Sonntag, 15. März 2009

درود بر این روز

درود بر این روز

شعر از خانم الیزابت الکساندر: Eliezabeth Alexander
ترجمه از ملیحه رهبری
این شعر در مراسم انتخاب چهل و چهارمین و نخستین رییس جمهور سیاهپوست آمریکا در برابر میلیون ها جمعیت مشتاق خوانده شد. نام آن درود بر این روز است و بی مناسبت ندیدم که ترجمه آن را امروز و و در این روز بزرگترین پیروزی متحصنین در بروکسل و در خروج از لیستی که ناعادلانه نام مقاومت را درآن گذاشته بودند به یاران و خانواده مقاومت که دوشا دوش خواهران و برادران خود، بار سنگین این مبارزه حق طلبانه را با رنج بسیار بر دوش کشیدند و آن را به سرمنزل رساندند، تقدیم کنم.
*
هر روز به دنبال کار خود
از کنار یکدیگر عبور می کنیم
گاه در چشمان هم می نگریم
و گاهی هم نه!
دلمان می خواهد که چیزی به یکدیگر بگوییم
گاه نیز حرفی می زنیم.
همه چیز
در دور و بر ما شلوغ پٌر غوغاست
همه چیز
در دور و بر ما پٌر غوغا و جدا از هم است.
هر یک از پدران ما
بالاخره
به ما و پسران ما
چشم(امید) دوخته بودند.

سوراخی در اٌنیفورمی فرو شده است
کسی ریسمانی می آورد
تا تعمیر کند
آنچه را که
باید تعمیر شود.

کسی در جایی تلاش می کند
تا آهنگی بنوازد.
زیرا باید آهنگی نواخته شود.
با قاشق های چوبی
بر پوسته ای کوبیده می شود.
نت ها، هارمونی، ترانه..

زنی با پسرش در انتظار اتوبوس ایستاده است.
سرزمینی به خود می آید،
نگاهی به سوی آسمان پٌرتلاطم می افکند.
معلمی به شاگرانش می گوید:
قلم های خود را بیرون آورید،
شروع کنید!

در قالب کلمات
با یکدیگر آشنا می شویم.
کلماتی که مهربان هستند
کلماتی که به نرمی و آهستگی بیان می شوند.
کلماتی که در آنها اصطکاکی نیست.
کلماتی که آدم باید درباره آنها بیاندیشد
کلماتی که انسان در باره آنها باید
دوباره بیاندیشد.

خیابان ها و اتوبان های کثیف
گویی که خواسته و اراده کسانی
این را می گوید.
اما
هستند کسان دیگری که
می گویند:
باید از نو فکر کنم
که در آنسوی دیگر چیست؟
من می دانم
اگر ادامه دهم
حتما در آنسوی خیابان
چیز بهتری خواهم یافت
باید جایی بیابم
که در آنجا ما مطمین تر باشم.
ما پیش می رویم
به سوی مقصدی که
هنوز نمی توانیم آن را ببیینم
اما باید به روشنی ببینیم
که برای دیدن چنین روزی
بسیاری جان خود را نهاده اند
به نام جان باختگانی که
تحقق این روز را برای ما محقق کردند
کسانی که برای ساختن جاده ها
کسانی که برای ساختن پٌل ها
کسانی که در مزارع پنبه یا کاهو کار کردند
کسانی که آجر به آجر
آسمانخراش ها را برافراشتند
بعد پاکیزه کردند
و یا در آنها کار کردند.
درود برآنهمه رنج و مبارزه
درود بر روز
درود بر هر اثری که نشان از کار و دستهای انسانی دارد
چه آنانی که حاصل کارشان بر روی میز آشپزخانه آمد
یا آنانی که با انگیزه های دیگر زیستند و
یا آنانی که گفتند:
برو و بردار
حتی بیش از آنچه که لازم داری
ولی به کسی رنج و عذاب نرسان.

چه می شد اگر
چگونه بود اگر
قدرتمندترین کلمه عشق بود
عشق
عشق جاودان
عشق بی ریا
عشق به کودک
عشق به ملت
آن عشقی که
با آن روح روشنایی
خلق شود.
آنچه که به طورخاص
انسان بتواند نشان دهد
در چنین هوای زمستانی
همه چیز ممکن است
و
بگذار که غیر ممکن ها
ممکن شود!
اکنون می تواند کلام دوباره زاده شود
نخستین کلام و دنباله کلام
درود باد!
برای دروازه های این روشنایی
که در پیش روی ما
گشوده گشته است!
درود باد!
با توجه به اینکه شعر را از منبع آلمانی( نه انگلیسی) ترجمه کرده ام. برای کم و کاستی های ممکن در ترجمه پیشاپیش از خواننده پوزش می خواهم.
ملیحه رهبری
23 ژانویه
2009

Keine Kommentare: