Mittwoch, 20. Januar 2010

خلقت یا تکامل 5

ترجمه: ملیحه رهبری


آخرین تناقضات بین دین ودانش!ـ

خلقت یا تکامل؟(بخش اول کامل)ـ

ضمیمه گزارش و ترجمه قسمت های اصلی بخش اول که در خلقت یا تکامل(1) به گونه خلاصه آورده شده بود.ـ


Etien Klein
اظهارات دانشمند فیریکدان آقای اتی ین کلاین:« وقتی بدن خود را لمس میکنید، نمی دانید یا توجه ندارید که یک توده متراکمی است که متشکل از ملکول های پیچیده و اتم هاست که منشاء اولیه آنها ازهسته ستارگان و به بیانی دیگر از غبار ستارگان است وبه زبان ساده ترمی توان گفت که شما ازغبار ستارگان تشکیل شده اید. نمی دانید که اتم هایی را که پیش از تشکیل خورشید وجود داشت، لمس می کنید. ذراتی که بعد ها به گردآمدن به دورهم، کهکشان ومنظومه شمسی را تشکیل دادند، هسته های که درستاره ها موجودند.

بدون هیچ تردید تحقیقات پیشرفته یا دست یابی بشر در پاسخ به سؤال منشاء حیات ویا به مبداء پیدایش یکی از بزرگترین اتفاقات یا دستآوردهای بشری است.ـ

پیدایش جهان یک ماجراجویی است که 14 میلیارد سال به درازا کشیده شده تا کهکشان و و زندگی و بشر به یکدیگر پیوند یابند.ـ

Etien Klein
اظهارات دانشمند فیریکدان آقای اتی ین کلاین:« ما از منشاء میمون و باکتری ها و همچنین از غبارستارگان وکهکشان ها هستیم.»ـ

بشر در قرن بیستم دریافت که کهکشان داستان ونقطه آغاز و مبداء پیدایشی دارد که این خود از بزرگترین و مهمترین موضوعات دانش بشری است. آخرین دستاورهای علمی دراین زمینه البته ناقص می باشد اما سرشار از ارزش و چنان واقعی است که یکی از بزرگترین گنجینه های علمی و تحقیقاتی است.»ـ

از زمانی که برای اولین بار بشر ستارگان را مورد توجه قرار داده است به منشاء حیات هم توجه کرده است. داستان ما آغازی دارد اماچگونه است؟
یک روز یک مرد سؤالی مطرح کرد. در سال 1609 گالیله به این ایده آمد که ستارگان را با دوربینی نگاه کند که در ارتش نظامی برای دیدن دشمن استفاده می کردند. زمانی که این کار را شروع کرد، نمی دانست که آغاز یک سفربرای شناسایی ستارگان است. ستاره شناسی در چند صدسال اخیر کشف کرد که آنچه ما درآسمان فعلی ودر کهکشان می بینیم؛ نه کهکشان فعلی بلکه کهکشان قدیمی است. وقتی ستاره ای را نگاه می کنیم، آن به همان شکلی به نظر می رسد که نورآن به ما می رسد اما نور به سرعت بی پایان حرکت نمی کند، نیاز به زمان دارد تا به ما برسد. مثلا نور خورشید در8 دقیقه به ما میرسد وبدون تلسکوپ ما می توانستیم تنها ماه وخورشید وحداکثر چند هزار ستاره را ببینیم. یک تلسکوپ یک ماشین واقعی زمان است که با کمک این وسیله دانشمندان به وجود زمان فراتر ازمیلیارد سال پی بردند.ـ

بشر با چنین دستگاهی ستارگان و منظومه ها را بررسی می کند. یک منظومه دو میلیون ستاره را شامل می شود. ما می دانیم این منظومه ها از ما دورند اما دورتر هم می شوند ومشاهده این موضوع برای دانشمندان امکان پذیر می سازد که تا به منشاء یا مبداء تشکیل کهکشان عقب بروند.ـ

کهکشان امروزه درهردقیقه بیست کیلومتر رشد می کند و به این معنا است که درگذشته کوچک بوده است وما می توانیم فیلم را به عقب هم برگردانیم یعنی به زمانی که به بزرگی امروز نبوده وکوچک وکوچک تر بوده تا جاییکه به اندازه یک سر سوزن بوده است. این را نقطه مبداء یا آغاز می خوانیم. طبق محاسبات این آغازومبداء در زمان 13.7 میلیارد سال پیش بوده است که این را نقطه آغاززمانی یا اٌورکنال مینامند.
نظریه زمان شکل گیری کهکشان ها در13.7 میلیارد سال قبل مدتی مورد بحث وکشمکش دانشمندان بود تا
یک کشف اتفاقی در سال 1965 موجب شد که این نظریه پذیرفته شود. نورهای آسمانی مثل فسیل های جانوران درروی زمین هستند که با تجزیه وتحلیل آنها می توان به قدمت آنها پی برد و برای نخستین باردر این سال فسیل یک نورآسمانی کشف شد که قدمت آن به چنین زمان دوری باز می گشت. این اشعه قدیمی ترین فسیل کهکشانی از تولد منظومه ماست. این اشعه نه در زمان خودش بلکه 13.7 میلیارد سال بعد آزاد شده است
درسال 1992 اولین زاتلیتی که به آسمان فرستاده شد وعکس هایی که فرستاد نظریه اٌورکنال را تآیید کرد. در
سال 2009 راکت رایانه 5 که یک کشتی فضایی بود که می توانست عکس هایی 1000 برابر بزرگتر از کهکهشان بفرستد.ـ
درحقیقت زمانی وجود داشته است که ماده از نور خود را جدا میکند.واقعیت این است که درآغاز نوربود و این نوررا تا به امروز نیز می توان مشاهده کرد.ـ

وقتی آب می خوریم ملکول های اکسیژن و هیدروژنی مصرف می کنیم که به قدمت کهکشان ها هستند. این المنت ها پایه ای و قدیمی ترین المنت هایی هستند که کهکشان ما ازآن زاده شده است اما از کجا می آیند؟
با تحقیق درباره کمترین وکوچکترین ذره می توان به اًورکنال (نقطه آغاز) رسید واین هدف مؤسسه تحقیقاتی در سوییس است. این یک سازمان تحقیقات اتمی سری است این سازمان زیرزمینی با 27 کیلومتر طول وصدها متر درعمق زمین می تواند اشعه هایی با سرعت نور بفرستد.یک میکروسکوپ شدیدا قوی که چیزی نیست جز یک وسیله ای که می توانیم با آن خیلی عمیق در کهکشان ها مطالعه کنیم و مشخص کنیم که چه قدرتی بین آنهاست. دوم با این ماشین بتوانیم نزدیکتر به مبدا یا منباء تشکیل کهکشان شویم.ـ

هدف این تحقیقات بی نظیر این است که راز ماده را کشف کند. مشاهده می شود که یک ذره ماده چگونه رفتار می کند وقتی تحت فشار حرارت بالا یا سایر فشارها قرار می گیرد. وچگونه بوده است که کهکشان در13.7 میلیارد سال ازیک ذره کوچک ماده به وجود آمده است.ـ
هیچ اطلاعاتی قبل از13.7 میلیارد سال قبل وجود ندارد. مثل ساحل دریاست. وقتی تو درساحل می ایستی وبه دریا نگاه میکنی وفکر می کنی که یک جایی آب در افق پایان می یابد زیرا نمی توانیم ببینیم اما در اساس اینگونه نیست. یافتن اطلاعات درباره آنسوی افق خارج از اطلاع فعلی، هدفی است که دانشمندان آن را دنبال میکنند تا کشف کنند که چه چیز منشاء ومبداء ماده را پدید آورده است. فرق نمی کند که امروزه از کدام دانشمندو محقق فیزیک سؤال شود، ما جواب میدهیم که مشخص نیست که جهان از یک مبداء یا منشاء شروع شده باشد.

ــ سعی شد با کمک ریاضی این مرزجادویی اٌورکنال یا نقطه آغاز را عبور کردوآنسوی افق را دید. شاید درگذشته دورکهکشان خیلی بزرگ بوده است بعد کوچک شده تا به ذره کوچکی تبدیل شده است و بعد دوباره شروع به گسترش کرده است. به نظرمن کهکشان قدیم وکهکشان جدید توسط پلی به یکدیگر وصل میگردند. مثل یک تونل مکانیکی. که به آن می توان فیزیک نو گفت.ـ

همه آنچه که دانش تا به امروز به دست می آ ورده همان تیوری اورکنال است. این است که تشکیل جهان نه در هفت شبانه روز بلکه در13.7میلیارد سال طول کشیده واین طول زمانی از تشکیل جهان یا ماده و بعد فشردگی وکوچک شدن آن و باز تشکیل دوباره آن را شامل است به گونه ای که در جهان ماده نه چیزی گم یا کم می شود و نه میزان ماده جدیدی به وجود می آید. بدینگونه یک میلیارد سال پس از اورکنال(ذره اولیه) ستارگان تشکیل شدند از مواد تشکیل دهنده آب واز هلیوم که در دسترس بودند.ـ

ــقبل از4.5 میلیارد سال یک ستاره در کنار کهکشان شیری قرارگرفت وآن خورشید ما بود. گازهایی که ازآن جدا می شدند در اطراف آن به گردش درآمدند وبه این ترتیب منظومه شمسی ما شکل گرفت.آنچه منظومه شمسی را می تواند از سایر منظومه ها متمایز سازد، علت آن را دانشمندان حتی تا امروز به سختی می توانند، توضیح دهند. تنوع انواع و زندگی بر روی زمین چنان از تنوع برخوردار است که مشکل می توان درباره آن صحبت کرد اما تماما ازعناصری به وجود آمده است که کهکشان هدیه کرده است. کره زمین حدود 4.5 میلیارد سال پیش به وجود آمد. حوادثی برروی کره زمین گذشت تا حدود 4 میلیارد سال قبل نخستین موجودات زنده بر روی کره زمین به وجود آمدند. زندگی از ماتریال(ماده) تشکیل یا به وجود آمده است. زندگی ازماده و ازمواد آمین زویقه تشکیل شده است. درسال 1952 یک دانشمند آمریکایی آزمایشی کرد و او دریک بالون گازهایی را وارد کرد که به هنگام شکل گیری زمان اولیه زمین موجود بودند. درآن آب وارد کرد وآن را به شدت حرارت داد واشعه هایی که به معنای رعد و برق بودند، درآن وارد کرد. بعد از یک هفته درحاشیه بالون مواد قرمزی تشکیل شدند(آمینه زویقه) که سنگ بنای اولیه حیات است. اگرچه این یک بلوف محسوب می شد اما یک مدرک بود. با آنکه آمینه زویقه سنگ بنای حیات است اما خود حیات نبود. آدم سعی کرد این ماورای زمینی را در لابوربه حیات تبدیل کند اما تا به حال بدون موفقیت زیرا درروی زمین 6 میلیون سال طول کشید تا این ماده ساده به حیات تبدیل یابد. طبیعی است که نمیتوان طبق مدل حیات را ساخت. دانش مدلی در اختیار ندارد تا این قدم را نشان دهد. بعد ازمدت زمان طولانی حفاری(غارها) برای دانشمندان میسرشد که نخستین وقدیمی ترین شکل حیات درروی زمین را پیدا کنند.ـ

دانشمندان برروی سنگی که متعلق به3.5 میلیارد سال قبل است، آثار میکروسکوپی حیات را یافته اند یعنی یک میلیارد پس از تشکیل کره زمین و این اثارحیاتی به خوبی قابل اثبات هستند و به خوبی نیز رشد کرده بودند.
ارگانیسم هایی که بربدنه این سنگ تشکیل شده بودند، قدیمی ترین یا موجودات اولیه حیات بودند که سایر موجودات زنده ازآن وبعد به وجود می آیند. نخستین باکتری ها اولین موجودات زنده قبل ازهرموجود زنده دیگری هستند.3 میلیارد سال آنها تنها موجودات زنده بر روی کره زمین بودند. دراین زمان سلولها به هم پیوسته ونخستین جانوران یا کرمهای اولیه( پرسلولی) را به وجود آوردند. اینها نخستین موجودات زنده دردریا بودند، بعد از این پدیده دیگرزندگی یا حیات در روی زمین قابل کنترل نیست و تنوع به وجود می آید.ـ

موزه پاریس برای دانش(ناتورویزنشافت) با قدمت چند صدساله یک مرکزگردآوری (کتابخانه) است. اسکلتهای موجود در این موزه نشان میدهد که چگونه تغییرات در موجودات زنده قدم به قدم شکل گرفته است. حتی ما انسان ها هم که از میمون جدا شده ایم هیچ استثنایی نیستیم. در برنامه تکامل انواع انسان خیلی دیرتر وارد می شود.ـ

فرض میکنیم که تمام عمر جهان را در 24 ساعت تقسیم کنیم. زمان درساعت 0 شروع شده باشد. درساعت 5 صبح حیات شروع شده وتمام روزهم ادامه داشته است. درساعت 8 شب نخستین جانوران به وجود میآیند ودرساعت 23 دایناسورها به وجود می آیند ودرساعت 23.40 دوباره نابود میشوند تا دیگر پستانداران بتوانند به وجود بیایند و رشد کنند. پدران اولیه ما در5 دقیقه آخر این مرحله جهان ظهورپیدا می کنند و ما در یک دقیقه آخر این ساعت تکامل و به نسبت عمر جهان کارخانه تکامل در100 ثانیه آخرعمر جهان شکل می گیرد. مدت زمان طولانی بشر تاج خلقت باقی میماند اما این تصور رمانتیک مطابق ژنیتک یا پالیوتولوگی صدق نمی کند. انسان نه تنها ازمیمون جدا شده است بلکه یک میمون است وحتی یکی از چندین نوع آن است. داستان خلقت یک خط مستقیم نیست بلکه یک مسیرپیچ درپیچ(لابیرنت) است.ـ

داستان خانواده انسان یک تاریخ 70 میلیون ساله از نخستین میمون ها است. مشخص نیست که این خانواده تحت چه پیچیدگی خود را ازحدود 40 میلیون سال قبل از سایر موجودات متمامیز کرده است وفاصله گرفته است. با وجود فسیل خیلی کمی دراینباره اما بشر به این دانش دست یافته است که انسان 75 میلیون سال قبل از میمون های بزرگ مثل گوریل درآفریقا جدا شده است. این جدا شدن از خانواده میمون ها با تغییرات درراست قامت شدن همراه بوده است که به این موجود جدید امکان راه رفتن وتعویض مکان و راهپیمایی داده است. نخستین این میمون ها به نام رومینید درآفریقا بوده است که نوع بعدی ازآن به وجود می آید تا به ما می رسد. این اتفاق قبل از7 میلیون سال اتفاق افتاده است. چند نوع پدیدار می شود که ازیکی ازآنها ما به وجود آمده ایم اما کدام معلوم نیست؟ تکامل درچندین شاخه ادامه می یابد. دراین مقطع زمانی انسان ظهور می کند آنهم در چندین نوع(شاخه) که فسیل بسیاری ازآنها به سختی ازهم قابل تفکیک است و بیشتر این شاخه ها از بین رفته اند. پیدا کردن پدران اولیه ما کارآسانی نیست. اما آنها روی دو پا راه می روند واز درخت بالا نمی روند و قدمت ابزار به جا مانده ازآنها به 2.5 میلیون سال می رسد. مدت زمان طولانی دانشمندان فکر می کردند که بشر تنها موجودی بوده است که ابزار به کار می گرفته است اما دریک کار حفاری که 40 سال قبل که اسکلت هوبوآریس کشف شد که بزرگی جمجمه او متفاوت بود، درکنار او ابزار یافت شد. ابتدا او به عنوان انسان تعریف شد اما امروزه میدانیم که همه اٌمینیتن(هومینیتن) آنان ابزار را به کار می گرفته اند اما ابزار را نمی شناختند اما اینها هم پدران اولیه بشر نبوده اند زیرا اسکلت آنان خیلی متفاوت است.
قبل از . 2 میلیون سال از میان این گروه میمون ها نوعی به وجود آمد که خیلی از بقیه متفاوت بود وآن اولین انسان بود که در برنامه تکامل ظهور کرد. همواگاستار از گاتن همو متفاوت است واسکلت این بشر و بزرگی مغزش وچانه اش که عقب رفته است. تغییراتی که تا به امروز هم ادامه یافته است. به علاوه ابزارجدید از این زمان ظهور می یابند. همواگاستا مستقل ازآن است که دانشمندان درچه دوره ای قرارش دهند اما یک بشر است. همو اگاستا را از فسیل یک جوان 15سال کشف شده درکنیا می شناسیم. این بشر اولیه قادر از درخت پایین آمده و قادر به راه رفتن بر روی دو پا است که برای شکار به راه می افتد و به دنبال یافتن غذا و شکاراز وطن آفریقا خارج می شود وبعد راهی آسیا واروپا وجنوب آسیا می شود.ـ

بین 6 تا 7 میلیون سال وحتی 2 میلیون سال قبل تغییرات تکاملی بشر درآفریقا بوده است ولی از 2 میلیون سال قبل این نوع بشر در آسیا و اروپا زاد و ولد می کند و گسترش می یابند ولی به دلیل تغییرات آب وهوا جا به جا می شود و تا اسپانیای امروزی هم می رسند اما بعد از مدتی تمام این انواع به دلیل تنوع( نسل ها) از بین می روند. تمام یا شاخه های جانبی شکل گرفته از بین می روند. آثارو دلایلی در دست است که نخستین انسان 1.3 میلیون سال قبل دراسپانیای شمالی بوده است که اسکلت آنها در دست است. این اسکلت ها با همان انسان اولیه خویشاوندی دارد اما درعین حال شروع به تغییراتی نموده است. مشخص نیست که نوع دیگری از بشر باشد بلکه تغییرات آن را مشخص کرده است. این نوع بشر 5000 به مدت هزار سال در این منطقه زندگی می کند اما باز تغییراتی حاصل واین شاخه از بین می رود و نوع جدید دیگری شکل می گیرد. 400 هزار سال قبل تغییراتی در نوع بشر شکل می گیرد تا به نیاندرتال ها نخستین ریشه های مردم اروپایی می رسیم. مغز بزرگ او نشانه سخن گفتن است.
درسال 1955 دانشمندان دریک غاراسکلت جمعی از این نوع بشر ازکوچک و بزرگ را یافتند که شبیه به یک گورستان است. یعنی آگاهانه جسد به این مکان آورده شده است که به مثابه سنت های مذهبی است.درمیان اجساد یک سنگ تراشیده بسیار زیبا نهاده شده که نمی تواند خودش به اینجا آمده باشد، شاید با قبرستان سروکار داریم و این جسم زیبا برای همراهی مٌرده درادامه زندگی اش می تواند باشد. بدون شک از همان 400 هزارسال قبل انسان قادر بود و به این موضوع فکر می کرد که پس از مرگ زندگی چگونه خواهد بود؟ یعنی به مرگ وهدف زندگی اندیشیده اند. این نوع قبرکردن مٌرده خاص اندیشه بشری است. این تاریخچه بشری اولین پدران ما نیستند بلکه خود نژادی هستند که از نیاندرتال ها جدا شده اند وژنتیک متفاوت ازما هستند اما ما ازکجا آمده ایم؟ برای فهمیدن این موضوع دوباره تا به قاره ای که نژادی کهن بربشر ازآن برخاسته اند، عقب برویم. همواٍگاستا پدران اولیه ای بودند که در همه آفریقا راه افتادند وبیش از 2 میلیون سال درهمان قاره تکثیر شدند. در102 هزارسال پیش یک نوع جدید شکل گرفت. هموزارنینز یعنی ما! این هم آفریقا را ترک می کند و دومین نوعی است که آفریقا را ترک میکند. این نوع بشر درهمه جا جاری می شود وخود را با همه جا تطبیق می دهد و این نوع تا استرالیا هم سردرمیآورد. چرا به استرالیا می رود؟ در حالیکه فقط با پا نمی تواند از استرالیا سردرآورد. آدم به استرالیا نمی رود چون گرسنه است بلکه به سوی افقی می رود زیرا کنجکاو است. این جاذبه های شناخت وپی بردن همچنان در انسان هست تا جایی که امروزه برنامه اش سردرآوردن با رسالت درمارس است.
اسکلت بشربا ویژه گی ما به 40 هزارسال قبل برمی گردد. 40 هزارسال قبل اروپا را گرفتند اما اولین نوع نبودند بلکه قبل هم نوع دیگری بود. در بین 80 تا 82 هزارسال قبل نیاندرتال ها بودند که نژادا موقرمز یا بلوند بودند و نژاد ما مو مشکی بودند. این دو نوع بشر متفاوت به لحاظ ژنتیک بودند اما هموزارین که دو نوع متفاوت اما در سطح تکاملی مشابه بودند. هردو انسان بودند ونیاندرتال ها رفتارشان بیشتر این را نشان(انسان) میدهد. مطابق اعتقادات مذهبی درآسیا و مدیترانه وغیرو چنین پذیرفته ایم که تنها نوع بشر شکل یا مثل خدا تکامل یافت. اما مطابق تحقیقات علمی به دو نوع بشر در مسیر تکامل برخورد می کنیم که از یکدیگربه گونه تکاملی جدا نشده اند بلکه دو ریشه متفاوت داشتند. دو نوع بشر وجود دارند که به هدف زندگی یا به موضوع مرگ اندیشیده اند و از خود پرسیده اند که چرا بر روی زمین هستیم وبه منشاء اولیه خود نیزفکرکرده اند. ما چه کسی هستیم و از کجا آمده ایم؟یک گاتون(ریشه) انسان اما از دو مشخصات ژنتیکی مختلف هستند.]ـ
حدود 10 هزارسال قبل تمام، نوعی از بشر در این قسمت زمین زیسته اند که کاملا به یک شاخه دیگری از انواع بشر تعلق داشتند و همه نیز از بین رفته اند.ـ

به دلیلی که برای دانشمندان مشخص نیست. حدود سی هزارسال قبل نیاندرتال ها کاملا می میرند ونابود می شوند.10 هزار سال تمام ما(نژاد اروپایی) با یک نوع بشر با هم زیسته ایم که به یک نوع دیگرو با ریشه دیگر تعلق داشته اند. حالا هنوزارین این سوال درباره از کجا آمده ام وکی هستم را به تنهایی مطرح میکند. هرکدام از این دو نوع قادربه زندگی دریک شرایطی بودند که می توانستند خود را تطبیق دهند. می تواند بیماری یا گرسنگی یا قطحی یا سایر شرایط سخت زیستن آن دسته را نابود کرده باشد. درآن زمان شرایط جوی زمین هم مثل امروز نبود. اگر شرایط زیستی مناسب بود می توانست هنوزآن دسته ادامه داشته و یا نابود نشده باشد و نیاندرتال می توانستند ادامه یابند وشاید امروز با ما مصاحبه می کردند.ـ

منبع:
ArteThema : Schöpfung oder Evolation
تاریخ گزارش:.08.12.2009.
تاریخ ترجمه: ژانویه 2010.

خلقت یا تکام 4

ترجمه ملیحه رهبری
آخرین تناقضات بین دین ودانش!ـ

خلقت یا تکامل؟(4)ـ

جهان در7 روز خلقت یافته است یا در 13.7 میلیارد سال در جریان تکامل به وجود آمده است؟

قسمت چهارم

Philippe Haddad
Rabbite r
فیلیپ حداد مقام روحانی کلیمی: اگرانسان حتی از میمون هم مشتق شده باشد. این به این معناست که یک نوع از میمون توانسته رشد و تکامل بیابد و از سایر میمونها جدا شده وراه تکاملی را پیموده است. من هیچ مشکلی ندارم که میمون پدر اولیه من بوده است. اگر قراربوده که انسان ازمیمون جدا و راه تکاملی را بپیماید وپدیده ای چنین عالی بشود(سلام برخالق!) از یکسو تکامل رامی پذیرم و ازسوی دیگروجودانسان را یک معجزه خلقت وآفرینش به دست یا خواست خداوند می دانم. باز هم این خداوند است که از میمون(جانوری پست) وانسان را(پدیده ای چنین عالی شگفت انگیز) را آفرید با این امید که انسان به سوی دوران میمونی باز نگردد بلکه درمسیر تکاملی و رو به جلو شبیه به خدا و تجلی گرصفات عالی خداوند باشد!»ـ


ــحتی اگر داستان تکامل از سوی برخی از مذهبیون پذیرفته شود اما باز شک وتردید هست.ـ

Patrik Petit-ohayon
Koordinatour des Judischen Schulen
پاتریک اٌهایوناین: یک محقق یهودی:فکرمی کنم خداوند با خلقت انسان کارخارق العاده ای انجام داده است. می تواند انسان یک جانوریا میمون تکامل یافته باشد،اما امر فراتری در خلقت بشر نهفته است. بدون هیچ تردید در خلقت انسان امری بسیاربیشتر و بالاتر ازیک جانور تکامل یافته نهفته است!»ـ

Adel Ethnmane
Politelogi/Mauritanien
آدل اتهنامن- علوم سیاسی ومایوریتانین: اینکه ما از میمون منشعب شده ایم و با توانایی ابزار ساختن خود را از سایر جانوران متمایز کرده ایم و فرق دیگری با جانوران نداریم، برای من غیرقابل تصور یا غیر قابل قبول است. با چنین نگرشی به انسان، زندگی از چه هدف عالی برخوردار خواهد شد؟ اگر بدون امید به یک ابدیت( ادامه زندگی بعد ازمرگ) و رسیدن انسان[پس از فراز و نشیب های زندگی دنیا] به ساحل صلح و سلامت (به بهشت/ وحدت کامل با خالق) همراه باشد.»ـ

ــ در قرن نوزدهم تیؤری داروین درکلیسا های آمریکا و سایر جهان با اعتراض جدی روبه رو شد و تا امروز هم حتی تا سطح واتیکان این کشمکش یا بحث ادامه دارد یا در برابر آن مقاومت می شود.ـ

Hans Küng
Theolog
هانس کونگ از دانشمندان مذهبی و از دوستان نزدیک پاپ بندیک 16: «امروز کلیسا مانند کلیسای مطلق نگر دردوران رٌم نیست. کلیسا نظریه داروین و اسناد و مدارک علمی مربوط به موضوع تکامل انواع را رد نمی کند. اما ازسوی دیگر ما می خواهیم که اعتقادات و بنیان های مذهبی مسیحیت را حفظ کنیم وپیوندی بین این دو پیدا کنیم وموضع(اعتقادی) کلیسا را محکم نگه داریم.»ـ

-درعالم واقع اما مقامات بالای کلیسا باز هم موضع مشخصی نمی گیرند. پاپ بندیت دوم گفت:« ما بدون هدف و تنها یک محصول اتفاقی تکامل نیستیم. هریک از ما میوه آفرینش و پروده فکرآفریدگاریم.»ـ

پاپ بندیت دوم نظریه تکامل را قبول می کند اما برخلاف داروین خط بطلانی بر همه چیز نمی کشد، بدین معنا که انسان برحسب اتفاق به وجود آمده است! انسان بسیار فراتر ازآن است که به تغییرات اسکلت یا ژنتیکی اش از میمون تعریف بشود بلکه در مسیر تکامل( خلقت انسان) اتفاق دیگری افتاده است وآن روح خدایی درانسان است.ـ
ــ در داستان آفرینش خداوند بشر را از مشت پٌری از گل آفرید و بعد با نفس خود به او روح حیات بخشید. کتاب آفرینش می گوید:«خداوند از نفس خود در دماغ انسان فوت می کند و بدینگونه انسان خلقت می یابد و زنده می شود.»ـ

TareqOubrou
طارق عبرو/ امام و قرآن شناس:
مذهب یک تصویرپیچیده از خلقت بشر ترسیم می کند. تنها به بشروجسم او توجه نمی کند بلکه از یک دمنزیون(کیفیت) خاص درباره انسان صحبت می کند که این دمنزیون را روح یا جان می نامیم.[که درمسیر تکامل، بشر را دریک مداری نو وفراتر از جانوران همراهی میکند.] »ـ
:روح
اعتقاد به روح یک امری یا مفهومی است که تمام ادیان جهان را به یکدیگر وصل می کند. از زمان خلقت تا کنون بشربا این مفهوم خود را درگیرنموده است. فیلسوفان دوران آنتیک یونان مجذوب این مفهوم شده بودند. سقراط یا پلاتون یا ارسطاطالیس. فیلسوفان و معتقدان مذهبی(یهود و مسیحیان ومسلمانان) بر این عقیده اند که وجه متمایزکننده بشراز سایرجانداران وجود روح در اوست!ـ

این روح است که موجب گشته که انسان انسان باشد.این یک وسیله وصل شدن بشر به خداست.[ چنانکه اثرجاودانی تابلوی خلقت توسط میکل آنژآن را نشان میدهد.]ـ

Bruno Guiderdoni
strophysiker
آقای برونو گوایدردونی -دانشمند آستروفیزیک فرانسوی درلیون: درانسان یک چیز پٌررازی هست که خداوند آن را به او داده است که به آن روح یا جان می گوییم. این همان عنصری است که انسان را انسان نموده است و همین عنصر به ما امکان شناخت خدا را می دهد. تنها به دلیل وجود روح خدایی است که قادر به شناخت خدا ودرک او شده ایم وهمین موضوع ما را از سایر موجودات زنده متمایز می کند!ـ

Pierro Gibert
Josuit.u.bibelaussieger»:پییروگیبرت-کارشناس انجیل: پس از خود خدا، خلقت انسان پیچیده ترین وپرراز ترین موضوع خلقت است، اگر اجازه داشته باشم که آن را اینگونه فٌرموله کنم. برای خود من درمرکز خلقت وحتی کهکشان، خود انسان است که ایستاده وحول همین مرکزیت سایرسؤال ها از بدوخلقت تا امروز شکل می گیرند. به نظر من حتی اکتشافات داروین هم ما را متوجه این موضوع می کند که انسان اگراز جانوران جدا شده باشد اما درخلقت او امر یا چیز خاصی وجود دارد که او را مافوق سایرجانوران قرار میدهد. انسان یک پدیده مافوق سایر مخلوقات وخداگونه است. خداوند تمام آفرینش خود را در زیر پای بشر نهاده است تا بشر وجود او را درک کند. البته بشر با همین روح خدا دادی است که سرنوشت و تراژدی خود را نوشته و به پیش برده و بعد از وجود خدا که برای بشر رازی است وجود انسان خود دومین راز آفرینش است که درآن تردیدی نیست!»ـ
چه اتفاقی خواهد افتاد اگر روزی دانش بشر را قدرتی باشد که راز روح را بتواند پی ببرد. یا بتواند توضیح دهید که چیزی به نام روح اصلا وجود ندارد. دراینصورت بنیانهای اعتقادی بشر خواهد لرزید واحتمالا ازآخرین مرزهایی که تا امروز در باورها حفظ شده اند، خواهد گذشت.ـ
پایان !
منبع:
ArteThema : Schöpfung oder Evolation
تاریخ گزارش:.08.12.2009
تاریخ ترجمه: ژانویه
2010

Dienstag, 19. Januar 2010

خلقت یا تکامل 3

ترجمه: ملیحه رهبری

آخرین تناقضات بین دین ودانش!ـ
خلقت یا تکامل؟((3)ـ

جهان در7 روز خلقت یافته است یا در 13.7 میلیارد سال در جریان تکامل به وجود آمده است؟

قسمت سوم

یک شب و یک روز
در داستان خلقت در کتاب آفرینش(تورات)، خداوند(جهان) را در6 روز( ورق )آفرید و درپایان هر روز این ورق آفرینش تکرارشد. کتاب آفرینش می گوید:« روز بعد شب ودوباره روزو بعد شب شد و این برای سه روز اول بود.» خداوند در حالی درشش روز جهان را خلق می کند که هنوزروزوشبی وجود ندارد. هنوزستارگان نیستند واین سؤال مطرح میشود که چگونه میتواند روز وشب به وجود آمده باشد درحالیکه هنوزستارگان نیستند و خورشید نیست!ـ

Philippe Haddad
Rabbine r
فیلیپ حداد مقام روحانی یهودی: در انجیل، گیاهان درسومین روزخلقت می شوند ونور خورشید درچهارمین روز. به لحاظ علمی چنین چیزی ممکن نیست. برای آنکه گیاهی به وجود آید قبل ازآن باید خورشیدی باشد اما خورشید وستارگان بعد به وجود می آیند. به نظر من متن انجیل تطبیق با دلایل و شواهد علمی موجود درباره پیدایش آسمان و زمین ندارد.»ـ

ــ گیاهان رشد می کنند با وجود آنکه هیچ خورشیدی نیست. این گفته تعلق دارد به کتاب مقدس درباره آفرینش که امری کاملا غیرممکن است و تحقیقات دانش امروز آن را رد می کند.ـ
ــ چند صد سال است که گفته های کتاب مقدس با علم تطبیق ندارد وهیچ مشکلی هم برای معتقدان مذهبی نبود. تا اینکه خلافش ثابت شد و دانشمندان مذهبی یک چیز جدیدی کشف کرده وتوضیحات جدیدی هم برای حل وفصل این تناقضات درپیدایش جهان پیدا کردند.ـ
ــ کوپرنیک ستاره شناس و یک مرد مذهبی بود. درقرن 16 مردم قبول دارند یعنی که به چشم می بینند و به گونه عقلانی میفهمند که کره زمین ثابت است وحرکت نمی کند وکره زمین مرکز جهان هم میباشد. کوپرنیک خلاف این را ثابت می کند که کره زمین نه تنها به دور خودش حرکت می کند بلکه به گرد خورشید هم می گردد و یک سیاره از میان بیشمار سیارگان است. این حقایق برای کلیسا و حیطه مذهب، غیرعقلانی وغیرقابل تصور وپذیرش بود. اینکه امروز کلیسا بپذیرد که انسان غبار ستارگان است، در تصور نمیگنجد!ـ

Theolog
Hans Küng
هانس کونگ از دانشمندان مذهبی و از دوستان نزدیک پاپ بندیک 16:
در زمان کپرنیک، سطح ادراکات بشریا رشد عقلانی بشر اساسا چیز دیگری بود و به طور مطلق با گفته های کتاب انجیل براساس یک ایمان هزار ساله برخورد می شد. کپرنیک را تحت فشار شدیدی قرار دادند که تا نظریه کفرآمیز خودش را پس بگیرد و تلاش شد که درباره این نظریه کفرآمیز اصلا صحبت نشود زیرا طرح این نظریه مشکلات عدیده بسیاری برای کلیسا یا بشر به بار می آورد که قادر به حل یا پاسخ گویی آن نبودند. و این دانشمند ممنوع التدریس شد و...!»ـ

ــ درجهان اسلام هم از قرن هشتم تا دهم هجری بین اعتقادات مذهبی وپیشرفت های دانش بشر، جنگ ودعواهای بسیاری بالا گرفت.ـ

Bruno Guiderdoni
strophysiker
برونوگویدردونی ـآسترو فیزیک:« در قرون گذشته و براساس اعتقادات مذهبی چنین بود که بین انسان در روی زمین و مکان خدا درآسمان ها، فاصله زیادی است. مسلمین به این موضوع علاقه داشتند و درباره ستارگان تحقیق می کردند و فکرمی کردند که تنها یک کهکشان هست ومی خواستند که فاصله ستارگان را به کمک ریاضیات محاسبه کنند. آلفاقانی(مشابه این اسم) ستاره شناس سرشناس عرب فاصله زمین تا کهکشان را محاسبه می کرد. که اواین فاصله را120 میلیون کیلومترمحاسبه کرده بود.»ـ
ــ در رنسانس فکر میکردند، درآسمان تنها یک کهکشان است که آنهم خیلی بزرگ است. فکرنمی کردند که کهکشان ها متعدد و بی پایان باشند.ـ
ــ کپرنیک مجبورشد که کشف علمی خود را انکار کند و تحقیقاتش مخفی نگه داشته شدند. در قرن 12 هجری مشابه این تحقیقات برای دانشمند عرب عوقواس به وجود آمد که زلزله ای در جهان اسلام افکند واعتقادات اسلامی را زیر علامت سؤال برد، او با چنان عکس العمل شدیدی رو به رو شد که مجبورشد گفته کفرآمیزخود راپس بگیرد. دانشمندانی که برخلاف اعتقادات مذهبی می توانستند به نتایج علمی برسند، تحت فشار قرار می گرفتند و باید از کفرگویی دست برداشته و به حقایق پذیرفته شده مذهبی(کتاب مقدس) تن می دادند. از آن زمان تا به امروز خیلی چیزها فرق کرده است و دانشمندی تحت فشار قرار نمیگیرد که به خاطرحقایق عملی از اعتقاداتش دست بکشد.ـ
Bruno Guiderdoni
strophysiker
آقای برونو گوایدردونی یک دانشمند آستروفیزیک فرانسوی درلیون است که در یک مرکز علمی و تحقیقاتی کار می کند و 20 سال است، مسلمان شده است. او می گوید:« البته من قرآن می خوانم نه با این هدف که با کارعلمی سروکار داشته باشد یا مکمل آن باشد. من قرآن را مطالعه می کنم ونحوه ای که خداوند از خلقت زیبای جهان یا هدف خلقت درآن سخن می گوید، لذت می برم به خصوص که تطبیق بنیادی با دانش نیز درآن می بینیم. برای من قرآن از دو زاویه مختلف مذهبی ودانش قابل درک است. طبیعی است که آیاتی هستند که به موازات علم هستند اما قرآن یک کتاب مثلا برای علم فیزیک نیست. درزمان ما مثل مٌد شده که باید کتاب مذهبی با دانش تطبیق داشته باشد. اما پیام قرآن یا هدف آیات قرآن حیطه علمی یا یک کتاب برای اهداف علمی نیست وباید به این موضوع اساسی توجه کرد.»
-بنا بر روایات انجیل وداستان خلقت، خداوند زمین والمنت گیاهان وجانوران را درابتدا خلق می کند. در پنجمین وششمین روز خلقت، خداوند تمام انواع جانوران را بسته به نوع آنها خلقت می کند ونگاه می کند وآن را می پسندد. دراین روزها خداوند زمان بسیاری را صرف نظم و ترتیب درآفرینش می نماید. درخلقت جانوران دقت می کند که انواع از یکدیگر جدا باشند. جانورانی که درآسمان یا در دریا وزمین زندگی می کنند، مشخص می شوند و بدینگونه هرچیزجای ثابت خود را پیدا می کند. بدینگونه باور کرده می شد، جانورانی که ما می بینیم از اول خلقت اینگونه بوده اند.ـ

ــ درسال 1859 داروین دانشمند انگلیسی کتاب خود و نظریه تکامل را به چاپ می رساند که داستان خلقت به روایت کتاب های مذهبی را به لرزه درمی آورد. طبق تحقیقات علمی داروین، جانوران ازیکدیگر مشتق یا منشعب شده اند و با محیط خود را تطبیق داده اند. جانوران از یکدیگر جدا شده اند وثابت هم نیستند و تکامل می یابند و با محیط خود تطبیق مییابند.
***
یک صد و پنجاه سال بعد نظریه داروین توسط یک جنبش مذهبی در ترکیه و درشهراستانبول زیرعلامت سؤال می رود(کراسیونیسمن). در یک کشوری که سیستم حکومتی لاییک دارد، سه چهارم دانش آموزان مدارس آن به تیؤری تکامل معتقد نیستند. چطور چنین چیزی ممکن است؟ چه کسی چنین ایده ای را فراهم می کند. هارون یحیی به طور مثال یکی از رهبران اسلامی کراسیونیسموس است. او دریک خانه بزرگی که دوستان دراختیارش نهاده اند زندگی می کند و تمام خانه را به استودیو برای ضبط و پخش برنامه تلویزیونی تبدیل کرده است. او نظرخودش را درباره آفرینش جهان و خلقت انسان برای ما بیان میکند. او قبول دارد که زمین 4.6 میلیون سال عمردارد اما از همان زمان تا به امروزمدل زندگی جانوران همانگونه بوده یا هست که ما می بینیم. او قاطعانه می گوید:« داروینیسموس یک آنتی کریست و یک دجالیت است. این اعتقادات کافرانه موجب نابودی بشر و به وجود آمدن جنگ جهانی اول شد و کمونیسموس وفاشیسموس و ناسیونال سوسیالیسموس و جنگ جهانی دوم را موجب گشت. یک مدت زمان طولانی بشریت علاف(گمراه) تیؤری داروین شد واز خدا و از قرآن فاصله گرفت اما آنی که حرف حق را زده است، قرآن است.»ـ

هارون یحیی به مدت 20 سال تمام است که از اعتقادات خودش با نوشتن حدود 300 جلد کتاب علمی به شدت دفاع کرده است. درکتاب های علمی او اسناد ومدارکی هست که فسیل گیاهان و جانوران امروزی را با فسیل دوران های ماقبل آن مقایسه می کند واثبات می کند که همان هستند که خدا خلق کرده و فرقی نکرده اند و از این مقایسه استفاده کرده و استدلال می کند که هرگز تکاملی طبق نظریه داروین وجود نداشته است. اومیگوید: «دراسناد من 1000 مدرک وهفتاد هزارعکس وجود دارد به ویژه فسیل هایی از جانوران وگیاهان وحشرات که نشان می دهد تا به امروزهیچ فرقی نکرده اند.» آیا شما با دانشمندان کار می کنید؟« بله.30 دانشمند با من کار می کنند.» آیا خودتان دانشمند هستید؟:« نه. برای درک این حقایق نیاز نیست که انسان دانشمند باشد بلکه هربچه ای هم اینها را می فهمد. هدف من فقط کشف حقیقت است.»ـ

- حقیقت این است که امروزه تعداد غیرقابل شمارش وغیرقابل انکاری فسیل دردست دانشمندان و مراکزعلمی است که این موضوع و نظریه علمی داروین راثابت می کند وهارون یحیی هیچ زمینه علمی ای درکارش نیست بلکه یک محقق مذهبی متعصب است که از یک طریق غیرصحیح و ناصالح(شیطانی) می خواهد حقایق علمی را وارونه جلوه دهد. کسی که معلوم نیست از کجا ثروتی به این بزرگی دراختیارش قرارداده شده است تا یک برنامه تلویزیونی(در ترکیه) را دراین زمینه اداره کند!ـ
درجهان اسلام نظر واحدی دراینباره موجود نیست مثلا آقای دلیل بووا کوق یک رهبر مذهبی وامام مسجد پاریس درگفتگو با ما نظرات هارون یحیی را بسیار واپسگرا و متعصبانه می خواند و می گوید:« تیؤری داروین با قرآن تناقضی ندارد وحتی به گونه ای نیز در برخی ازآیات و سوره های قرآن از تکامل بشرگفتگو کرده است.[ سوره انسان آیه اول: آیا برانسان روزگارانی نگذشت که چیزی لایق هیچ نبود!»ـ
ــ علاقه و توجه داروین فقط به تکامل جانوران و گیاهان نبود بلکه شامل تکامل انسان نیز می شد. اوکسی بود که جرأت کرد واین دو را نیز دریک ردیف درامر تکامل قرار داد و چنانکه خودش گفت:« این بزرگترین جنایت من نامیده خواهد شد، چنان نابود کننده مثل مرگ!»ـ

ــ بعد ازکٌپرنیک که زمین را از مرکزعالم بودن خارج کرد. تیؤری داروین هم بشر را از این مرکزیت خارج کرد که انسان هم جانوری از میان جانوران برخاسته است که این نظریه اوج قرار گرفتن در برابر نظریه خلقت انسان به دست خدا است که خداوند بشر را اشرف مخلوقات خلق کرد.ـ

ــ در داستان خلقت درانجیل، انسان در ششمین روز خلقت به وجود می آید. که خداوند بشررا از غبار زمین خلق کرد. درکاپیتال(مرحله) بعدی خداوند می فرماید که از ماده و المنت بشررا خلق کرد و نامش را آدم نهاد. در زبان هبری آدم یعنی ازخاک آمده و درقرآن هم به این نوع یا شیوه خلقت انسان اشاره می شود
.
Adel Ethnmane
Politelogi/Mauritanien
آدل اتهنامن- متخصص درعلوم سیاسی ومایوریتانین از کشور فرانسه: درقرآن خلقت انسان ازحیات وآب وخاک است و داستان خلقت بشر به روایت قرآن در جزییات وارد نمی شود. به دلیل اخلاق و پوششهای فکری مذهبی، دراینباره بیشتر توضیح داده نمیشود که این بشر اولیه به چه شکل یا شمایلی بوده است یا اندام هایش چگونه بوده اند.»ـ

در انجیل بشر به گونه ای کامل و مخلوقی پرفکت مجسم می شود که شبیه به خداست. خدا بشر را شبیه به خودش آفرید. انجیل می گوید:« بشر را شبیه به خودم آفریدم.»ـ

این گفته منطبق برآنچه دانش بشر میگوید، نیست. زیرا دانش توانسته است زمان های ماقبل و اینکه انسان درهزاران سال پیش به چه شکلی بوده است را بازسازی کند.ـ

ــ دانش امروز پیدایش بشررا به مثابه پدیدار شدن یک درخت با شاخه هایش ترسیم می کند که هرشاخه به سویی رفته است. پدیده ای که درعرض یک میلیون سال تغییروتکامل داشته است. اما چگونه ممکن است که به خداوند و به قانون تکامل همزمان اعتقاد داشت؟ چگونه است درباره میمون، آیا نخستین بشر شبیه میمون بوده؟ یا یک میمون بوده است. حداقل دانش براین عقیده است.ــ

TareqOubrou
طارق عبرو/ امام و قرآن شناس: اسلام یا قرآن ضدیتی با میمون ندارد اما مسلمانان دارند. میمون یک حیوان کاملا معمولی است. من همیشه از مسلمانان سؤال می کنم که کدام بدتراست از منشاء میمون بودن یا بدتر ازجانوران(میمون) زندگی کردن؟ حتی اگر انسان از میمون منشعب شده باشد، من تناقضی درآن نمی بینم که زیرا میمون یک جانور بسیار باهوش و تکامل یافته ای است و من هیچ مشکلی در این سوال یا موضوع نمی بینم که انسان در مقطعی از میمون جدا شده و راه خود را رفته و رشد کرده باشد. هردو مخلوق خدا هستند.[باز هم تبارک الله احسن الخالقین!]ـ

منبع:
ArteThema : Schöpfung oder Evolation
تاریخ گزارش:.08.12.2009ــ

تاریخ ترجمه: ژانویه 2010

خلقت یا تکامل 2

ترجمه از ملیحه رهبری

آخرین تناقضات بین دین ودانش

خلقت یا تکامل؟!(2)
 
آیا جهان در7 شبانه روز خلقت شده است یا در13.7 میلیارد سال در جریان تکامل به وجود آمده است؟

 :بخش دوم گزارش

:مقدمه 1
آیا جهان در هفت روز خلقت شده است؟ به وسیله تیؤری تکامل داروین، باورانسان به خلقت جهان به وسیله یا به دست خداوند زیر علامت سؤال رفت و بحث وجدل بسیاری برانگیخت! با این حال کتاب های آسمانی مثل تورات وانجیل و قرآن به صراحت ازآفرینش جهان به دست خداوند و به اراده او گفتگو می کنند. این گزارش مجدد این موضوع را با دانشمندان مذهبی بررسی می کند که چگونه چنین چیزی ممکن است؟
: مقدمه 2
آنچه مذهب درباره پیدایش کهکشان وآفرینش بشرگفتگو میکند، بسیار متفاوت از نظریات علمی دانشمندان است که در مدت زمان طولانی این دوبا یکدیگرجنگ تلخی داشته اند. از همان ابتدا هم مذهب در برابر دانشمندانی مثل کپرنیک یا طرفدارانش صف آرایی کرده وآنها را محکوم به مرگ یا نابودی نمودند یا مانند گالیله مجبوربه پس گرفتن ادعای خود(کروی بودن زمین) ومغفرت از کفرگویی نموده است.
این زمان بدون شک گذشته است اما به معنای آن نیست که این بحث پایان یافته است. معتقدان به مذهب امروزدر پایان سال2009 و درآستانه سال 2010چگونه به این دو سؤال: ما چه کسی هستیم و ازکجا آمده ایم جواب میدهند وچه موضعی مذهب در برابر تیؤری اورکنال(ذره اولیه درپیدایش جهان) دارند. کلیسا چه موضعی در برابر نظریه داروین و تکامل انواع دارد. چطوری یک فرد معتقد و مؤمن و تحصیلکرده یا حتی دانشمند امروزی براعتقادات مذهبی اش که با دانش در تناقض است، پافشاری میکند. آیا جهان در هفت شبانه روز خلق شده است؟

TareqOubrou
طارق عبرو/ امام و قرآن شناس در شهر بٌردو در فرانسه:
من یک فرد معتقد هستم اما احمق نیستم و به این موضوع فکر می کنم و این سؤال را مطرح میکنم که اگر وجود خدا را انکار کنم برای این سؤالاتم جوابی ندارم که چه کسی درپشت این خلقت با عظمت مادی وغیرمادی نهفته است؟ کل آفرینش یک معجزه است. چطورممکن است که این معجزه خود به خود و بدون هدف باشد.»
برای معتقدان مذهبی خدا در ابتدای خلقت حضوردارد. تورات و انجیل و قرآن در این باره سخن گفته اند ودر این موضوع جهود و مسلمان و مسیحی متفق القول هستند. اما آیا درجهان امروز ودانسته های علمی می توان به این مطلب اذعان کرد که خدا هست که جهان را خلقت کرده است.آیا این موضوع با دستاوردهای دانش بشری همخوانی دارد. آیا باید هنوز هم با عقل خود باور کنیم که جهان در هفت روز خلقت شده است آنگونه که در کتاب های مقدس نوشته شده است؟
در کتاب آسمانی تورات خدا می گوید:« در ابتدا خدا خلق کرده آسمان ها وزمین را. » درکتاب پیدایش داستان خلقت اینگونه بیان میشود. در بخش اول توضیح داده می شود که چگونه جهان نیکو خلقت یافته است وچگونه حیات در روی کره زمین پدیدار شده است. درابتدا کسی یا چیزی نبود جز خدا. خدا خلقت کرد آسمان ها و زمین ها را والمنت وگیاه وجانوران را و برای تکمیل شاهکار خود انسان را آفرید. اینها در6 روزو در روز هفتم خدا استراحت کرد.این داستان خلقت مورد پذیرش یهودی و مسیحی است و در نظرمعتقدین دینی پذیرفته شده است
.
Patrik Petit-ohayon
Koordinatour des Judischen Schulen
پاتریک پتی اٌهایون: یک دانشمند مذهبی و یهودی: این آیات(آسمانی) عمیقا در روح و روان انسان تأثیر می گذارند. آیاتی که انسان از خودش دراینباره(خلقت) سؤال میکند[چه کسی آن را آفریده است و به چه منظوری؟] ودر برابر عظمت خلقت قرار می گیر.»د
.
Jacqes Arnould
TheologiWissenschaftshistoriker
جک آرنوولد: دانشمند تاریخ شناس مذهبی: داستان خلقت جهان ما را دعوت می کند که نگاه کنیم جهان چه زیبا و چه با تنوع و با نظم خلقت یافته است. خورشید وماه و ستارگان وگیاه و... این آیات ما را دعوت می کند که تمام این خلقت شگفت انگیز را نگریسته و سپس به خود توجه کنیم که اینهمه برای بشرساخته شده است و درآن تفکر کنیم. این نوع سخن گفتن(خدا با انسان) مانند نوعی رابطه و تعلیم دادن(پداگوگی) بشرمی باشد که با مشاهده(از طریق عقل) تفکرکن>»د
.
PicrreGibert
Jesuit und Bibelkausleger
پیکرا گیبرت کارشناس و محقق درانجیل:این آیات و این ترتیب( خلقت جهان در6 روز) یک نوع نظم را نشان میدهد. منطقی است که در ابتدا باید زمین خلقت شود و بعد آب و فاصله ای بین آب وخاک به وجودآید تا گیاهان رشد کنند تا بعد جانواران امکان ظهور بیابند و زمانی که در فاصله زمانی( روزهای قبل آفرینش) اینهمه انجام گرفت تا زمینه ای برای ظهور بشر باشد.»د

-ـ خدا ابتدا کهکشان و بعد حیات و بعد انسان را در یک ترتیبی که درست منطبق بر نظریه علمی دانشمندان درباره پیدایش است، می آفریند. این نظم یا ترتیب آفرینش ازجانب نخستین تمدن های بشری هم مورد قبول بوده است. 2000 سال قبل از میلاد مسیح آشوریان بابل با تمدن پیشرفته خود، آسمان را مورد توجه قرارداده و ستارگان را می شناختند وخسوف وکسوف را نقاشی می کردند و داستان پیدایش خلقت مطابق اعتقادات خود داشتند که جهان در هفت روز خلقت شده است.ـ.
ـ آیا این نوع اعتقاد یا پذیرش نظم در آفرینش یک داستان طولانی دارد؟ 700 سال بعد از میلاد مسیح هم قرآن در اینباره چنین می گوید. چنانکه باید ما به آن اعتقاد داشته باشیم و بپذیریم. « درآغاز خدا آسمان و زمین را خلق کرد. زمین لجنزاری بود و تاریکی بر همه جا سایه افکنده بود. روح خدا برفراز آبها بود». بنا بر این خدا در روز اول خلقت، آسمان و زمین ما را خلقت کرد اما چگونه و به چه طریق؟

Jacqes Arnould
TheologiWissenschaftshistoriker
جک آرنوولدـ دانشمند تاریخ شناس مذهبی: انجیل نمیگوید که درابتدا هیچ بود بلکه خدا رابه سامان بخش یک شرایط بی نظمی معرفی می کند. یک بی نظمی بزرگ، به هم ریختگی بزرگ که خدا نظم را می آورد.ـ
TareqOubrou
طارق عبرو/ امام و قرآن شناس: در قرآن هم متذکر می شود که درآغاز جهان، جهان فیزیکی که ما آن را می شناسیم یک توده به هم ریخته وآشفته ای و یک شرایطی که قران به نام رتق می خواند. بعد مرحله فتق و سامان بخشی پیش می آید. بعد یک جدایی بین زمین وخورشید و ماه>»ـدرکتاب آفرینش خدا چنین می گوید: نورخواهد شد[ نور جانشین این آشفتگی و تیرگی ها خواهد شد. و... نورگشت.[ نظم و سامان برجهان حکمفرما گشت.]
ـ درآغاز هیچ نبود. یک آشفتگی وبی نظمی بود و تاریکی قیرگون که نوری ازآن به وجود آمد و ازآن نور حیات شکل گرفت. آیا این گفته های مقدس با تحقیقات علمی در عظیم ترین کارگاه زیرزمینی بیگ بنگ درسوییس که برای کشف منشاء اولیه حیات تحقیق می کند، همخوانی دارد؟»ـ
Philippe Haddad
Rabbiner
فیلیپ حدادـ مقام روحانی یهودی: «ما بر این نظر هستیم که نقطه آغازی وجود دارد که همه چیزحول آن شکل گرفته است. درابتدا کهکشان تنها به بزرگی یک سر سوزن بود و از این یک نقطه خداوند همه چیز را خلق کرد. این نظریه با گفته خدا که یک نقطه آغاز وپیدایش وجود داشته همخوانی دارد.»ـ.
TareqOubrou
طارق عبرو/ امام و قرآن شناس: نظر من درباره بیگ بنگ (مرکز تحقیقاتی در سوییس که به دنبال یافتن یا دستیابی به نخستین ذره ای است که جهان از آن خلق شده است) این است که زیاد مشکلی با آن ندارم. داستان خلقت یا پیدایش جهان(آنچه درقرآن نقل شده است) با نظریه های علمی یا بیگ بنگ تغییر نمی کند(زیر علامت سؤال نمی رود) یا من تضادی بین آنها نمی بینم. واین نظریه های علمی براین اساس هستند که به فکر بشروحدت یا سامان بخشند اما به جلو می روند. تیؤری اورکنال(ذره اولیه) هم تغییر و تکامل پیدا می کند. خداوند همه چیز را خلق کرده است و من هیچ خطایی درگفته خدا نمی بینم.»ـ

سؤال:« آیا خدا نمی تواند خطا کند؟» نه! این نقطه آغاز برای باور وایمان است و خدا یعنی کسی که خطا نمی گوید!»ـ

Philippe Haddad
Rabbiner
فیلیپ حداد مقام روحانی یهودی: نظر من درباره مرکز تحقیقاتی بیگ بنگ که این مرکز به دنبال تحقیق و دریافتن چگونگی شکل گیری جهان وحیات اولیه است؟ من معتقدم که اگر نظریه اورکنال(ذره اولیه) را هم بپذیریم اما هیچ چیز بیخود و خود به خودی وبی هدف به وجود نیآمده است. فکر نمی کنم که جهان خود به خود به وجود آمده باشد بلکه خدا دلیل است. دلیل بردلیل یعنی آنچه که ما آن را خدا می نامیم.»ـ
-ـ از زمانیکه تیؤری اورکنال در قرن بیستم مطرح شد ومسیحیت باید در برابرآ ن موضعگیری می کرد ، تلاش شد که وحدتی بین علم و مذهب درپذیرش این تیؤری برقرار شود به این معنی که خود خداوند خالق نقطه اولیه یا اورکنال است و این عمل توسط یک پدر روحانی که خود دانشمند بود،(ژرژشیلی بت) انجام گرفت یا کشف شد!»ـ
Hans Küng
Theolog
هانس کونگ(آلمانی) از دانشمندان مذهبی و از دوستان نزدیک پاپ بندیک 16 : .بله! ژرژشیلی بت یک دانشمند بود که تیؤری بیگ بنگ را استدلال مذهبی نمود. به این هدف که مذهب ودانش را نزدیک کند. اما سوء تفاهماتی هم ایجاد کرد. باید این را هم بفهمیم که این تیوری یک پدیده نو برای دانش وبرای مذهب است و نباید ازآن سوءاستفاده غلط بشود تا جایی که بخواهیم از آن یک وسیله برای اثبات خداوند بسازیم. اما بحث برسر این اٌورکنال یک موضوعی است که به عنوان نقطه اولیه آفرینش می پذیریم اما بحث برسراینکه این نقطه اولیه چگونه توسط خدا به وجود آمده است؟ یک موضوع استدلالی نیست بلکه یک قلمرو اعتقادی است.»ـ

-ـ به نظر می رسد که دراین میانه کلیسا مساله خود را با تیؤری بیگ بنگ حل کرده است. کلیسا چنین میگوید:«این تیوری بهترین دلیل بر چگونگی تشکیل یا به وجود آمدن کهکشان ها و جهان است اما تیؤری اورکنال مانع یا تضادی برسرراه اعتقادات مذهبی نیست.»ـ

روز اول آفرینش و روز دوم آفرینش

درکتاب مقدس(پیدایش) آمده است: در روز اول خدا نور را برای روز و تاریکی را برای شب قرارداد. درکتاب مقدس آمده است که خدا جهان را درهفت روزآفرید وعجیب است که بنا برمدارک علمی زمین عمری بیش از 4.7 میلیارد سال دارد. این سؤال مطرح می شود که آیا زمانی که خدا ازآن گفتگو می کند یا کار کرده مثل همین زمان ما بوده است یا نه؟ آیا اجازه داریم که این مقایسه را انجام دهیم؟ آیا خدا واقعا جهان را درهفت روز آفرید.»ـ


Philippe Haddad
Rabbine r
فیلیپ حداد مقام روحانی یهودی : کلمه روز یا زمان یک اصطلاح نسبی است.زمانی که ماازآن برای پیدایش جهان صحبت می کنیم از 24 ساعت بیشتر تشکیل شده است و ما می توانیم از زمانی صحبت کنیم که معادل هزارسال باشد. به هرحال می توان به خدا اعتقاد داشت و به مذهب هم باورداشت و قبول هم کرد که جهان بیش از4 میلیارد سال از عمرش میگذرد. اگراین موضوع مشخص علمی است باید از علم تبعیت کنیم>»ـ

Jacqes Arnould
TheologiWissenschaftshistoriker
جک آرنوولد: دانشمند تاریخ شناس مذهبی: من به گفته های کتاب مقدس به گونه کتابی تاریخی نگاه نمیکنم. زمانی نیاز بوده تا جانوران به وجود بیایند 24 ساعت یا 7 هفت روز یا غیرو. اصل موضوع این است که به پیدایش جهان وانسان توجه شده است و به هرحال باید نحوه پیدایش بشر درچندهزار سال قبل به گونه ای داستان وار برایش توضیح داده میشد تا مفهوم باشد>»ـ

ـ درقرآن هم زمان مشکل بزرگی ایجاد میکند. یکبار بیان میشود که آسمان وزمین در شش روز خلقت شد ویک جای دیگر بیان میشود که زمین در2 روزخلقت شده. البته این کمترین مشکل است.»ـ
TareqOubrou
طارق عبرو/ امام و قرآن شناس: قرآن ازروز وزمانی حرف می زند که معادل 1000 روز بوده است. بعد دوباره از روزی که معادل 50.000 روز بوده است روز یک مفهوم رلاتیو و نسبی است. قرآن چه هدفی از این بیان دارد؟ هدفش نسبی بودن زمان است. همانگونه که امروز از طریق قانون نسبیت( انیشتن) آن را پذیرفته ایم>»
:منبع
ArteThema : Schöpfung oder Evolation
تاریخ گزارش:.08.12.2009
تاریخ ترجمه: ژانویه 2010

Montag, 18. Januar 2010

خلقت یا تکامل 1

ترجمه: ملیحه رهبری
آخرین تناقضات بین دین ودانش!ـ


خلقت یا تکامل؟(1)
جهان در7 روز به اراده خداوند خلقت یافته است یا در 13.7 میلیارد سال در جریان تکامل به وجود آمده است؟
قسمت اول

مقدمه: درچند روز یا چند هفته یا چند ماه آینده مرکز تحقیقات هسته ای اروپا در سوییس(بیگ بنگ لابور) که یک مرکز غول آسای تحقیقاتی با 27 کیلومتر طول و چندصد متر عمق در زیر زمین ساخته شده است، مطالعات سری خود را در اختیار عموم قرار خواهد داد. این مرکز تحقیقاتی دراساس برای تحقیق درباره پیدایش یا منشاء حیات به نام اٌورکنال تیؤری( ذره اولیه) است ودراین مرکز علمی این امر چنان نزدیک به واقعیت شده که گویی دانشمندان خود به هنگام تولد نخستین ذره یا منشاء حیات حضور می یابند. در زمانی که خودخواهی بشر و فقر وبیکاری و مشکلات اقتصادی و بن بست های بیشمار دورتا دوربشررا گرفته است، باز هم دانشمندان و مجمع آنها حول مادر تمام سؤال های بشری ویافتن جواب آن متمرکز هستند. دانشمندان فیزیک و ریاضی با تجزیه وتحلیل های بسیار سخت وسنگین به نتایج علمی شگفت انگیزی در این زمینه دست یافته اند که درانتهای دستاوردهای علمی آنها، چنان زیبایی شگفت انگیزی نهفته است که گویی شعرخالص وناب است
.
بدون هیچ تردید تحقیقات پیشرفته یا دست یابی بشر در پاسخ به سؤال منشاء حیات ویا به ذره اولیه یکی از بزرگترین اتفاقات یا دستآوردهای بشری است
جهان در7 شبانه روز یا در 13.7 میلیارد سال به وجود آمده است؟

Big bang im Labor
بیگ بنگ درلابراتور
:گزارش از
Franck Guerino und Emanuel Leconte
جهان به راستی چگونه به وجود آمده است؟
چرا جهان به وجود آمده است؟ چرا کره زمین چنین بی مثل و مانند است؟ چرا ما زندگی می کنیم؟ پژوهش زیربه گونه علمی به این سه سؤال کلیدی در زمینه تاریخ تکامل می پردازند و به فرضیات و همچنین آخرین آزمایشات علمی و توضیحات دانشمندان وآخرین اطلاعات مربوط به سطح پیشرفت بشر درزمینه تاریخ تکامل را بازگردان می نماید.
مترجم:« گزارش زیردرآستانه سال 2010 انتشار یافته و دراساس اهداف علمی اما هم تأثیرات یا نتیجه گیری های آن ، در سایر پهنه ها را نیز دنبال می کند که قضاوت درباره گزارش به خواننده واگذار می شود.»د

-از قدیم الایام اعتقادات دینی و علم با یکدیگر در تناقض وکشمکش بوده اند تا به چگونگی آفرینش یا منشاء خلقت پاسخ دهند. با گذشت زمان دانش بشردراین زمینه به پیشرفت شگفت انگیزی رسیده است. هدف ما اطلاع از آخرین تحقیقات وپیشرفت بشر در این زمینه است.[والبته آخرین تناقضات بین دین و دانش.!]د

مترجم: گزارش زیر ازدو بخش تشکیل شده است. بخش اول به نام بیگ بنگ در لابراتور که شامل توضیحات علمی و فنی است که خلاصه شده ولی ترجمه تقریبا کامل آن را در پایان مطلب مجدد ضمیه خواهم کرد. بخش دوم به نام آیا خلقت در 7 شبانه روز یا در حدود چهارده میلیارد سال اتفاق افتاده است، می باشد که این تناقض با دانشمندان دینی وازجمله با مسلمان و مسیحی و یهودی، در میان گذاشته می شود ونظر به اهمیت موضوع ترجمه آن را مفصل و نسبتا کامل آورده ام.«م
:بخش اول

Etien Klein
اظهارات دانشمند فیریکدان آقای اتی ین کلاین:« وقتی بدن خود را لمس میکنید، نمی دانید یا توجه ندارید که یک توده متراکمی است که متشکل از ملکول های پیچیده و اتم هاست که منشاء اولیه آنها ازهسته ستارگان و به بیانی دیگر از غبار ستارگان است وبه زبان ساده ترمی توان گفت که شما ازغبار ستارگان تشکیل شده اید. نمی دانید که اتم هایی را که پیش از تشکیل خورشید وجود داشت، لمس می کنید. ذراتی که بعد ها با گردآمدن به دورهم، کهکشان
.«ومنظومه شمسی را تشکیل دادند، هسته های که درستاره ها ودرکهکشان ها موجودند

بدون هیچ تردید تحقیقات پیشرفته یا دست یابی بشر در پاسخ به سؤال منشاء حیات ویا به ذره اولیه یکی از بزرگترین اتفاقات یا دستآوردهای بشری است.
پیدایش جهان یک ماجراجویی است که 14 میلیارد سال به درازا کشیده شده تا کهکشان و و زندگی و بشر به یکدیگر پیوند یابند
.
Etien Klein
اظهارات دانشمند فیریکدان آقای اتی ین کلاین:« ما از منشاء میمون و باکتری ها و همچنین از غبارستارگان وکهکشان ها هستیم.»ـ
از زمانی که برای اولین بار بشرستارگان را مورد توجه قرار داده است به منشاء حیات هم توجه کرده است. داستان ما آغازی دارد اماچگونه است؟
اظهارات آقای اتی ین کلاین: وقتی آب می خوریم ملکول های اکسیژن و هیدروژنی مصرف می کنیم که به قدمت کهکشان ها هستند. این المنت ها پایه ای و قدیمی ترین المنت هایی هستند که کهکشان ما ازآن زاده شده است اما از
«کجا می آیند؟
با تحقیق درباره کمترین وکوچکترین ذره می توان به اًورکنال (ذره اولیه) رسید واین هدف مؤسسه تحقیقاتی اروپا در سوییس است. این یک سازمان تحقیقات اتمی سری است این سازمان زیرزمینی با 27 کیلومتر طول وصدها متر درعمق زمین می تواند اشعه هایی با سرعت نور بفرستد.یک میکروسکوپ شدیدا قوی که چیزی نیست جز یک وسیله ای که می توانیم با آن خیلی عمیق در کهکشان ها مطالعه کنیم و مشخص کنیم که چه قدرتی بین آنهاست. دوم با این ماشین بتوانیم نزدیکتر به مبدا تشکیل کهکشان ها یا اورکنال(ذره اولیه) شویم.
هدف این تحقیقات بی نظیر این است که راز ماده را کشف کند. مشاهده می شود که یک ذره ماده چگونه رفتار می کند وقتی تحت فشار حرارت بالا یا سایر فشارها قرار می گیرد. وچگونه بوده است که کهکشان در13.7 میلیارد سال ازیک ذره کوچک ماده به وجود آمده است
.
هیچ اطلاعاتی قبل از13.7 میلیارد سال قبل وجود ندارد. مثل ساحل دریاست. وقتی تو درساحل می ایستی وبه دریا نگاه میکنی وفکر می کنی که یک جایی آب در افق پایان می یابد زیرا نمی توانیم ببینیم اما در اساس اینگونه نیست. یافتن اطلاعات درباره آنسوی افق خارج از اطلاع فعلی، هدفی است که دانشمندان آن را دنبال میکنند تا کشف کنند که چه چیز منشاء ومبداء ماده را پدید آورده است. فرق نمی کند که امروزه از کدام دانشمندو محقق فیزیک سؤال شود، ما جواب میدهیم که مشخص نیست که جهان از یک مبداء یا منشاء شروع شده باشد. سعی شد با کمک ریاضی این مرزجادویی اٌورکنال یا (ذره اولیه) را عبور کردوآنسوی افق را دید. شاید درگذشته دورکهکشان خیلی بزرگ بوده است بعد کوچک شده تا به ذره کوچکی تبدیل شده است و بعد دوباره شروع به گسترش کرده است. شاید کهکشان قدیم وکهکشان جدید توسط پلی به یکدیگر وصل میگردند. مثل یک تونل مکانیکی. که به آن می توان فیزیک نو گفت.
همه آنچه که دانش تا به امروز به دست آورده همان نظریه اورکنال یا ذره اولیه است. این است که تشکیل جهان نه در هفت شبانه روز بلکه در13.7 میلیارد سال طول کشیده است. کره زمین حدود 4.5 میلیارد سال پیش به وجود آمد. حوادثی برروی کره زمین گذشت تا حدود 4 میلیارد سال قبل نخستین موجودات زنده بر روی کره زمین به وجود آمدند. زندگی از ماتریال(ماده) تشکیل یا به وجود آمده است. زندگی ازماده و ازمواد آمین زویقه تشکیل شده است. شش میلیون سال طول کشید تا این ماده ساده به حیات تبدیل یابد.
دانشمندان برروی سنگی که متعلق به 3.5 میلیارد سال قبل است، آثار میکروسکوپی حیات را یافته اند یعنی یک میلیارد سال پس از تشکیل کره زمین و این اثارحیاتی به خوبی قابل اثبات هستند و به خوبی نیز رشد کرده بودند
.
موزه پاریس برای دانش(ناتورویزنشافت/علوم طبیعی) با قدمت چند صدساله یک مرکزگردآوری (کتابخانه) است. اسکلتهای موجود در این موزه نشان میدهد که چگونه تغییرات در موجودات زنده قدم به قدم شکل گرفته است. حتی ما انسان ها هم که از میمون جدا شده ایم هیچ استثنایی نیستیم. در برنامه تکامل انواع انسان خیلی دیرتر وارد صحنه می شود.
داستان خانواده انسان یک تاریخ 70 میلیون ساله از نخستین میمون ها است. مشخص نیست که این خانواده تحت چه پیچیدگی خود را ازحدود 40 میلیون سال قبل از سایر موجودات متمامیز کرده است وفاصله گرفته است. با وجود فسیل خیلی کمی دراینباره اما بشر به این دانش دست یافته است که انسان 75 میلیون سال قبل از میمون های بزرگ مثل گوریل درآفریقا جدا شده است. پیدا کردن پدران اولیه ما کارآسانی نیست.
بین 6 تا 7 میلیون سال وحتی 2 میلیون سال قبل تغییرات تکاملی بشر درآفریقا بوده است ولی از 2 میلیون سال قبل این نوع بشر در آسیا و اروپا زاد و ولد می کند و گسترش می یابند. اما باز تغییراتی حاصل واین شاخه از بین می رود و نوع جدید دیگری شکل می گیرد.
اسکلت بشربا ویژه گی ما به 40 هزارسال قبل برمی گردد. 40 هزارسال قبل پدران ما اروپا را گرفتند اما اولین نوع نبودند بلکه قبل هم نوع دیگری بود. در بین 80 تا 82 هزارسال قبل نیاندرتال ها بودند که نژادا موقرمز یا بلوند بودند و نژاد ما مو مشکی بودند. این دو نوع بشر متفاوت به لحاظ ژنتیک بودند اما در سطح تکاملی مشابه بودند. هردو انسان بودند ونیاندرتالها رفتارشان بیشتر این را(انسان بودن)نشان میدهد. مطابق اعتقادات مذهبی درآسیا و مدیترانه وغیرو چنین پذیرفته ایم که تنها نوع بشر شکل یا مثل خدا تکامل یافت. اما مطابق تحقیقات علمی به دو نوع بشر در مسیر تکامل برخورد می کنیم که از یکدیگربه گونه تکاملی جدا نشده اند بلکه دو ریشه ژنتیکی متفاوت داشتند. دو نوع بشر وجود دارند که به هدف زندگی یا به موضوع مرگ اندیشیده اند و از خود پرسیده اند که چرا بر روی زمین هستیم وبه منشاء اولیه خود نیزفکرکرده اند. ما چه کسی هستیم و از کجا آمده ایم؟
هرکدام از این دو نوع قادربه زندگی دریک شرایطی بودند که می توانستند خود را تطبیق دهند. می تواند بیماری یا گرسنگی یا قطحی یا سایر شرایط سخت زیستن آن دسته را نابود کرده باشد. درآن زمان شرایط جوی زمین هم مثل امروز نبود. اگر شرایط زیستی مناسب بود می توانستند هنوزنابود نشده وادامه یافته باشند وشاید می توانستیم با نیاندرتال ها مصاحبه کنیم
...ادامه دارد
منبع:
ArteThema : Schöpfung oder Evolation
تاریخ گزارش
:.08.12.2009.