Mittwoch, 4. März 2009

قصرهای قدرت/

ترجمه: ملیحه رهبری
 
قصرهای قدرت(1)

پادشاهی برونی- سرزمین صلح

سرزمین هزار و یک شب


در هر ثانیه کوهی از دلار

Palast der Macht
Der Sultan von Bruneid

کوچکترین و ثروتمندترین پادشاهی جهان کشور برونی دارلسلام سلطان درآسیا و در جزیزه برونی کشوری با مساحت 6000 کیلومتر که جمعیتی در حدود 400،00 نفر دارد. این کشورکوچک و زیبا و بسیار ثروتمند، یک کشور نفت خیز است. شاید تنها کشوری در جهان است که در آن هنوز پادشاهی مطلق حاکم است و یک کشور اسلامی است. پادشاه الحسن البٌلکی نام دارد. او چهره و شخصیتی محبوب دارد اما زندگی او در هاله ای از راز و رمز پوشیده باقی مانده است. قصر او مدرن و بزرگترین قصر جهان است. سه برابر واکینگ هاوس= قصر ملکه انگلیس وسعت و دو برابر قصر ورسای اتاق دارد. گنبد طلای بالا قصر مظهر ثروت و قدرت کشوری است که جمعیت و سکنه آن از یک شهر بزرگ هم کمتر است.
در جشن سالروز استقلال ملی پادشاه با لباس رسمی نظامی در صحنه حاضر می شود و از نیروی کوچک و نظامی اما مدرن کشور سان می بیند و قدرت خود را نشان می دهد. او ارتش زمینی و هوایی و دریایی دارد که می تواند از کشور دفاع کند البته اگر کشور دشمنی داشته باشد! پادشاه ملقب به سلطان می باشد که به معنای اختیاردار مطلق است. او بالاترین مقام کشوری و رییس مذهبی= اسلامی کشور و وزیر دفاع و وزیر مالی است. [حضور او در انظار عمومی یا مجامع بین المللی با لباس رسمی و نظامی و به مثابه بزرگترین پادشاهان ثروتمند جهان می باشد.] رفت و آمدهای او به خارج جزیره با اسکورت 7 هلی کوپتر انجام می گیرد و در داخل جزیره با گرانبهاترین اتومبیل های جهان رفت و آمد می کند. زندگی و کشور او بدون آنکه در آن اٌپرا یا تآتری باشد اما صحنه یک اٌپرای رؤیایی از نمایش ثروت و قدرت است.
تمام پٌست های کلیدی در برونی توسط افراد خانواده= افراد مورد اعتماد اداره می شوند. برادر او وزیر امور خارجه است و عموها و عموزادگان و... حلقه سیاسی کشور را تشکیل می دهند. دموکراسی در اینجا معنایی ندارد. این سرزمین یک گنجینه نفتی است و مرکز ثقل مناسبات درونی آن هم نفت است که همه را به هم پیوند زده است.
مشاور و دوست خانوادگی پادشاه توضیح می دهد:
« سلطان به شدت تحت تأثیر و موظف در برابر هرآنچیزی است که در حیطه مسؤلیت سیاسی اوست. انبوهی نتایج و ارزش ها و آداب و سنن و... با آنکه او بسیار محبوب است اما با تمام بزرگی و مهم بودن، بسیار متواضع است و به شدت از مطرح شدن و در مرکز ثقل توجهات بودن متنفر است. چنان خوددار است که هیچ کس هیچ چیز درباره او نمی داند. این ویژه گی او را پٌر از راز و رمز کرده است. او محتاط و محافظه کار اما در عین حال بسیار سرسخت و پیگیر است. نه فقط او بلکه تمام افراد فامیلش همینطور هستند؛ کسانی که پشت سرشان بزرگترین ثروت جهان پنهان شده است. چاه های نفت روز و شب کار می کنند و در هر ثانیه کوهی از دلار از فروش نفت عایدشان می شود!» در مقام رشد اقتصادی این کشور رتبه هشتم بعد از آلمان را در جهان دارد
سلطان حداقل 25 میلیارد دلار ثروت شخصی دارد. به این ترتیب ثروتمندترین سلطان روی کره زمین است. قصر او در شب چنان در میان نورها و رنگ ها و زیباترین آذیین ها می درخشد که مثل لاس و گاس آمریکاست، بدون آنکه قمارخانه ای در آن باشد. یا روش تر از زیباترین مراکز خرید جهان است، بدون آنکه فروشگاهی در آن باشد اما آنقدر در آن چراغ روشن است که مثل سرزمین هزار ویک شب افسانه ای است.
دوهزار کیلومتر خانه و قصر و باغ پادشاه است. 1578 اتاق و سالن دارد. 257 حمام دارد.
بی اختیار آدم از خود می پرسد که این عرضه کردن ثروت و زیبایی و گرانبها بودن اشیا در قصر در کجا پایان می یابد؟ چه مرزی هست و اساسا چه هدف و معنایی را چنین ثروت افسانه ای و شگفت انگیز تعقیب می کند. شاید این سؤال غلط باشد زیرا در قصر همه چیز باشکوه و در خدمت قدرت و نمایش اقتدار است.
برای زندگی کردن در این قصر باید ورزشکار خوبی( صحیح و سالم) بود. سالن ورودی قصر به بزرگی زمین فوتبال است. عبور از آن بیست دقیقه طول می کشد. سلطان خود ورزشکار خوبی است. ده دقیقه طول می کشد تا سلطان و ملکه او از محل سکونتشان به سالن عمومی قصر بیآیند. همواره در پشت سر او برادر او و همسرش حرکت می کنند. ملکه دوشا دوش او و لباسی به رنگ شاد( قرمز کمرنگ) که سراپا الماس دوزی شده و یک روسری همرنگ آن بر سر دارد و بر روی روسری خود تاجی کوچک اما از الماس که قیمت آن 2 میلیون دلار است، می گذارد. سالن بسیار شلوغ و مملو از مردان و زنان است. برخی از زنان فامیل سلطان روسری دارند و برخی هم روسری ندارند.( آزاد است.) آنقدر زنان زیبا در اینجا و در این مراسم هست که آدم فکر می کند شاید سلطان یک حرمسرا دارد اما هیچکس جرأت ندارد درباره زندگی شخصی سلطان فکرکند، چه رسد به آنکه چنین سؤال مطرح کند.
سلطان در سالن به گرمی از ما ( تیم گزارشکر آلمانی) استقبال می کند. او بسیار آهسته و با فروتنی خاصی صحبت می کند و ما را برای دیدن مسابقه و بازی( سوار کاری) که چند هفته بعد بین او پرنس چارلز( ولیعهد انگلیس) برگزار می شود، به لندن دعوت می کند.
سلطان دو همسر رسمی دارد. اولی 30 سال است که ملکه کشور است(ولی خوش سیماست و بسیار جوان تر به نظر می رسد.) و دیگری یک گوینده جوان از برنامه تلویزیونی در کشور مالزی بوده است که سلطان با او ازدواج کرده است. او در قصر دیگری زندگی می کند. در اسلام همه غیرممکن ها ممکن است و هیچ مشکلی قانونا یا شرعا در این تعدد زوجات نیست، البته برای مردان!
سلطان 200 روز در سال را در سفر و ملاقات های سیاسی می گذراند که هواپیمایی بسیار راحت و لوکس( از طلا) در اختیار دارد. پادشاه در این هواپیما تنها سفر می کند و دو همسر او همراه او نیستند. آنها برای رفت و آمد هواپیماهای خود را دارند.
مشاور و دوست خانوادگی سلطان توضیح می دهد:
اگر به بزرگترین و با اهمیت ترین پادشاهی زمان حاضر که ملکه الیزابت دوم است، توجه کنیم، به نوعی می توان سلطان برونی را در مقام اهمیت و قدرت با او مقایسه کرد. البته پول است که این چنین زندگی افسانه ای و پٌر از فانتزی و پٌر تقدسی را فراهم کرده است. سلطان مرد بسیار عاقل و تو داری است. در قرن نوزدهم یک فیلسوف گفته بود که: درهای قصر پادشاهی را به اندازه ای باز بگذارید که اکسیژن بیآید و بیشتر باز نکنید زیرا تقدس قصر خارج میشود.» [ با خارج شدن تقدس، پایه های اٌبهت پادشاه هم در اذهان فرو می ریزد!]
برای آشنایی بیشتر با این پادشاهی با برادر جوانتر سلطان، پرنس محمد که از مهم ترین مشاوران پادشاه است ملاقات می کنیم. به عنوان وزیر امور خارجه به نظر نمیرسد که او کار مهمی در این سرزمین کوچک داشته باشد اما به عنوان جدی ترین مشاور سلطان به نظر می رسد که مشغولیتی داشته باشد! او در این سیستم نفتی و قدرتمند مغز متفکر می باشد. قصر او که برای ملاقات های خارجی نیز در نظر گرفته شده است، به سبک و شیوه اروپایی و بسیار لوکس و مدرن است. پادشاهان دیگر هم(کشورهای اروپایی) سعی می کنند در هاله ای از رمز و راز باشند اما مثل سیستم حکومتی اینها نمی توانند زیرا تقدسی ندارند!
از او می پرسیم:« قدرت در اینجا چیست و چگونه اعمال می شود؟»
پاسخ می دهد:« خوبست که ما کشور کوچکی هستیم و همه همدیگر را می شناسیم. همه با هم هستیم و هیچکس علیه آن دیگری نیست. این موضوع اتحاد ما را محکم می کند.»
[ در اینجا کنترل کامل برقرار و همه چیز تحت کنترل پادشاه است. همانگونه که پدران آنها حکومت کرده اند. پادشاهان اروپایی هم می خواهند که چنین قدرتی یکپارچه داشته باشند امانمی دانند، چگونه؟ زیرا دموکراسی اروپایی مانع است! ]
پرنس محمد توضیح می دهد:« 500 سال است که در این سرزمین در قدرت هستیم. زمانی طولانی است و از این بابت احساس غرور می کنیم.[ برونی از سال1984بدون وابستگی است.] اما به این موضوع که چگونه ادامه دهیم و یا چه تغییراتی در ساختار حکومتی بدهیم نیز فکر می کنیم. این مهم است که یک ارگان زنده و فعال در جهان مدرن و متمدن باشیم. بتوانیم خود را تطبیق دهیم.»
باید توجه داشته باشیم که تقسیم قدرت موضوع بحث پرنس محمد نیست. بلکه حفظ قدرت مطرح است! به همین دلیل هم در این پادشاهی فامیل در فامیل ازدواج می کنند. همسر پرنس محمد، خواهر ملکه است. یا پسر این پرنس با دختر سلطان ازدواج خواهد کرد. به این ترتیب قدرت و ثروت در خارج خانواده تقسیم نمی شود. مثل زمان های قدیم که قدرت و ثروت را پادشاهان تقسیم نمی کردند.
***
در سالن قصر در مراسمی که اهداء بالاترین مدال کشوری به برگزیده ترین زن کشور یعنی به ملکه آینده ( همسر ولیعهد فعلی) است، شرکت می کنیم. سلطان در طی مراسمی این مدال افتخاری را به عروس خود هدیه می کند و بدینترتیب از او در برابر مسؤلیت های آینده اش پشتیبانی می کند.(ملکه آینده کشور دختری بسیار زیباست و لباسی گرانبها و زرین به تن و روسری نیز برسر دارد.) در این مراسم سایر شاهزاده خانم ها و... شرکت دارند. آنها نسل آینده قصر هستند. سلطان به نسل آینده و مسؤلیتهایی که باید به عهده بگیرند، توجه نشان می دهد.
نام عروس سلطان سارا است. سارا از مادری سوییسی است و خونی تازه به قصر با خود آورده است به همین دلیل بسیار محبوب است. او به هنگام ازدوداج با پرنس بیلا( سلطان آینده) 17 ساله بود و کسی نمی داند که آیا او خوشبخت است یا نه.
اساسا آزادی های فردی و حق انتخاب در اینجا چگونه است؟
فی المثل پرنس بیلا (ولیعهد) عاشق دختر عموش بود و می خواست با او ازدواج کند اما نتیجه آزمایشات پزشکان غربی این ازدواج را توصیه نمی کرد و از آنجا که پرنس نمی توانست بدون فرزند باشد یا کشور بدون ولیعهد بماند، سلطان به پرنس بیلا اجازه ازدواج نداد. اما شاید جای نگرانی نیست زیرا پرنس بیلا هم مانند پدرش در آینده روزی زن دوم خواهد گرفت.
راستی چه قیمتی انسان برای سعادت های از این نوع باید بپردازد؟ ملکه فعلی خودش می گوید که بعد از آنکه سلطان زن دوم گرفت او( ضربه دید) به شدت احساس خرد شدن کرد!
شاهزاده خانم هایی که همه لباس هایشان الماس دوزی شده است و گوشواره هایشان بالای 2000 دلار است، آیا به راستی در این قصر اسلامی خوشبخت هستند و دنیای دیگری را آرزو نمی کنند؟
= مدال افتخار به سارا (شاهزاده خانم سوییسی) داده می شود و سلطان برای او آرزوی سعادت می کند. همه در این لحظه خوشبخت به نظر می رسند و کسی آرزو نمی کند که ابرهای سیاهی که یکبار بر فراز قصر سایه افکندند، دوباره ظاهر شوند.
سلطان برادر دیگری دارد به نام جٍفری که او چند سال قبل میلیاردها دلار برداشت و فرار کرد. دلارها را صرف عیاشی و خریدن کشتی و خانه و دستگیره های طلا برای درها و خرید زنان و... صرف کرد. او روزانه میلیون ها دلار خرج می کرد. او 15 میلیارد پول برباد داد. برای خانواده سلطان رنج آور بود اما مرگبار نبود. ثروت برباد رفت اما دوباره جای آن آمد و سلطان 25 میلیارد ثروت دارد.
برای حدس زدن ثروت سلطان بهتر است که به قصر برادر او پرنس جفری نگاهی بیفکنیم. این قصر جای دویست نفر مهمان دارد که در گذشته هر روز دوستان جفری به اینجا می آمدند و روزانه یک میلیون دلار خرج مهمانی می کرد. وقتی جفری فرار کرد، سلطان برای مجازات او قصرش را به هتل تبدیل کرد تا اتاق هایش اجاره داده شوند و محل درآمد شود، جفری یک و نیم میلیارد با خود برده بود. وقتی به فرش های قصرکه در آنها طلای ناب به کار برده شده است، نگاه می کنیم، متوجه می شویم که چه ثروتی از زیر پای جفری بیرون کشیده شده است. جفری در انگلیس در تبعید است و جلای وطن کرده است.
این پادشاهی کوچک و سلطان حسن البٌلکی با دربار انگلیس رابطه صمیمانه ای دارد و ما سلطان را در لندن و به هنگام ورزش و سوار کاری در کنار پرنس چارلز و پرنس ویلیام ملاقات می کنیم. مسابقه و بازی با صمیمیت و احترام دربار سلطنتی انگلیس به حضور سلطان برگزار می شود و در این محل هیچ زنی دیده نمی شود. به دلیل مسلمان بودن سلطان این موضوع رعایت شده است.
آشنایی پرنس ویلیام با سلطان حسن البٌکر لازم می باشد. در آینده چه پرنس چارلز یا پرنس ویلیام جانشین ملکه الیزابت شوند، لازم است که با مهمترین سلطان نفت مناسبات نزدیک و دوستانه و صمیمانه ای داشته باشند.
***
در جشن تولد سلطان 2000 مهمان دعوت شده اند. سالن ظرفیت 5000 نفر مهمان را دارد. دریای طلا در اینجا هم ادامه دارد. تمام قاشق و چنگال ها از طلا هستند و ظروف را یک شرکت انگلیسی به نام اس پریز که وسایل گرانبهای آن برای انسان هایی است که همه چیز دارند، فرستاده است. البته صاحب شرکت خود سلطان است!
غذا ها با رعایت اصول اسلامی و نوشابه نیز آب و کوکا کولا است. مشروب نیست! مهمان ها از سراسر جهان آمده اند. همه ثروتمندان جهان هستند. زنان قصر با حجاب و تعدادی هم بی حجاب هستند. حساسیت روی روسری نیست. بعد از انتظار معمول بالآخره سلطان وارد می شود. برادرش در پشت سر او حرکت می کند و ملکه لباسی سٌرخابی به تن دارد. از بالا تا پایین و جلو و پشت لباس همه الماس است و آدم از خودش می پرسد که او چگونه روی الماس ها خواهد نشست؟ خدمتکاری در پشت صندلی ملکه به او کمک می کند تا دامنش را کنار بزند.
مراسم شام با دعای کوچکی افتتاح می شود و بعد 2000 نفر به خوبی پذیرایی می شوند.
پادشاه برونی ثروت اصلی اش تنها نفت و گاز نیست بلکه او صاحب بخشی از بهترین و سرسبزترین و باطراوت ترین( جنگل های بارانی= Regen Wald ( مناطق روی زمین است. تمام جنگل های جزیره ملک شخصی او هستند.
قصر سلطان نیز در محاصره نخل و زیتون و باغ های بی نظیر و با طراوتی است که در جهان کم نظیر است. چه کسی بعد از او بر اینجا و به چه شکلی فرمانروایی خواهد کرد. حتی پسر بزرگ او پرنس بیلاکه هشیارانه از پاسخ به این سؤال خودداری می کند و تمایل به مصاحبه نشان نمی دهد.
برونا یک پادشاهی مطلق است. به نظر می رسد که در دوران سلطان حسن البٌلکی بهترین دوران برای همه بوده است. برونا سرزمین سفتی است که بر اسلام بنا شده است و همین اسلام برایش بهترین تضمین بوده است. سلطان برای مردمش مسجدی به قیمت یک میلیارد دلار از مرمر ساخته است [که از بناهای دیدنی و اسلامی جهان است.]. در نماز جمعه او بدون محافظ شرکت می کند و لباسی ساده به تن دارد و تهدیدی در میان مردمش احساس نمی کند. سلطان خود از بلند پایه ترین مقامات مذهبی است. مردم از او راضی هستند.
چه مدت دیگری سرنوشت کشور بورنای بر این روال خواهد رفت و قادر به ادامه دادن خواهد بود. تا کی این پادشاهی دوام خواهد آورد؟ البته مردم از سطح زندگی بالا و مرفه برخوردارند اما تا کی حاضر خواهند بود که حضار یا تماشاچی صحنه در این پادشاهی مطلق باشند( در قدرت سیاسی شرکت نکنند!). درکشوری که دموکراسی درآن نیست یا آزادی مطبوعات یا اجتماعات نیست و مفهوم ندارد..... چه مدت؟ آیا یک نسل یا دو نسل یا...
بعضی شب ها وقتی سلطان خوابش نمی برد، یکی از صدها اتومبیل شیک خود را از گاراژ برمی دارد و تک و تنها در این سرزمین رؤیاییٍ هزار و یک شب در خیابان اصلی که غرق در چراغانی های باشکوه است ، رانندگی می کند.....
شاید به امید اینکه این زندگی رؤیایی در سرزمین هزار و یک شب همچنان دوام یابد و پایانی نداشته باشد و روزی نیاید که او از این رؤیا بیدار شود!
اما نه اینطور نیست و بدون شک او می داند و یا به این موضوع فکر می کند که یک اراده جدی و بزرگ برای نوآوری و حفظ کشورش در آینده لازم دارد.
تجربه تاریخی نشان می دهد که این نوع حکومت ها و پادشاهی ها در استمرار خود سرانجام شکستنی هستند. روزگاری پادشاهی رٌم هم بدون قید و شرط بود اما فرو ریخت زیرا به خواسته و تمایلات مردم خود توجه نکرد و به روابط خود با سایر مراکز قدرت و اقتصاد جهان نیز اهمیت کافی نداد.
پایان قسمت اول [ گزارش از : Gero vom Bohem
[درآشنا شدن با گوشه و کنار جهان و کشورهای نفت خیز( اسلامی) ، دردناکی سرنوشت مردم و میهن خود را سنگین تر از پیش می توان احساس کرد. اسلام آخوندی به معنای بی صلاحیتی و بی کفایتی و عقب ماندگی و...، به معنای ضدیت با خواسته های به حق مردم و به معنای سلاحی بیرحمانه در سرکوب و کشتار( از اٌپوزیسیون تا اقشار جامعه..) ، در جهان بی نظیر است. ثروت نفت که در سایر کشورها (صرفنظر از غارت یا چپاول حاکمان) حداقل فقر را برای مردم این جوامع حل کرده است و چشم انداز رشدی در زمینه اقتصادی نشان داده است، چرا تنها در ایران نه تنها به سعادت اجتماعی یا نجات طبقات محروم راه نبرده است بلکه سرانجام نیز حکومت آخوندی با بکارگیری این ثروت در خدمت قدرتی پوشالی( فاشیستی)، چشم انداز نابودی و مرگ را بر سر جنگ اتمی به ارمغان آورده است! چرا ایران و چرا مردم ایران .... !
با وجود تمام افسوس ها اما با امیدی بزرگ به نجات ایران زمین، و پایان حاکمیت هیولای آخوندی و به امید درخشیدن سرزمین هزار ویک شب در عدالت و راستی و پایان رنج های مردم و مقاومت سرفراز آن، به آینده ایمان داریم .
ملیحه رهبری
6، سپتامبر، 2008
منابع:
www.Wikipedia.Org/Wiki/Brunei و با استفاده از آرشیوٍ BBC
***
قصرهای قدرت 2


Palast der Macht
Das Jurdanishe Könighaus und der
Princ Karim Agakhan 1V
پادشاهی اردن
و
پرنس کریم آقا خان پیشوای مذهب اسماعیلیه
از خاندان هاشمی

قصر پادشاهی اردن چنان وسیع و زیبا و باصفاست که خود به مثابه یک قلمرو فرمانروایی است. قصر در وسط شهر عمان است اما در معرض دید نیست. امنیت قصر خیلی بالاست و از اینجا هیچ ارتباطی با طبقه فقیر و متوسط وجود ندارد. نخستین چیزی که در تمام زوایای قصر(بناها و..) توجه را جلب می کند، آثار باقیمانده و اجدادیٍ خاندان هاشمی است. این آثار ارتباط تاریخ 800 ساله خانواده پادشاهی اردن را با خاندان هاشمیان نشان می دهد که پیامبر ازآن قبیله می باشد. این خاندان پیش از اسلام برمکه حاکمیت داشتند و استمرار این خاندان در نواده گانشان به خانواده سلطنتی اردن رسیده است.
باغ های بزرگ قصر چنان زیبا و خیال انگیز هستند که با دیدن آنها گویی آرزوهای آدم برآورده می شوند( مشکلات از خاطر فراموش می شوند!) با این حال در جهان عرب لوکس تر از آن هم فراوان است. قصر بزرگ و وسیع پادشاه اردن ظاهراً برای یک خانواده نٌرمال، پدر و مادر و فرزندانشان است که با سگ و گربه خود در این قصر زندگی می کنند. تنها رفت و آمد آنها با هلی کوپتر و غیر نٌرمال است.
در قصر پادشاهی با ملکه اردن رانیا ملاقات می کنیم. لباس و پوشش و روابط و مناسبات متمدن ملکه اردن هیچ شباهتی با قوانین سختگیر اسلامی درباره زنان ندارد. ملکه اردن زیباترین ملکه جهان است و به قصر اردن نیز روح و خلاقیت جدید و مدرنی بخشیده است. قصر اردن ترکیبی از یک سنت هزارساله عربی و مدرنیسم غربی است. ملکه اردن نمونه ای برای میلیونها زن در جهان عرب است به همین دلیل هم مورد تنفر قشریون مذهبی است. او ملکه و همسر و مادری است که روزانه 18 ساعت برای کشورش کار می کند. در حالی که در هیچ شرایط لبخند زیبای او محو نمی شود.
ملک عبدالله پادشاه اردن به خاطر صلح و مذاکره با اسراییل همیشه در معرض تهدید است. پدرش از 15 سوء قصد جان سالم به در برده بود و مستمر درکشورش درگیر تهدیدات داخلی بود. ملک عبدالله در مدارس نظامی انگلیس و آمریکا درس خوانده و قرار نبود در 28 سالگی پادشاه بشود و تا مرگ پدرش نیز از این موضوع خبر نداشت. خودش می گوید:« در ارتش مسؤلیت های سبک تری داشتم و می توانستم خیلی موفق باشم. شعل راحتی بود وآدم دشمنش را می شناخت. در موضع فعلی ،آدم نمی تواند درست تشخیص بدهد که دشمنش چه کسی است یا خطر از کجاست. مسؤلیت بر دوشم سنگینی می کند وآنچه پدرم در شرایط بغرنج سیاسی دوران خود انجام داد، ساده نبود و ادامه دادن راه او آسان نیست. از او یاد گرفتم که فقط به اردن فکر نکنم و البته غیرعادی است اما صلح و برای صلح کار کردن، پیچیده ترین کار است و جرأت می خواهد که پدرم همیشه این شجاعت را داشت. و برای من یک سمبل می باشد. بزرگترین مسؤلیتم را حفظ ثبات و صلح در خاور میانه می دانم، می دانم که باید مشکل خاور میانه را با صلح حل کنیم و موانع را از پیش پا برداریم. در غیر اینصورت با فاجعه ای در خاور میانه رو به رو خواهیم شد که دامنگیر همه ما خواهد بود.»
رد پای قدرت و نفوذ خاندان هاشمی در اردن حتی قبل از آنکه ملک عبدالله اول (در سال 1946) به پادشاهی برسد، در همه جا محسوس و قابل رؤیت است.
بنی هاشم میراث برندگان خاندان شریف هستند که 500 سال قبل از میلاد مسیح بر مکه فرمانروا بودند. بعدها بنی هاشم کلید دار کعبه بودند و از قبایل به نام مکه بودند و موقعیت معنوی داشتند و در تمام شهرهای مذهبی عربی، بناهای یاد بود مذهبی(مساجد، و معابد وحرم و..) برای آنها ساخته شده که به قوت باقی هستند و در دنیای عرب نام آنها در زمره مقدسین زنده است. با آنکه این خاندان در اردن در سال 1946 رسما با کمک انگلیس به استقلال رسید اما 800 سال در اردن بوده اند. قصر اردن یک قصر قدیمی و متعلق به خاندان هاشمی است که امروزه نیز دو چهره؛ یکی مدرن و اروپایی و دیگری قدیمی و تاریخی را به نمایش می گذارد. هاشم بنیاینگذار خاندان هاشمی(هاشمیان) و جد پیامبر بود و خاندان ملک عبدالله هم مستقیم از اسلاف همین خاندان هستند. همانند ملک عبدالله، پرنس کریم یا آقا خان هم از خاندان هاشمی است. آقاخان در نزدیکی پاریس بنا به سنت دیرین اعراب از پرورش دهندگان اسب است. پرنس کریم آقاخان یک فرمانروای بدون سرزمین است اما از قدرت و ثروت برخوردار است. او در قصر خود Algelmon (در پاریس) زندگی می کند. هیچکس نمی داند که زندگی در این قصر چگونه است؟ درهای قصر بسته هستند؛ جز در این روز خاص. امروز بزرگداشت پنجاهمین سال انتخاب آقا خان برای پیشوایی 18 میلیون پیروان مذهب اسماعیلیه است که آنها در سراسر جهان پراکنده هستند. امروز درهای قصر باز هستند و از سراسر جهان پیروان مذهب اسماعیلیه برای دیدن پیشوای خود آمده اند. اسماعیلیان شعبه ای از شیعیان هستند که به عدالت اجتماعی اهمیت زیاد می دهند و به سایر ادیان احترام می گذارند. امروز نیز بنا به سنت وآیین های مذهبی، مراسم خاصی در حیاط قصر برگزار می شود. خانواده آقاخان؛ مادر و خواهران و برادران ... و همسرآلمانی او گابریل و سه فرزندش که پسر هفت ساله اش(پرنس علی) درآینده جانشین او خواهد شد، در مراسم حضور دارند.
اسماعیلیه صاحب تفکرات و عقاید انسانی هستند که این اعتقادات، روابط درونی شان و روابط بیرون از خودشان و سایر ادیان را براساس احترام متقابل بیان می کند.
گروه نمایندگان( زن و مرد از سراسر جهان) که در این مراسم شرکت کرده اند، ثروتمند و متشخص هستند، هدایای با ارزشی نیز برای تقدیم کردن به همراه دارند و لباس های بسیار زیبا ولی به سبک نخستین سالهای تشکیل اسماعیلیه بر تن دارند. در تمام طول مراسم نام پیامبر اکرم(حضرت محمد) با طنین مذهبی ذکر می شود. آقا خان و همسرش نیز لباس خاص اسماعیلیان را برتن دارند. لباس شامل شلواری سفید و مانتو( ردایی) سفید و بلند از پارچه درخشان و گرانبهاست. مردان کلاهی خاص نیز بر سر دارند. [گابریل و خواهران پرنس کریم مانند زنان دیگر شال بر سر ندارند. ]
در حاشیه این گزارش یک مصاحبه شخصی نیز با پرنس کریم در دفترکار او انجام می گیرد. [در این ملاقات او کت و شلوار آبی پٌر رنگ و شیکی به تن دارد. او خوش رو و صمیمی و در ضمن فردی جدی است در مجموع از شخصیت مثبت و تأثیرگذاری برخوردار است.] گزارشگرآلمانی می پرسد:
آقاخان چیست و چه معنایی دارد؟ آیا یک مقام روحانی و یک پاپ است؟ یا آقاخان یکی از بزرگترین کاپیتالیست ها جهان است؟ یا به زبان ساده یک نیمه خداست؟
= پرنس کریم باآرامش خاص(یک پیشوا) در حالیکه لبخند برلب دارد، پاسخ می دهد:« یعنی یک امام است. تعابیر دیگر درست نیست و شامل این مقام نمیشود. در اعتقادات اسماعیلیه که بخشی از مذهب شیعه و میراث برندگان اسلام هستند، کار و مسؤلیت من در دو بخش عمده، حفظ و نگهداری اعتقادات، و مسؤلیت در برابر رشد و زندگانی سعادتمندانه پیروانمان، تعریف می باشد.»
کار آقاخان امروز به عنوان سازنده پلی در بین مذاهب، مهمترین نقش او می باشد. زیباترین سمبل این هدف را نیز در یکی از ساختمان های اسماعیلیان در پاریس می توان دید.
در وسط پاریس در کنار کلیسای معروف و جهانی نتردام، ساختمانی که به نتردام وکلیسای کاتولیک تعلق داشته است، مکان و دفتر مرکز اسلامیٍ اسماعیلیان در طی سالیان می باشد. این دفتر یکی از بزرگترین بنیادهای توسعه جهانی و کمک و وام به کشورهای در حال توسعه برای امورات اقتصادی است. پیروان اسماعیلیه بسیار ثروتمند هستند و پول بسیاری در اختیار دفتر مرکزی قرار می دهند که پروژه های عظیم آن را ممکن می سازد. ثروت خود آقاخان فراتر از میلیاردهاست. در اینباره آقاخان ابراز می دارد که برخلاف آنچه که در مذهب در نکوهش مادیات گفته می شود، اینطور نیست. همچنین در اسلام افرادی که از رفاه مادی برخوردارند وظیفه مند هستند که رفاه مادی را بگسترانند تا سطح زندگی بقیه مردم نیز بالا بیاید. به همین دلیل اسلام بر توسعه اقتصادی برای تحقق بخشیدن به این امر(مبارزه با فقر)، متکی است. ضرب المثلی می گوید:«کسی که دارد، می تواند ببخشد و آنکه بیشتر دارد، می تواند بیشتر ببخشد تا دیگران نیز بتوانند بهتر زندگی کنند.»
***
یکی از منابع ثروت آقاخان، تربیت و پرورش بهترین اسبان جهان است. او دارای 600 اسب مسابقات و 200 مرکز پرورش اسب است که او را در زمره بهترین ها در جهان قرار داده است. پرنس کریم که هرگز در زندگی اندوه را نشناخته و یا به آن تسلیم نشده است، چنان خوش خٌلق و خوشروست که خیلی سریع اطرافیانش را تحت تأثیر محبت ذاتی خود قرار می دهد. اگر پیامبر اسلام بود، خوش خلقی پرنس کریم حتما مورد پسند جدش، پیامبر نیز واقع می شد.[پیامبر اسلام به خوش خٌلقی در قرآن نام برده شده است.]
از ابتدای جوانی مشغولیت اودر میدان های اسب سواری و مسابقات و در میان و در طیفٍ ثروتمندان و البته زیبارویان عالم بوده است که به مسابقات سوارکاری و اسبان گرانبها علاقمندند.
50 سال است که او پیشوا(امام) اسماعلیان می باشد در ضمن مورد احترام قدرتمندترین مردان جهان سیاست نیز می باشد. زیرا روابط اقتصادی با آنها دارد. او مورد اعتماد و احترام ملکه انگلیس و پرنس چارلز می باشد. به ویژه که اسبان او مورد پسند دربار انگلیس است. این احترام تا حدی است که اگردر مراسمی به دعوت ملکه انگلیس شرکت کند، نزدیک ترین صندلی به ملکه انگلیس به او و خانواده اش تعلق دارد.
پرنس کریم مستمر در حال سفر و رفت وآمد است. او در این 50 سال و سفرهای روزانه اش به اقصا نقاط جهان، برای کارهای اقتصادی یا برای ارتباط با پیروانشان ، با هواپیما یا هلی کوپتر سفر کرده است.
در پاکستان و تاجیکستان بزرگترین بخش اسماعیلیان ساکن هستند. آقا خان مدارس و دانشگاه و بیمارستان در این مناطق تأسیس کرده است. در ورود او به اجتماعات پیروانشان به استقبالش می آیند و به او به دیده نیمه خدا یا نماینده خدا(امام ) نگاه می کنند.
سیصد و چهل میلیون دلار سالانه شامل کمک های او برای بهبود زندگی و امور اقتصادی اسماعلیان در سراسر جهان است. حضور او در اجتماعات جنبه مذهبی و روحانی نیز دارد. پیروان اسماعیلیه مانند همه مسلمانان (توده های مسلمان) ارزش های اسلامی را رعایت می کنند. در اجتماعات بزرگشان که روستایی و شهری(اقشار مختلف) حضور دارند، رعایت کردن این ارزش ها از بدیهیات است.
پرنس کریم اظهار می دارد:« ملاقات با مردم سعادتی است که من قادر به شرح آن نیستم. پروژه های اقتصادی ما با سمت و سوی انسانی و صلح و سعادت برای مردم تماماً و مطلقاً موفق هستند. در راستای فعالیت هایمان و در ارتباطاتم با پیروانمان، روزانه می آموزم و یاد می گیرم، چیزهایی را که قبلا نمی دانستم. این آموختنٍ بدون پایان، به من کمک می کند که دستاوردهای تاریخی مان را ارتقاء دهم و درک درستی از آینده داشته باشم و بتوانم راه مان را از میان تحولات جهان به سمت جلو هدایت کنیم و امکان انتخابات مثبت و سازنده برای آینده را بالا ببریم.»
پدر بزرگ پرنس کریم(آقاخان سوم)، در بین اسماعلیان از چنان نفوذ و اعتبار مذهبی( امامت) برخوردار بود که در جشن شصتمین (60) سال امامتش، پیروان اسماعیلیه او را در ترازویی نهادند و در کفه دیگر الماس ریختند. 190 کیلو الماس(دیاماند) هم وزن او ریخته شد.[ به نشانه ثروت و قدرت و استحکام مناسبات درونی و اعتقادات اسماعیلیان.]
وقتی او فوت کرد، جانشین او نوه اش پرنس کریم، آقاخان چهارم خوانده شد. او از امامت خود زمانی مطلع شد که وصیت نامه پدربزرگش را اعلام کردند. پدر او برای جانشینی انتخاب نشد! پرنس کریم خود می گوید:« در وصیت نامه پدر بزرگم گفته بود که یک جانشین جوان آرزو دارد. زیرا در دور و بًرٍ او و کلاً جهان چنان سریع و عمیق تغییر کرده است که اسماعیلیه باید خود را با دنیای نو تطبیق دهند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند و همچنین در جهان به آنها به دیده احترام(جدی) نگاه کرده شود. او حتی مایل بود که ما به استفاده از قدرت و انرژی اتمی توجه کرده و دست یافته و از آن استفاده کنیم تا در تغییرات بزرگ اجتماعی موفق باشیم. ما در اجلاس های خود هنوز درباره آن گفتگو می کنیم. پدر بزرگم تسلط تاریخی بالایی داشت و برای من یک معلم بود. او نگران آینده اسماعیلیه بود و من به او حق می دهم.»
آقاخان چهارم در21 سالگی در میان شور و شادی بزرگ اسماعلیان به امامت انتخاب شد. امامٍ یا پیشوای اعتقادیٍ بخش عظیمی از مردم بودن، یک مقام یا مسؤلیت غیرعادی و غیرنرمال است. نیم قرن است که او در این منصب می باشد. او مردی متشخص و با نفوذ و محبوب، درآسیای مرکزی و جهان عرب و درآفریفا است. آقا خان از ابتدای جوانی و در سفرها و ملاقاتهایش با پیروان اسماعیلیه چنان مجبوب بود که مانند یک قهرمان مورد استقبال قرار می گرفت.
***
او خود می گوید:« درست نیمی از سال را در سفر هستم و گاه کمتر یا بیشتر اما این ارتباطات مهم و مستمر هستند و باید با این مناطق منظم دیدار داشته باشم. بدون آنها نمی توانم از واقعیت خودمان اطلاع درست و عینی داشته باشم. نه به خاطر پروژه ها وکارهایمان بلکه ملاقات با مردم و دیدن اشتیاق وآمادگی آنها برای رشد و تغییراتی که در جامعه ایجاد می کنند و نیروی عظیم آنها، موجب انگیزه های پایان ناپذیر من برای 50 سال تلاش بوده اند.»
آقاخان یا پرنس کریم از ابتدای جوانی به پیشوایی مذهبی پذیرفته شد و به مثابه یک قهرمان یا اسطوره قدیم یونانی زیزوفوس= که باید سنگ های عظیم از پیش پای خود بر میداشت، در جهان اسلام جلو آمده است. مذهب اسماعیلیه جزیی از جهان اسلام هستند. امروزه جهان اسلام در گیر مشکلاتی بزرگ(تروریسم! فاشیستم مذهبی و..) است که روز به روز نیز به آن افزوده یا تضادها پیچیده تر می شوند. همانند پرنس کریم نواده دیگر پیامبر و از خاندان هاشمی ملک عبدالله پادشاه اردن نیز در گیر حکومت در یک کشور اسلامی و تضادهای ریزو درشت آن است. او هم مثل زیزی فوس باید کوهی ازسنگ از سر راه خود برچینند تا بتواند از استراتژی صلح دفاع کند.
***
ملکه زیبا اردن رانیا، گاه به سبک افسانه های شرقی و هزار و یک شب، در خیمه ای بزرگ مراسم مهمانی برای خاندان هاشمی برپا می کند. درآخرین مهمانی ما نیز(گزارشگران آلمانی) شرکت می کنیم. ملکه در همه جا دوشا دوش شاه فعالیت می کند و تمام زندگی و تلاش خود را وقف پادشاه کرده است، برای چند ساعت فراق خاطر او ترتیب یک جشن خانوادگی را داده است. در این مراسم خاندان ثروتمند هاشمی که از کشورهای عربستان سعودی و عراق و اردن هستند، شرکت دارند.[ همه نیز شخصیت های سیاسی هستند.] طبق معمول هم مسأله یک این نوع گردهمایی ها حفاظت است.
پادشاه اردن تقریبا در میان کشورهای عربی به دلیل ادامه سیاست قدیمی اردن(صلح) تنها مانده است. در سیاست خارجی و در دوری یا نزدیکی به مسایل خاورمیانه مستمر باید هشیار باشد و تاکتیک درست اتخاذکند زیرا موضوع صلح در خاور میانه یک موضوعٍ جنگ برای بقا و استمرار است.
مادر او که انگلیسی الاصل است، همیشه و همواره نگران جان اوست.
در18 سال سلطنتش، ملک عبدالله سعی کرده است که محبوبیت خود را در بین مردم حفظ و حتی بیش از پدرش ارتقاء دهد و مهمترین موضوع اینکه نترسد! به این دلیل یک مدرسه مشترک که مسلمان و یهودی و مسیحی هرسه درآن شرکت می کنند، جدیدا تأسیس کرده است. این کار در دنیای اسلام مثل یک عمل انقلابی است.
ادامه دارد..

20 سپتامبر 2008-
ترجمه ازملیحه رهبری
[ گزارش از :
Gero vom Bohem


قصرهای قدرت 3
Palast der Macht
Das Jurdanishe Könighaus und der
Princ Karim Agakhan 1V

در نگاهی به شهر باستانی پترا در اردن که از قدیمی ترین تمدن های جهان بوده است، شعارهای خلقٍ ناپاته توجه را جلب می کند که خرد و عدالت و شجاعت بوده است. دو هزارسال از قدمت این تمدن که در کوه بنا شده است، میگذرد. این خلق 400 سال با یونان و مصر و روم در قدرت رقابت می کرد. به همین دلیل به لحاظ تاریخی برای مردم اردن آثار باقیمانده این تمدن در سرزمینشان بسیار انگیراننده وشکوهمند است. در سال یکبار مهمانی سلطنتی در آثار باستانی این شهر برگزار می شود تا یادآوری قدرت گذشته خلق اردن باشد و به امید اینکه اردن باز هم بتواند در جهان نقش یا جایگاه مهمی داشته باشد. در جشن سلطنتی امسال در شهر پترا، 40 (چهل) نفر از دانشمندانٍ برنده جایزه نوبل و ثروتمندان جهان عرب شرکت دارند. سمت و سوی همه این بزرگداشت ها هم در نهایت برای راه های جدید پول درآوردن و تثبیت قدرت است. در این نوع مراسم، کنتاکت روابط نو زده می شود و از نزدیک ایده های نو رد و بدل می شوند. معاملات و مذاکرات سیاسی انجام می گیرد. در سابق نیز پترا مرکز مهم تجارت کالاهای لوکس بوده است. دعوت از چهل نابغه جهان( مغزهای متفکر) در پترا و به نمایش نهادن عظمت گذشته اردن و ترتیب دادن یک مهمانی سلطنتی برای این است که بتوان درباره تاریخ گذشته و قدرت امروز اردن، جهان را قانع کرد.
در عمان پایتخت امروزی اردن خلقی به نام آمونیتا زندگی می کرده است که قومی جنگجو بودند و خدای آنها مولوخ بود و درست به همین دلیل عمان پایتخت اردن و محل سکونت پادشاه شده است. جایی که سمبلیزه می کند، شجاعت و نترسیدن وکندن کوه یا برچیدن سنگ های عظیم از سر راه پادشاه را.[ جنگیدن با تضادها]
در قصر پادشاه اردن در دفتر کارٍ ملک عبدالله که مرکز قدرت است. عکسی از ملک عبدالله اول روی میز نوه اوست. از این اتاق کار ملک عبدالله در باره سرنوشت کشورش و 5 میلیون جمعیت آن تصمیم می گیرد.
جهان عرب مملو از آداب و رسوم و سنت و اعتقادات قدیمی است. فی المثل در هرجا که خانواده سلطنتی قدم بگذارد، اسفند دود می کنند. اسفند مظهری آسمانی است و هرجا دود شود به معنای نزدیک شدن پادشاه به الله است. ملک عبدالله به مثابه نیمه خدا در سرعت و شتاب داشتن است. روزانه 18 ساعت کار می کند. فشار روی او زیاد است. 9% رشد اقتصادی کشور چشمگیر است اما فقر و بیسوادی در اردن هنوز بالاست. نظم و دیسیپلین و کار در فرهنگ قرآن و اسلام وجود دارد. از نماز صبح تا روزه گرفتن و مراسم حج، مسلمانان با دیسیپلین(جدیت) آشنا می شوند.
ملک عبدالله خود می گوید:« من سالیان در ارتش بودم و درآنجا نظم و کار سنگینی حکمفرما بود. 18 ساعت کار روزانه و نظم نظامی، قدرت تمرکز و اراده آدم را آبدیده می کند. من این عادات را کنار نگذاشته ام. اما باید خیلی کار کنیم. تا در موضوع صلح و ثبات به وضعیت قابل اتکایی برسیم. یا سایر مشکلاتی که روزانه با آن درگیر هستیم. آخر هفته اگر بتوانم با خانواده و فامیل و.... می گذرانم»
ملاقات های او همه سری هستند ولی در یکی از این ملاقات ها اجازه فیلمبرداری پیدا می کنیم. در این جلسه موضوع و مسأله آلیانس و اتحاد خطرناک بین ملاهای تهران با شیعیان عراق و شیعه لبنان و حماس( همسایگان نیمی از خاک اردن= مثل هلال ماه) و... مورد بررسی است که همه از جانب رژیم رادیکال تهران تحت حمایت اند. علیه این اتحاد، عربستان سعودی در جانب اردن است و سعی می شود که یک اتحاد در مقابل این آلیانس ایجاد شود. موضوع سازمان های شیعه و سازمان های تروریستی مثل القاعده نیز بررسی می شود که برای بود و نبود می جنگند. در اینجا ملک عبدالله نقش میانجی را دارد تا از این شدت نفرت نیروهای رادیکال اسلامی بکاهد.
ملاقات ادامه خواهد یافت و از نتیجه این مذاکرات مسؤلین آمریکایی هم مطلع می شوند. زمان نیز فشرده است و در یک چنین شرایطی ملک عبدالله سعی دارد که برای خودش، دشمن جدیدی ایجاد نکند.
او می گوید:« وجود دشمن برای یک پادشاه طبیعی است. در موقعیتی که من هستم، تهدیدات فراوان است. اما هرشخصیت سیاسی با تهدیدات روبه روست. باید به نفع مردم و کشور خود تصمیم اتخاذ کرد. در این مواقع من به خدا تکیه می کنم و تضاد حیطه مسؤلیتم را با قاطعیت حل می کنم. طبیعی است که بسیاری را خوش نمی آید اما باید جلو رفت. گفته پیامبر اکرم است که در جهان چون مسافری باش و همواره به سوی جلو حرکت کن.
***
در سفر پرنس کریم به کشور مالی او را همراهی می کنیم.
او با هواپیمای کوچک خود به مالی در آفریقای غربی وارد و مورد استقبال پٌرشوری از جانب مردم و مسؤلین منطقه قرار می گیرد. او در اینجا و در شماری دیگر از کشورهای آفریقایی، در امرکشاورزی و کارخانه جات کوچک و رادیو و تلویزیون و مطبوعات و تصفیه آب و... سرمایه گذاری کرده است. در اینجا مردم او را می شناسند و سالهاست که در پرتو حمایت های او با فقر و بیسوادی و... مبارزه شده و اصلاحات اقتصادی انجام گرفته است.
او خود با تأثر می گوید:« برای ساختن پل در جهان امروزی باید در مرحله اول بین خلق های مختلف و جامعه جهانی، مشترکات را پیدا کرد و این هدف من از ابتدای جوانی بود. این تنها راهی است که به هدف منجر می شود. بدینوسیله انسان می تواند به طور واقعی درآینده پیشرفت کند. بسیاری از کشورهایی که من با آنها کار می کنم، گذشته و تاریخ سختی را پشت سرگذاشته اند. جنگ های داخلی و حکومت های بی کفایت وضعیت بد و عقب افتاده اقتصادی و... . من درد و رنج مردم را دیده ام و اینرا تأکید می کنم که دیدن درد و رنج و فقر مردم هرگز برای من عادی نشد و هرگز نپذیرفتم که این رنج ها باقی بمانند. به همین دلیل با تمام توان ممکن تلاش کرده ام که این شرایط را تغییر دهم و راهی به سوی رشد باز کنم و موفق بوده ام.»
در همه جا آقا خان با استقبال گرم مردم و مسؤلین روبه می شود. در تاجیکستان و مناطق جنگزده افغانستان، میلیون ها دلار بنیادهای انسانی او کمک برای بازسازی کرده اند. در تمام کشورهایی که بنیان ها و خدمات اجتماعی او فعال بوده اند، بدون اغراق و به راستی و قابل تحقیق است که وضعیت بد اقتصادی را تغییر داده است. در دیدار او از کشور مالی به گرمی از طرف مردم و مسؤلین پذیرفته می شود. به او قرآنی دست نویس(آنتیک) هدیه می شود که صدها سال قبل نوشته شده است و ارزش بسیاری دارد.
از او سؤال می کنیم که برای یک انسان چگونه احساسی است که 49 نسل بعد از پیامبر اکرم(ص) میراث او باشد؟
آقا خان پاسخ می دهد:« البته یک آگاهی است! و تأثیرات قوی خود را بر شخصیت آدم می گذارد. طبیعی است که پیامبراسلام الگوی هر مسلمانی است. خانواده من تلاش کرده است که آن را ادامه دهد. این یک اعتقادات چند صد ساله است. در خانواده ما امام های بسیاری بوده اند. برای هدایت یک جمع باید در خود جوهر(اٌتوریته) رهبری کننده را باور داشت. من با این باور رشدکرده ام. اعتقادات بنیانی و ثابت هستند.[ اعتقاد به خداوند یا دین اسلام یا پیامبراکرم و..] اما مهم ترین مسأله این است که همه چیز حول زمان تغییر می کند. اتخاذ تصمیم با توجه به تغییرات زمان مشکل است.»
قاهره، مکانی بوده است که امام های قبل از آقاخان در آن زیسته اند. آقا خان مستقیم از نوادگان دختر پیامبر(حضرت فاطمه است). فاطمیه در قاهره که هنوز هم هستند، توسط اجداد آقاخان بنیان گذاشته شدند و با اسماعیلیه ریشه مشترکی دارند.
آقا خان در قطعه زمین بسیار وسیعی در وسط شهر قاهره، پروژه ساختن بزرگترین و زیباترین پارک قاهره را به اتمام رسانده است. این پارک دو بخش شهر را به یکدیگر وصل می کند.
چرا آقا خان به آبادانی و شهرسازی از بودجه فردی می پردازد؟
او در پاسخ می گوید:« جهان اسلام یکی از فرهنگ هایی است که در تاریخ جهان بالاترین و مترکزترین توجه را به آبادانی شهرها و بناسازی داشته است. امروزه بناهای بسیاری که از ارزش فرهنگی و معماری برخوردار هستند، اکثرا در حال نابودی هستند. بدون شک آبادانی و شهرسازی در بهبود زندگی مردم مؤثر است. قاهره سرزمین هزار ساله خاندان من است. من هم به سهم خود آن را آباد می کنم.»
بزرگترین و زیبا ترین پارک قاهره به بودجه آقاخان از چنان ارزشی برخوردار است که دوستان آقاخان از جمله پرنس چارلز وکاملیا از انگلیس برای افتتاح پارک آمده اند.[آقا خان و ولیعهد انگلیس اغلب در دیدارهای خود در زمینه هنر و معماری اسلامی گفتگو می کنند.]
پرنس چارلز پس از دیدن پارک، تحسین خود را ابراز می دارد و به نظر می رسد که کاملیا می خواهد، بپرسد که این پارک چرا محلی برای سوار کاری ندارد؟.
پرنس کریم از 19 سالگی در دانشگاه هاروارد آمریکا اسلام شناسی خوانده است. درکنار اسلام شناسی پرورش و تربیت اسب های اصیل از کارهای جدی دیگر او بوده اند. داد و ستد اسب، برای او سودهای میلیونی دارد زیرا بهترین اسب های جهان را دارد.
او می گوید:« پرورش اسب را از 24 سالگی و از زمانی که پدرم فوت کرد، شروع کردم. اجداد من هم به این کار اشتغال داشتند. این کار به هوش و ذکاوت بسیاری نیاز دارد زیرا مثل بازی شطرنج با طبیعت است. تصور کنید نزدیک به دو میلیون نوع اسب برای پرورش در جهان وجود دارد و من تنها 200 نوع را صاحبم. از اینها باید بهترین را پرورش بدهم. انجام این کار به یک پتانسیل غیرقابل باوری نیاز دارد. هر اسب به تنهایی به پرورش خاص خودش نیاز دارد و من همه آن را آموخته ام.»
اسب هایی که آقاخان پرورش می دهد، بی نظیر هستند و اکثرا در مسابقات اسب سواری برنده می شوند.
او توضیح می دهد:« موضوع برنده شدن نیست بلکه هدایت و حفظ این دستاورد مهم است. این کار از پنج نسل قبل به من رسیده است و من نیز سعی می کنم آن را حفظ و استمرار بخشم، این مهم است.»
در تمام جهان اسلام کسی نیست که مثل پرنس آقا خان، توانسته باشد اسلام و جهان غرب را (با موقعیت خود) چنین نزدیک کرده باشد. یک امام مسلمان که در عین حال در با نفوذترین و جدی ترین مکان ها و درکنار شخصیت های غربی نیز حضور دارد و همیشه هم پیروز است.»
دو نواده حضرت محمد(ص) ملک عبدالله پادشاه اردن وآقاخان، چه میراثی برای جانشین بعدی خود باقی خواهند گذاشت تا آنها نیز بتوانند سیمایی مثبت تر و سازنده تر از اسلام عرضه کنند؟ پرنس کریم می گوید:« این هدف زندگی من بوده است.»
50 سال امام برای 18 میلیون مسلمان جهان، بعد چه خواهد شد؟ وآقا خان بعدی کیست؟آقا خان برای جانشین خود چه آرزویی دارد؟
او می گوید:« من برای جانشینم و پیروانمان آرزو دارم که در دامن صلح زندگی کنند. در جهانی عاری از رعب و وحشت و ترور به سر ببرند. آرزوی بزرگتر من برابری خلق هاست. نابرابری و ظلم و ستمی که امروز هست، کم نیست اما خطاست و نباید وجود داشته باشد. طبیعی است که جانشین من نخواهد توانست همه را ریشه کن کند اما او راهش را خواهد یافت و همراه با معتقدان ما که پیشوایی او را خواهند پذیرفت، مشکلات آسان خواهند شد. وظیفه و مسؤلیت او این خواهد بود که کثرت بیشتری از انسانها بتوانند و قادر به یک زندگی با استانداردهای انسانی باشند و بهتر از امروز زندگی کنند. این مسؤلیت و کارش خواهد بود و عملی کردن آن در حیطه قدرت اوست.»
پایان!
گزارش از گزارشگر آلمانی: Gero vom Bohem
منبع: ZDF
[مترجم: پرنس کریم یک امام و پیشوایٍ بخشی از شیعیان جهان است که بدون سرزمین و بدون چاه های نفت، به گواهی محققان وگزارشگران، در سراسر جهان توانسته است، شرایط زندگی 18 میلیون مسلمان(انسان) را بهبود ببخشد. از ابتدای تشکیل نهضت اسماعیلیه که بنیادش بر قیام و مبارزه برای برقراری عدالت اجتماعی و علیه ظلمٍ حکومت های اسلامی بود، مارک فرقه توسط آخوندها و مرتجعین و حامیان نظام( توسط سیستم تبلیغاتی) به آنها زده شد و این مارک و لعنت و نفرین و فاصله گرفتن از آنها تا به امروز هم توسط مرتجعین دامن زده می شود. گذشته چندان در دسترس ما نیست اما نگاهی به امروز و قدرت آخوندها و مرتجعین و امام خامنه ای(دجال) در ایران بیافکنیم. خامنه ای خود را امام و میراث بر پیامبر و اسلام ناب محمدی می خواند. اما در عمل برای مردم چه کرده است؟ با سوء استفاده از نام امام بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارد. چرا او و بقیهء لعنت کنندگان بر فرقه ها یا بر اسماعیلیه، در ایران موفق به بهبود زندگی مردم نشده اند و چرا آنها و متحدینشان، سیاه ترین چهره تاریخی از اسلام را در برابر دیده جهانیان به نمایش گذاشته اند تا آنجا که آنها نیز ناچار شوند در جهان به جستجوی چهره صلح طلبانه و عدالت جویا و با آبرو برای اسلام برآیند.آیا همین حالا هم اسماعیلیه برای نجات مردم و ریشه کن کردن فقر و برقراری عدالت و تلاش برای سعادت مردم، نه در حرف بلکه در اعتقاد به عدالت اجتماعی و در عمل جلوتر از آخوندها نیستند. در مقام مقایسه کدام اسلام یا امام در راه نجات مردم بوده است؟ آقا خان یا خامنه ای؟ چرا باید از کلمه فرقه ترس داشت؟ آخوندها باید از این کلمه بترسند، آنچه آنها فرقه می نامند، تاریخاً لرزه بر پیکر حکومت ظلم و جور ضداسلامی انداخته بوده است. و یک مبارزه سیصد ساله، برای برقراری عدالت و عشق به مردم محروم( در تبعیت از پیامبراکرم) در خاور میانه بوده است. حتی امروز هم عملکرد مردمی اسماعیلیه به گواهی جهان باعث افتخار آنهاست. چرا چشم آخوندها هرگز باز نمی شود! آیا معنای عدالت اسلامی و حکم خدا و رسول و قرآن و( تشیع راستین یا ناب محمدی! ) به ساده ترین زبان این نیست که در سرزمین نفت خیز ایران، از فروش و از منافع نفت یا گاز یا هزاران ثروت دیگر، همه مردم حق دارند. اگر حق مردم را می دهند چرا گدایی در ایران یک شغل است و چرا فقرا در منابع زباله و با آشغال های آخوندها و طبقه ثروتمندی که آخوندها خلق کرده اند، به دنبال ناهار و شام می گردند؟ و هزار چرای دیگرکه هر روز مردم از آنها می پرسند! چرا اسلام آخوندی، علتٍ رنج و درد و بن بست های اجتماعی و در نهایت موجب نفرت و بیزاری و.... مردم شده است!
بدون شک اسلام آخوندی از اولین خشت برای بقا بر مرگ و نابودی[کشتن آگاهان و پاکان و دوستان خلق = بدترین عمل در نزد خداوند] بنا شد تا امروز. آنچه برای بشریت هیولاست( قدرت نابودی بمب اتم) چرا امروز برای آنها رؤیا و غایت آمال است! بهتر نیست کمتر به بمب اتم برای بقای نظامشان فکر کنند و بیشتر از دوستان خلق ها، بیآموزند تا مانند آنها کاری با افتخار برای مردم انجام دهند؟ امام اسماعیلیه(آقا خان) دارای قدرت و صاحب پشتیبانی 18 میلیون مسلمان است و در ضمن ترسی از آموختن ندارد و روزانه از مردم می آموزد تا بتواند زندگی آنها را نجات دهد و بتواند عدالت اجتماعی را برقرار کند! چرا رژیم آخوندی کر است و صدای مردم برای نجات از نظام آخوندی را نمی شنود و نمی فهمد
***!
قرآن سوره ماﺋده:آیه شصت ونه: البته هرکس ازگرویدگان به اسلام و فرقه یهودان، ستاره پرستان و نصاری که به خدا و رستاخیز ایمان آورد و عمل درست( نیک) انجام دهد، هرگز دردو جهان او را ترسی و اندوهی نخواهد بود)
ملیحه رهبری
21 سپتامبر 2008



Keine Kommentare: