفت انگیز است! این است که در ماه ژانویه گذشته 72009 نفر برای نمایندگی مجلس خود را معرفی کرده بودند. متشکل از محافظه کاران و رفٌرمیست ها و افراد مستقل بودند. اظهارات کاندایداها ( چه در داخل سیستم یا خارج از سیستم ) جالب بود که همه می گفتند( وعده می دادند) تلاش خواهند کرد در مجلس از حق و حقوق مردم دفاع کنند. یک کاندیدا انتخاباتی را در یک مرکز فعالیت های انتخاباتی ملاقات می کنیم و علت شرکت او را برای کاندیداتوری مجلس می پرسیم. او جواب می دهد:« با توکل به خدا و اگر خدا بخواهد چون خواست خداوند بالاتر از همه خواست هاست و من انتخاب شوم، می خواهم از این طریق به مردم و کشورم خدمت کنم.»
بیش از دو هزار متقاضی برای کاندیداتوری حذف می شوند. به ویژه کاندیداهایی که از جناح دیگر قدرت و به اصطلاح اصلاح طلب یا رفٌرمیست بودند از کنترل کننده ها اجازه ورود نیافتند. امروزه جناح رفٌرمیست رونامه های زیادی منتشر می کنند. در دفتر یک روزنامه به نام کاپیتال با مدیران مسؤل ملاقاتی می کنیم. آنها درباره انتشار مطلبی برای رفرم و اصلاحات اقتصادی بحث می کنند اما انتقاد از دولت آزاد نیست و نباید انتقاد کنند. در زمان خاتمی این جناح آزادی بیشتری داشت که در سال 2006 تمام شد.
یک متخصص اقتصادی سعید لیلاز(Saeyd Leylaz-Wirtschaftsexporte ) می گوید که سابقا با روزنامه های بیشتری کار کرده است که الآن همه بسته شده اند. او می گوید، « به نظر من پارلمان جدید حتی معنا و کارکرد( رول) پارلمان در سال گذشته را هم نخواهد داشت. احمدی نژاد می خواهد از نو نقش پارلمان را مشخص کرده است. که نزدیک به خامنه ای باشد. از نظر من نتیجه انتخابات مجلس چیزی را تغییر نخواهد داد و از اهمیت خاصی برخوردار نیست زیرا چیزی را تغییر نخواهد داد. من معتقدم که مجلس باید بتواند تغییری به نفع جامعه یا مردم ایجاد کند. در حال حاضر مجلس از قدرتی برخوردار نیست. رابطه دولت احمدی نژاد و مجلس اینگونه است که اول دولت تصمیم می گیرد و عمل مورد نظر خود را انجام می دهد و بعد از مجلس می خواهد که قانونی متناسب برای پشتیبانی از عملکرد دولت پیدا کند.»
تا امروز احمدی نژاد اکثریت مجلس را با خود داشته است. ممکن است که در مجلس به عملکرد یک وزیر یا وزای مختلف انتقاد بشود اما مجلس پشتیبان خط و خطوط سیاسی احمدی نژاد است. و همه تبصره های درخواستی او در رابطه با پروژه های اتمی را مجلس تأیید کرده است. به همین دلیل احمدی نژاد از اطمینان خاطر برخوردار است وقتی که با نمایندگان مجلس طرف است. در یک سخنرانی مجلس او می گوید که دلایل بنیادی وجود پارلمان و دولت برای وجود عدالت و پیشرفت در جامعه است. منتقدین احمدی نژاد در این انتخابات با مشکلات خاص دیگری هم رو به رو شده اند. قدرتمندترین کاندید رفٌرمیست ها مهدی کروبی(آخوند) است که در دانشگاه تهران با دانشجویان سیاست خود را به بحث می گذارد. در نزد دانشجویان رفٌرمیست ها هیچ نفوذ و تأثیری ندارند. فضای مثبتی از حضور او دیده نمی شود. همه ناراضی هستند. چندین پلاکارد در دست دانشجویان دیده می شود. در جلسه سخنرانی کروبی می خواهد بداند که دانشجویان چه می خواهند و آنها پلاکارهای خود را باز می کنند. « جایگاه دانشجو زندان نیست!» = «شما چه کاری می توانید برای ما بکنید؟» یا « دانشجویان دستگیر شده را آزاد کنید و....» سالن سخنرانی دانشجویان با پلاکارهایی که بر روی آن نوشته شده است، مهییج می شود. کروبی مکرر می گوید که من دخالتی در دستگیری یا آزاد کردن آنها ندارم و مسؤل دستگیری آنها قوه قضاییه است و موضوع نیز قضایی است ولی اظهار امیدواری می کند که دانشجویان برای شب عید آزاد شوند. یک دانشجویی جوان که موهایی بلند و تیپ خاص(آزادی) دارد، پشت میکروفن قرار گرفته و می گوید که من می خواهم بگویم که در کشور ما گفته می شود که آدم می تواند حرفش را بزند ولی پس از آنکه حرفش را زد و اینکه چه مطلبی را گفته باشد، آن تعیین کننده است که بعد از گفتن آن هم باز می تواند آزاد باشد یا نه.[ اشاره او به دانشجویان دستگیر شده است.] این دانشجو باز سؤال می کند و می پرسد که شما آقای کروبی کدام راه را انتخاب خواهید کرد؟ دفاع از حق مردم و دانشجو یا یک پٌست و مقام در دولت را؟» کروبی جواب می دهد که من همانگونه که گفتم به سیستم تعلق دارم. فرزند این کشور( نظام) هستم و در انتخابات شرکت می کنم اما من اعتراض هم به دولت می کنم. شما هم خواسته های خود را بگویید.» دانشجویان خواسته خود را با پلاکاردهایشان می گویند:« آزادی بیان، نه زندان! » دیگرآنکه دانشجویان و یاران دستگیر شده ما آزاد شوند.» جلسه پایان می یابد. در بیرون جلسه دانشجوی جوان در مصاحبه خود با خبرنگار می گوید:« جای تأسف است که دولت هیچ علاقه ای ندارد که جلوی فاجعه را بگیرد یا با رفرم آن را تغییر دهد.کشور با شرایط بغرنج اجتماعی رو به رو است و در این مقطع و با توجه به جو جهانی می بایست که درها به سوی رفرم باز شوند. اما با وضع انتخابات اخیر می بینیم که با این دولت هرگز تغییر و رفرمی اتفاق نخواهد افتاد.»
ادامه دارد.
18، 03، 2008

***
ترجمه از ملیحه رهبری
Machtpoker im Iran


پوکر قدرت در ایران(2)
گزارش از:
Ulrich Iilgner
برنامه ای از دفترZDF در تهران
قسمت دوم
کنزرواتیوها(وابستگان رژیم) اکثریت نماینده را به مجلس خواهند فرستاد. آنها خیلی خوب سازماندهی شده اند و از سوی شبه نظامیان پاسدار و بسیجی و…حمایت می شوند. در جلسه ای تحت عنوان:« نشست خبری جبهه متحد اصولگرایان» تهران= بهمن 86 ، یکی از کاندیداهای تهران به نام شاه عابدینی صدر از(Vereinigte Partei Fundamentalisten ( احزاب متحد فونتامنتالیسم این انتقاد را رد می کند، می گوید:« به نظر من این تلاش گروه های سیاسی است که با مظلوم نمایی تلاش می کنند تا بین مردم اشاعه دهندکه هیچ رقابتی برای انتخابات وجود ندارد و می خواهند که نشان دهند، همه کارها یک طرفه است، ولی ما بر این عقیده نیستیم.»
در حالیکه در برابر رفٌرم طلبی(مبارزات) گروه های دانشجویی مقاومت و از آن ممانعت می شود، فعالیت گروه های کنزواتیو(وابستگان رژیم)آزاد است و مثل همیشه گروهی ازکونزواتیوها و حتی دانشجویان وابسته به آنها در مقابل سفارت خانه های خارجی تظاهرات می کنند و اینبار نیز در مقابل سفارت خانه انگلیس تجمع کرده و شعار مرگ بر انگیس می دهند. پرچم آمریکا و انگلیس را آتش می زنند و کوکتل مولوتف به حیاط سفارت پرتاب می کنند و پلیس دخالتی نمی کند و یا تظاهر می کند که گویی تقصیری در ممانعت کردن از پرتاب کوکتل مولوتف و ...ندارد و کسی را هم دستگیر نمی کنند. تظاهرکننده گان شعار حزب الله می دهند و خود را حزب خدا می خوانند.
[این خود مقایسه ای است ازآزادی عمل کنزواتیوها(وابستگان رژیم) در مقایسه با سرکوب تظاهرات و آزادی عمل دانشجویان دانشگاه ها.]
*
در برنامه ای ازآتش نشانی ما با یک تیم زنان که درآتش نشانی کار می کنند، آشنا می شویم. چنین به نظر می رسد که زنان اجازه شرکت در همه فعالیت های اجتماعی را دارند. اما این تیم اولا جدا از مردان و همکاران مرد کار می کند و ثانیا تنها تیم است که به این کار اشتغال دارد و به عملیاتی فرستاده می شوند که حادثه ای برای خانم ها اتفاق افتاده باشد(جایی که آتش نشانی مرد نمی توانند وارد شوند) و به آنها کمک کنند.[شاید منظور جاهایی مثل حمام زنانه باشد یا..!] در مصاحبه با آنها می گویند:« شغل سختی است اما همه کارها سختی خود را دارند. نمی خواهم بگویم که آسان است اما برای ما لذت بخش است. در ابتدا مردم ما را جدی نمی گرفتند اما بعد عادی شد و مردم هم در صحنه همکاری می کنند.»
در تهران به نظر می رسد که زنان در سطح جامعه درشغل های دیگر هم توانسته اند فعال شوند. حدود دو سال است در حاشیه شهر تهران یک شرکت تاکسیرانی است که راننده های آن زنان هستند. شرکت ابتدا با ده تاکسی کار خود را شروع کرد اما حالا دارای 400 خودرو تاکسی است. تاکسی هایی که راننده آن زن هستند، مشتری خوبی دارد و توسط خود خانم ها هم سفارش داده می شود. تاکسی در تهران برخلاف اروپا چیز لوکسی نیست و قیمت آن برای یک ساعت حدود چهار اٌیرو می باشد. مناسب بودن قیمت تاکسی به دلیل پایین بودن، قیمت بنزین است. بنزین جیره بندی شده در هر لیتر هشت سنت می باشد. ولی باید توجه داشته باشیم که جیره بندی بنزین به این قیمت، راننده ها را با مشکل روبه رو کرده است زیرا باید از بازار آزاد بنزین بخرند. با خانم مرضیه شریعتی مصاحبه ای می کنیم. او راننده تاکسی و یک زن جدا شده از همسرش است و با پسرش تنها زندگی می کند، اگرچه پسرش از شغل مادرش راضی نیست اما مرضیه خودش از این شغل خوشش می آید می گوید:« از این شغل خوشم می آید. این شغلی است که در ایران تا به حال زنان نداشته اند. به همین دلیل دوست داشتم آن را تجربه کنم. اما جیره بندی بنزین کار و زندگی ما را تهدید می کند. اگر بتوانم بنزین تهیه کنم می توانم کار کنم اما اگر بنزین نباشد، ماشین راه نمی رود و باید ماشین را در جلوی درب منزل بخوابانم و من هم بیکار خواهم شد.»
این نگرانی هست اما فعلا در چشم انداز نیست، چون دولت جرأت ندارد که قیمت بنزین را به گونه چشمگیر افزایش دهد. بدینگونه ما می توانیم با راننده های زن تاکسی در ترافیک تهران برخورد کنیم.
به دلیل دارا بودن منابع عظیم گاز و نفت، ایران یکی از کشورهایی است که درآن قیمت نفت و بنزین نسبتا ارزان است.
بعد از روسیه و عربستان ایران یکی از بزرگترین منابع نفتی جهان را دارد. در حال حاضر و با توجه به بالا رفتن قیمت فروش نفت وگاز، درآمد حاصل از فروش آن نیز افزایش یافته و درآمد دولت ایران هم در سالهای اخیر به رکورد خود رسیده است.
به دلیل تحریم های سازمان ملل و اینکه ایران نتواند نفت خود را بفروشد، ظاهرا مشکل و مزاحمتی برای حاکمان تهران نیست.آنها نفت کشور را به کشورهای همسایه مثل پاکستان و خاور دور مثل چین بیشتر می فروشند. در حال حاضر لوله کشی گاز تا پاکستان و هندوستان و شاید تا چین ادامه پیدا کند. این از دلایلی است که حاکمان تهران فکرمی کنند یا خود را قانع کرده اند که از این طریق تأثیرات تحریم را می توانند از خود دور کنند. اما مدت هاست که حاکمان تهران( ملایان) یک مشکل بزرگ دارند که شاید مدت طولانی نتوانند در برابر آن مقاومت کنند. به دلیل تحریم، مشکل و کمبود تکنولوژی پیشرفته برای مدرنیزه کردن صنعت نفت خود را نشان می دهد و عوارض آن آشکار خواهد شد. همین حالا هم صادرات نفت تقلیل یافته است. برای سال آینده نیز ایران اجازه کمتری برای فروش نفت به تانکرهای نفتکش خواهد داشت. مشکلات مربوط به افزایش مصرف نفت در داخل نیز خود را درآینده نشان خواهد داد.
ایران می خواهد با استفاده از تکنولوژی اتمی، به زودی برق تولید کند. تا مصرف گاز و نفت داخلی تقلیل یابد. شگفت آور است که با وجود تحریم ها، نیروگاه های اتمی به کار خود ادامه می دهند و غنی کردن اٌرانیوم هم همچنان ادامه دارد. حاکمان تهران حاضر نیستند در برابر دعوا برسر این موضوع ترمز کنند. بیشتر مردم فکر می کنند که انرژی هسته ای حق ملت آنها است و احساس غرور می کنند که کشورش نیروگاه اتمی داشته باشد.
مصاحبه با یک عابر عادی: « همه مردم خوشحال هستند که ما انرژی هسته ای داریم. و می توانیم اورانیوم غنی کنیم و در زمره کشورهای جهان هستیم که از انرژی اتمی برخوردارند.»
به نظر می رسد که مردم توجهی به تحریم های سازمان ملل که در همین رابطه است، ندارند. طولی نخواهد کشید که ایران ادعای داشتن قدرت اتمی نماید
مصاحبه با عابری در خیابان و پرسیدن نظر او در این رابطه:« بعد از داشتن قدرت اتمی مثل گذشته نخواهد بود که ایران را در زمره کشورهای عقب افتاده بدانند و بعد ازآن باید روی ایران حساب کرد! این نظر من است.»
از مراکزی که نیروگاه های اتمی درآن ساخته شده و غنی سازی اٌرانیوم در آن انجام میگرد، نیروگاه اتمی نطنز در کویری در جنوب تهران می باشد که این نیروگاه در زیر زمین ساخته شده است. درآپریل سال 2007 آمادگی برای بهره برداری ازآن در طی برنامه ای جشن گرفته شد. آیا باور کنیم که واقعا این نیروگاه آماده بهره برداری است؟ اما به طور واقعی هم در این نیروگاه زیرزمینی 3000 نفر کار می کنند. برنامه تلویزیونی رژیم برنامه جشنی را پخش کرد که درآن سران مملکتی( سران رژیم) شرکت داشتند. در این برنامه فریدون با خواندن ترانه ای عظمت و قدرت باستانی ایران را در یادها زنده می کند، احمدی نژاد گریه می کند و بعد رییس جمهور موفقیت در راه اندازی(افتتاح) نیروگاه اتمی را اعلام می کند. او ناگهان و باافتخار اعلام می کند:« از امروز ایران عزیز در زمره کشورهای بزرگ جهان که از سوخت هسته ای برخوردار است، قرار می گیرد.»
رییس جمهور ایران در شرایطی این خبر را می دهد که در تهران و درهمه جا با نقاشی کردن روی دیوارها یا با نصب پلاکارد و حتی تصاویر افراد، تبلیغات وسیع برای عملیات انتحاری به چشم می خورد. اکثر این افراد عملیات علیه اسراییل را آموزش دیده اند یا کسانی هستندکه شهید نامیده می شوند و علیه اسراییل عملیات انتحاری کرده اند. در یک تجمع با زنان و مردانی ملاقات می کنیم که به طور داوطلبانه خود را به اینجا معرفی کرده اند و برای انجام عملیات انتحاری آماده هستند و بسیاری از آنان نیز یک دوره آموزشی را گذرانده اند البته کسی از جمعیت معرفی نمیشود که این عملیات را اجرا کرده باشد. محمد صمدی که مدیر این جمعیت( Sprecher der ``Libhaber des Märtyrertodes``) =عاشقان شهادت= است، برای ما توضیح می دهد:« .. ما به اهدافمان به وسیله ماشین وانت انفجاری و کمربندهای انفجاری نایل می شویم. البته نه ما بلکه این جوانان مجاهد فلسطینی ها و حماس هستند که باید از این طریق و با این عملیات نشان دهند که ضربات اسراییل و حملاتش را می توانند از این طریق متقابل پاسخ دهند.» البته تمام زنان و مردانی هم که در این اردوگاه حضور دارند، داوطلب هستند و آماده هستند وقتی به آنها فرمان داده شود، وارد جنگ و عملیات انتحاری شوند.
اما ارتش و سران جمهوری اسلامی ارتش کلاسیک و قدرت و نیروی نظامی خود را بنا کرده اند. بدون هیچ تردیدی ایران در منطقه بزرگترین ارتش قدرتمند را دارا می باشد. در مانور ارتش که برپا شد، رییس جمهور احمدی نژاد می خواهد این قدرت را در برابر تهدیدهایی که از خارج میتوانند اعمال شود، نشان دهد. در این مانور احمدی نژاد با نمایش موشک هایی که می تواند با بٌرد خود به تمام کشورهای خاور میانه شلیک کند، قصد قدرت نمایی در برابر تهدیدات خارجی را دارد. او گوید:« بالآخره ارتش عزیز ما به خودکفایی رسیده است و می تواند نیازهایش را خودش تولید کند»
اگر به ایران حمله شود، تمام این ارتش و سربازان آماده هستند تا در تمام مناطق و نواحی کشور جنگ را به پیش ببرند( بجنگند!).
آماده کردن روانی مردم برای جنگ هم در ادامه این برنامه(مانور) می باشد. از جمله در خیابان های تهران تانک و نفربر برای بازدید بچه های دبستانی یا نوجوانان قرار داده اند. بچه ها با اشتیاق سوار زرهی میشوند و در قسمت دهلیزهای نفربر می نشینند و آن را با حیرت تجربه می کنند و بسیاری از این بچه ها عضو بسیج نیز می شوند. موشک به صورت نمایشی در کنار خیابان ها پٌرجمعیت قرار داده می شود تا ترس مردم و عابران از سلاح های جنگی بریزد و مقداری نسبت به موضوع جنگ[احتمالی] آماده و قوی شوند. چندین میلیون نفر را به این شیوه واردٍ آمادگی جنگی کرده اند. در زمره شبه نظامیان( بسیج و پاسدار و..) حتی یک گروه ورزشی دوچرخه سواری را هم وارد بسیج کرده اند. اینکه از این راه ها چه تعدادی از مردم را در نیروهای بسیج یا ذخیره جنگی وارد کرده اند، مخفی نگه داشته می شود. یکبار دیگر باز تبلیغ برای تجهیز ارتش میلیونی مردمی می شود. در اجرای مراسمی برسر قبرخمینی مکرر باز قسم به دوران او درگذشته خورده می شود که همانگونه میلیون ها نفر فرمان او را اطاعت کردند، باز میلیون ها نفر به راه بیافتند. ... خامنه ای سعی می کند که از طریق( احمدی نژاد) خودش را هرچه بیشترجانشین خمینی و رهبر جامعه معرفی کند و در این راستا هم در روز انقلاب اسلامی و با برقرار مراسم در محل قبر تلاش می شود که باز نشان داده شود که آن ایده آل های گذشته باز استفاده خواهد شد.
یکسال قبل سعی کرد که رییس جمهور قبلی هاشمی رفسنجانی به عنوان یک مرد قدرتمند در پشت صحنه خود را نشان دهد ولی این روحانی(آخوند) نتوانست به عنوان رقیب در برابر احمدی نژاد رشد کند.
شاخص دیگری که مهم یا بنیانی است این است که آیا جمهوری اسلامی دارای یک اقتصاد مستقل یا رو به رشد است؟!
ادامه دارد...
26 ماه مارس 2008

***
ترجمه از ملیحه رهبری
Machtpoker im Iran
پوکر قدرت در ایران


گزارش از:
Ulrich Iilgner
برنامه ای از دفترZDF در تهران

قسمت سوم
نکته دیگری که باید به اهمیت آن توجه کنیم این موضوع است که آیا ایران می تواند برای خودش اقتصادی مستقل بسازد. در صنعت اتومبیل سازی سالانه یک میلیون اتومبیل ساخته می شود. تقریبا می توان گفت که در منطقه بالاترین کارخانجات مونتاژ اتومبیل دارد با آنکه کارخانجات در امر تولید اتومبیل مدرن تجربه دارند اما تولید اتومبیل در سطحی نیست وکارخانجات نتوانسته اند در بازارهای رقابتی وارد شوند. قیمت اتومبیل تهیه شده در ایران گران تر از سایرکشورهای آسیای شرقی است. به دلیل تحریم هم باید توجه داشته باشیم که قیمت مواد اولیه یا لوازم یدکی بالا رفته و ایران باید چندین برابر قیمت نٌرمال برای مواد اولیه کارخانجات بپردازدکه خود این موضوع ضرری بزرگ برای دولت( گران تمام شدن تولیدات) و علتی برای تورم(مانع رشد) است. دریک مصاحبه مطبوعاتی مدیرمسؤل کارخانه ایران خود رو، منوچهر منطقی به این سؤال پاسخ میدهد که برای ما مشکلی نیست و آنچه به تولید اتومبیل خود رو مربوط می شود آنقدر منابع بسیار وکشورهای زیادی هستند در جهان که لوازم یدکی را می توان وارد کرد و تحریم برای ما مشکلی جدی برای تولید نیست.»
اما یک موضوع دیگر سرمایه گذاری در امور ساختمانی و نیز در بالا رفتن قیمت مواد اولیه می باشد. در عرض 12 ماه گذشته قیمت مواد اولیه 64 درصد گران شده است. در رشته های ساختمانی به ویژه درپایتخت (تهران) آپارتمان سازی کاری پٌرسودی بود که تحریم تأثیر خود را در گرانی مواد اولیه نشان می دهد. همچنین ساختمان های دولتی که با پول بیشتری از نفت باید ساخته شوند نیز قابل بیان هستند. همزمان نگاهی به مجموع های آپارتمانی(آسمانخراش) که مثل قارچ از زمین روییده اند، نشاندهنده سرمایه گذاری و رشد یکجانبه در این رشته اقتصادی بوده است. اما نگاهی به وضعیت کشاورزی حاکی ازآن است که در چند سال گذشته رکود خطرناکی داشته است. صنعت پارچه سازی از هم پاشیده و منهدم شده است. در صنعت قند و شکر نشانه های بحران در پیش رو است. در مقایسه با واردات ارزان جهانی، تولیدات داخلی ایران همواره شانسشان بدتر می شود و هزاران کارگر صنعت قند و شکر به این موضوع وابسته هستند. در بسیاری از شهرهای جمهوری اسلامی ایران کارخانجات بزرگ قند و شکر وجود دارد و بخش عمده کشاورزی در کشور اختصاص به کشت چغندر قند دارد. شکر به نوعی یکی ازپایه ای ترین مواد غذایی در ایران است. مصرف قند در ایران بالا)کیلویی( است و با یک لیوان چای تعدادی زیاد قند خورده می شود. درکارخانجات محصولات قند وشکر مثل برج بلندی، انبار می شوند زیرا در مغازه ها قند ارزان تر و وارداتی فروخته می شود. از آنجا که بیشتر کارخانجات دولتی هستند، تولیدات می توانند با سوبسید دولتی و با قیمت نازل تر به بازار عرضه شوند اما چنین نوع اقتصادی نمی تواند چندان دوام بیآورد. سوبسید برای قیمت بنزین و نتایج آن خود را کاملا واضح نشان داد.
*
مصاحبه با مردم عادی در خیابان پس از جریان گران شدن قیمت بنزین = مردی در حالی که جلوی دوربین خبرنگار آلمانی با صدای بلند (که تمام جهان بشنود) فریاد می زند و با نهایت خشم می گوید:« آقای احمدی نژاد تو ادعا می کنی که انتقاد می توانی تحمل کنی؟ نگاه کن که تو چه به سرما آورده ای؟ آیا آنچه انجام می دهی عدالت اجتماعی است. وظیفه و مسؤلیت دولت است که به مردم کمک کند!....»
در برابر پمپ بنزین ها صف طولانی تشکیل شده است. بنزین جیره بندی شده است و برای هر فرد ماهانه صد لیتر بنزین در نظرگرفته شده است. به همین دلیل ناآرامی و نارضایتی بالا می گیرد. با بکارگیری کارت مخصوصی در پمپ بنزین ها، باید گارانتی برای کنترل این جیره بندی انجام گیرد که بنزین بیشتری برداشته نشود. به همین دلیل در ماه گذشته یک بازار سیاه بنزین به وجود آمد. چه جیره بندی یا بازار سیاه، بنزین قیمتش بین 10=7 سنت میباشد که باز می توان گفت، ارزان است.
مصاحبه با سعید لیلاز= متخصص اقتصادی( Saeed Leylaz- Wirtschftsexperte) :
« ما مشکلات بسیار جدی و مبارزات حک شده با آنها در ساختارهای پایه ای در جامعه و اقتصاد و طبقات مختلف اجتماعی و در تمام وجوه اجتماعی کشور داریم. اما درکشور وانمود می شود که گویی سیستم در شرایطی است که می تواند تمام این مشکلات را کنترل کند. حداقل تازمانی که دولت توانایی دارد که نفت را با قیمت بشکه ای بیش از 60 دلار بفروشد. توسط هزینه بزرگ پترودلار دولت قادر خواهد بود که در آینده هم این رابطه ها را کنترل کند همانطور که در سه سال گذشته توانسته است.»
یکی دیگر از دلایل اقتصاد ضعیف ایران به این دلیل است که واحد پول ایران بسیار ضعیف است. این هم به دلیل تورم است. با وجودی که بانک مرکزی تلاش دارد توسط پترو دلار آن را حمایت و قیمت واحد پول را تثبیت نگه دارد اما به دلیل تورم بالا نتوانسته است، بهبود یابد.
از سوی دیگر هم همواره مردم کالاهای وارداتی مثل تلفن دستی و کامپیوتر می خرند. مصرف کالا بازار گرمی می شود و رشد می کند و در حالیکه اقتصاد و قدرت اقتصادی رشدی ندارد. در همین رابطه زندگی براساس رشد اقتصادی نیست بلکه به واسطه نفت است. بدون آنکه زمانی برای بازگشت این درآمد نفت در نظرگرفته شده باشد. تأثیرات سیاسی آن خارج از کنترل خواهد بود. به طور طبیعی بالا رفتن سطح زندگی(برآورده شدن نیازهای اولیه مردم) به دنبال خود اعتراضات را کم تر می کند. اما در بسیاری از محلات حاشیه شهرها ساکنین در رنج از این نوع وضعیت(عدم رشد اقتصادی) هستند. بیکاری افزایش می یابد و در میان مردمی که به احمدی نژاد در 2 سال پیش رأی دادند و او را به عنوان رییس جمهور انتخاب کردند، بی اعتمادی بالا می گیرد زیرا که او به وعده های انتخاباتی خود عمل نکرده است. در یکی از چهارراه هایی که کارگران بیکار ( مردان و جوانان) برای پیدا کردن کار روزانه و عملگی جمع می شوند، مردی میان سال و به نظر می رسد که نسبتا هم تحصیل کرده باشد، با دردمندی صحبت می کند و می گوید:« آخر چرا ما را اینقدر ذلیل می کنند؟ چرا کمکی به ما نمی شود؟ پس چه کسی بالآخره مسؤل اینهمه بدبختی است؟ معلومه! رییس جمهور! رییس جمهور ما الآن رهسپار سفر به پروونس است. می رود آنجا چه کار کند؟ چه فایده ای این سفرها برای ما دارند؟ چه تغییری این کارهای نمایشی( به ظاهرفعال بودن رییس جمهور) ایجاد می کنند؟»
کسی که به راستی فقیر است در ایران متکی به اطرافیان و فامیل است. اما این سیستم که افراد توسط فامیل واقوام کمک شوند، همیشگی نیست و خیلی ها ازآن خودداری میکنند. به همین دلیل است که مردم به احمدی نژاد فحش می دهند. اما با این شیوه انتقاد کردن احمدی نژاد به حیات سیاسی خود ادامه می دهد.
مصاحبه یک مرد کاسب(بازاری) میانسال که با ظاهر اسلامی و با ریش است اما او هم ناراضی است و می گوید:« ظاهر قضیه همانطور که می بینید آنها حمایت ما را برای شعار دادن می خواهند و موقع انتخابات از ما می خواهندکه به آنها رأی دهیم اما وقتی که انتخاب شدند، هیچ تغییری در وضع ما ایجاد نمی شود. فقط قول می دهندکه بیکاری را حل خواهندکرد و امکان کار کردن برای ما به وجود خواهند آورد اما درعمل این کار را نکرده اند و به همین دلیل همه ناراضی هستند. بپرسید از مردم آیا یک نفر از مردم راضی پیدا می کنید؟ نه هیچکس راضی نیست. اما هیچکس علنی حرف نمی زند. کسی هم اگر حرفی بزند کسی به آن اهمیت نمی دهد.»
در نواحی فقیرنشین آیا ثروت نفت شامل حال مردم شده است و گرسنگی و فقر سیاه و تلخ زمان شاه دیگر نیست یا در جایی دیده نمی شود؟ اگر مردم هیچی ندارند ولی چنین ادعا می شود که قیمت نان مناسب و ارزان است و مردم میتوانند از گرسنگی نمیرند و مواد اولیه غذایی مثل نان را تهیه کنند. با آنکه قیمت نان بالاتر رفته اما سوبسید دولتی مقداری قیمت را پایین می آورد. الآن قیمت یک کیلو نان 25 سنت است.
در این محله فقیر( محل تهیه گزارش) مردم با نان و برنج و چای زندگی می کنند. کمترکسی می تواند گوشت بخرد.[ در همین لحظه فیلمبردارٍ این گزارش، مرد آشغال جمع کنی را با گاری نشان می دهد که از درون منابع زباله درحال پیدا کردن و بیرون آوردن چیزهای قابل مصرف است.]
فقر در ایران و در مناطقی افزایش می یابد که بیکاری افزایش می یابد. در ایران کمک های اجتماعی(سوسیال) به بیکاران وجود ندارد. یک بهبود وضعیت اسفبار اقتصادی و یا نشانه های رشد آن وجود ندارد.
ادامه مصاحبه با سعید لیلاز:« به دلیل خطاهای آقای احمدی نژاد در امور سیاسی= اقتصادی، در امورٍ اٌکونومی( اقتصادی یا صرفه جویی اقتصادی) مشکلات را به سوی یک فاجعه هدایت میکند. تصمیمات خطای او در امور اقتصادی(صرفه جویی اقتصادی) خیلی بیش ازآن است که افزایش درآمد نفت بتواند آن را جبران کند. می خواهم بگویم که ترقی قیمت ها در سه سال گذشته بالاتر از ترقی درآمد نفت بوده است.»
آقای احمدی نژاد ترتیب اثری به این حرف ها نمی دهد و بر روی یک پوستر بزرگ عکسی از خودش در نهایت خوشحالی به همراه رییس جمهور ونزویلا چاپ کرده است که در پشت سر او و رییس جمهور ونزویلا، تأسیسات تکنولوژی هسته ای ایران قرار دارد و در زیر پوستر جمله: (National Petrochemical co (کمپانی ملی پتروشیمی نوشته شده است.
او درامور سیاست خارجی و در ملاقاتی که با رهبرکشور ونزویلا دارد، خواهان یک همبستگی جهانی در برابرآمریکا و مناقشات موجود بین ایران و آمریکا است.
احمدی نژاد می خواهد چنین تصوری ایجاد کند که گویی ایران به تنهایی قادر به حل همه مشکلات است.
به طور واقعی موفقیت صنعت نفت ایران در امر نفت و گاز قابل توجه است اما ایران نمی تواند به تکنولوژی پیشرفته دست یابد زیرا از غرب وارد می شود. همین الساعه در منابع نفتی به دلیل تحریم آثار مشکلات بارز شدنی و دیدنی است.
*
در زمینه فرهنگی ایران سعی در یک تبادلات فشرده فرهنگی با غرب یا سایرکشورهای جهان دارد. از همه جای جهان به طور گروهی یا فردی برای کار هنری به ایران می آیند. مثلا ارکستر سمفونی بزرگ اٌزنا بروک(Osnabruck) از آلمان سال گذشته در تهران برنامه اجرا کرد.
یا منتقد تآتر آقای جاهد جهانشاهی از مشکلات اجرای تآتر وقتی گروه های تآتر خارجی می آیند، صحبت می کند. او می گوید:« اگر خواهان پیشرفت فرهنگی هستیم باید به فرهنگ غریبه اجازه ورود بدهیم.»
یک گروه تآتر آلمانی از برلین، در تهران برنامه ایجاد می کند و مشکلات اجرای برنامه در صحنه خود را نشان می دهند. برای نشان دادن یک تأتر که بخواهد در ایران انجام شود بسیاری از صحنه ها باید تغییرکنند. یک کارگردان ایرانی می گوید:« شما می دانید که برای نشان دادن تآتر خیلی از صحنه ها را باید با ارزش های فرهنگی حکومتی( جمهوری اسلامی) تطبیق دارد.[در گزارش صحنه ای از تأتر که هنرپیشه زن(آلمانی) باید روسری یا کلاه داشته باشد، نشان داده می شود.]
کارگردان تآتراز آلمان آقای ( Claus Peymann)،: « او هم توضیح میدهد که با وجود تغییرات اما تأتر خوب اجرا شد.»
تماشاچیان این تآتر در ایران نمی فهمند که چرا درآلمان به این گروه(کارگردان) انتقاد شده و ممانعت از آمدن این گروه برای اجرای تآتر به تهران به عمل می آمده است! اما تماشگر ایرانی[اکثرا نسل جوان و مدرن هستند.] تآتر را پسندیده اند. اثری از برتولت برشت بوده است.
مصاحبه با دختری جوان و دانشجو:« این تآتر کاملا سمت و سوی ضد رژیم داشت، اگرآدم کمی به عمق آن فکر کند. من تعجب می کنم که چطور به این تآتر اجازه نمایش داده اند. کلاً تآتر خوبی بود.»
ادامه دارد....
6 ، آپریل ، 2008
***ترجمه از ملیحه رهبری
Machtpoker im Iran
پوکر قدرت در ایران

گزارش از:
Ulrich Iilgner
برنامه ای از دفترZDF در تهران
قسمت آخر
ایرانیان از سوی دیگر افراد شجاعی هستند و برخی می کوشند تا حد و مرزهایی را که به آنها تحمیل شده است، درهم بشکنند. بارزترین وجه آن حجاب اجباری است که چندین سال است که زنان یک جنگ مستمر با رژیم برسرلباس(چادر) دارند. لباس رسمی مانتو(چادر) است که برجستگی بدن زنان دیده نشود اما زنان دوست دارند که آزادانه تر لباس بپوشند و می خواهند که لباسی مناسبت تر یا زیباتر از مانتو(بد قواره) به تن کنند و تحسین برانگیز لباس بپوشند.[در این بخش از گزارش تصاویر بسیاری از زنان و دختران جوان و زیبا در یک مرکز خرید لوکس، نشان داده می شود که زنان به گونه اجباری شال به سردارند و شال خود را از صورت کنار زده اند و بخشی از موهای آنها بیرون است.]
مصاحبه ای در رابطه با حجاب اجباری در یک مرکز خرید لوکس دیگر در یکی از مناطق... شهر تهران و با زنی جوان و بسیار زیبا و کاملا مدرن که شال طلایی و شیک او از روی موها کاملا به پایین افتاده است، انجام می گیرد. او می گوید :« همه جا در دنیا با حیرت و تعجب (به دیده خاصی) به زن ایرانی به خاطر حجاب اجباری نگاه می کنند. من تعجب می کنم که چرا به ما به این دیده( ترحم) نگاه می کنند. ما هم مثل زنان در سایر نقاط جهان هستیم و به خودمان و به زیبایی مان توجه می کنیم و می خواهیم شیک و مدرن لباس بپوشیم و با زیبایی خود مثل زنان در سایر نقاط جهان نگاه ها را به تحسین وادار کنیم و شاید بهتر از سایر جاهای دیگر جهان... . »
*
دختران جوان در خیابان تونیک های کوتاهتر از مانتو و شلوارهای تنگ تر می پوشند اما حدود غروب کنترل پلیس زیاد است و پلیس های زن به زنان تذکر برای اجرای ضوابط لباس اجباری و حجاب اسلامی می دهند. مأموران شرعی زن( با چادر مشکی و مقنعه و باتوم) به دختران جوان در خیابان تذکر می دهندکه روسری خود را در صورتشان بکشند که دختران می ترسند و برای لحظه ای این کار را انجام می دهند و بعد که دور شدند، دوباره روسری را عقب می زنند. اما این شیوه کنترل جامعه را به خصوص درباره لباس پوشیدن جوانان تأثیر معکوس دارد تا حدی که زنانی که خودشان هم چادری( مسن) هستند، امروزه این کارهای شرعی را(در حق جوانان) محکوم می کنند. حتی مأموران پلیس که در خیابان زنان را به خاطر آرایش متوقف می کنند، می دانند که این کار آنها غلط است و به همین برخی ازآنها عکس العمل شدید نشان داده و جلوی خبرنگار ما را برای فیلمبرداری از این قبیل صحنه ها می گیرند.[ نمیخواهند که شناسایی شوند!]
*
مشکلات یا ممانعت برای فیلمبرداری نزدیک( از پشت صحنه) به هنگام نماز جمعه هم هست. قبل از نماز جمعه یک سخنرانی درباره موضوعات مهم انجام می شود. وقتی خامنه ای قبل از نماز جمعه سخنرانی می کند نه تنها به عنوان بالاترین مقام کشوری بلکه به عنوان ولی فقیه باید حرفش را گوش کنند. او نه تنها برای تهران که برای سایر شهرها هم فتوا می دهد.
روحانیون(ملاهای حاکم) می دانند که در کنترل کشور در میان جناح مختلف قدرت = قدرتمداران انقلاب اسلامی= یک رقابت( جنگ قدرت) رشد مستمر دارد اما چه به هنگام سخنرانی خامنه ای یا به هنگام نماز خواندن، مقامات رسمی دولت و ملاهای حاکم شانه به شانه درکنار یکدیگر می نشینند اما در عمل اینطور نیست و افزایش قدرت قدرتمندان، به جیب رهبری می ریزد. مقامات رسمی نفوذ خود را بر تمام شؤنات اجتماعی گسترش می دهند. به هنگام رژه و مانورهای نظامی سران قدرتمند انقلاب اسلامی[ جناح خامنه ای= احمدی نژاد] نشان می دهند که چه کسی اهرم های قدرت را تحت کنترل خود دارد. با پرتاب موشک نه تنها می خواهند دشمنان خارجی را بترسانند بلکه این مانورها یک سیگنال هم برای سیاست داخل( جناح های داخلی) هم هست. می خواهند نشان می دهند که چه کسی اهرم قدرت را در جمهوری اسلامی کنترل می کند. وظیفه اینها( نیروی سپاه و...) این هم هست که به هنگام درگیری های داخلی هم حمله کنند و آنها را تحت کنترل خود بگیرند. درپارلمان جدید هم توانستند اینها قدرتمندترین گروه باشند که نفوذ بقیه روحانی ها را پس بزنند.
*
خیلی ازآخوندها(آیت الله ها) که قبلا برای جمهوری اسلامی کار می کردند، شغل خود در این رژیم را ول کرده و به شهر مقدس قم به حجره های خود برای تدریس علوم مذهبی برگشته اند. در اینجا به طلبه ها امور مذهبی را تعلیم می دهند که بعد به ده ها یا جاهای دیگر برای تعلیم دادن امور مذهبی( یا خواندن روضه های سنتی) به نقاط مختلف جمهوری اسلامی گسیل شوند. این گروه بیشتر از هر جا در مناطق روستایی نفوذ معتبری دارند.
درست مثل قدرتمداران انقلاب اسلامی اگر این قشر مذهبی هم که با سیاست کاری ندارند و در قم سرگرم امور دینی شده اند، اگر جدی نگیرند که سیستم جمهوری دموکراتیک اسلامی باید در ایران عوض شود،... که البته برای بسیاری از این آخوندهای سنتی هم کاملا روشن است و آنها آگاه هستند که لاجرم کشور درآستانه یک انفجار وحشتناک قرار دارد.
درصحنه آخر گزارشگر برنامه، ردیفی از آخوندها را نشان می دهد که در روی صندلی نشسته و در حال گریستن و پاک کردن اشک های خود با گوشه عبا هستند.[کنایه از رسیدن روزگاری که آنها برحال خود خواهند گریست!]
گزارشگر در اینجا می گوید:« اما خودآگاهی داشتن، نشان می دهد که تجربه تاریخی حکومت ملایان دیگر لازم است که کافی باشد ! قدرت طلبی شان، کشورداری، نحوه اداره جامعه و الی آخر.... یا دفاع کردن ازآن دیگر کافی باشد!
پایان!
برنامه از اٌلریش تیلگنا. Ulrich Tilgner
تهیه کننده: Producer A nahita Babakhani
Redaktion
Anna Sigrist und Ellen Winter
16, 04, 2008







1 Kommentar:

Unknown hat gesagt…

انقلاب، آزادی ، جمهوری اسلامی،  چیبه سر این شعارها آمد . آیتالله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
مسئولین لااقل شجاعت این را داشته باشند که اعلام‏ ‏کنند این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و هیچ کس هم حق‏ ‏اعتراض و اظهار نظر و انتقاد ندارد
امیدوارم تا کاملاً دیر نشده‏ ‏مسئولین امر به خود آیند و بیش از این وجهه نظام جمهوری اسلامی را در‏ ‏بین تودههای زجر کشیده و سیلیخورده ایران و در سطح جهانی خدشهدار‏ ‏نکنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند