Sonntag, 26. Dezember 2010

برابری 2

ترجمه از ملیحه رهبری
مجله فلسفی- سلسله بحث های فلسفی ازفلیپ تروفولت.ـ

برابری (2)ـ

قسمت دوم

تیتر: نابرابری، مرگ آزادی است!ـ
بحث کردیم که تأکید بر برابری یا یکسان بودن همه مثل هم چنین تهدیدی را دارد که یک وحدت با استفاده از قدرت یا زور- را به دنبال داشته باشد و حالا تصویر دیگری را نگاه می کنیم که یک نابرابری اجتماعی را نشان می دهد. تصویر یک خیابان را دریک محله اشرافی با فاصله از شهر لندن نشان میدهد. در کنار خیابان اتومبیل های گرانقیمت لیموزین پارک شده اند که نشاندهنده رفاه و ثروت زیادی دراین بخش از شهر است. واز کنار این اتومبیل ها یک گدای خانه به دوش که تمام وسایل زندگی اش را دریک گاری سوپرمارکت ریخته است، درحال عبورکردن ازکنارلیموزین هاست.ـ
بله! تصویرتکاندهنده ای است. این تصویرساده ضد همه حرف هایی است که درباره تساوی گفتیم. این تصویرنشاندهنده عدم تساوی وبرابری- و وجود یک اختلاف طبقاتی عمیق دریک جامعه دموکراتیک است. پس می توان گفت که اختلاف طبقاتی شدید، به معنای مرگ آزادی است وبه آن سمت وسو هدایت می کند.ـ
- باید بررسی کرد که چه برسرایده آل های آقایان آمده است که درجامعه ای که شعارهایش آزادی ودموکراسی بوده است، چگونه است که سطح درآمد ها چنان متفاوت است که برخی درزیرخطر فقرزندگی می کنند، درجامعه ای که درآن انسان ها برابر و مساوی هستند. باید به روی این موضوع متمرکز شویم که آزادی کسب درآمد و ثروت دریک جامعه آزاد به رشد وثروت بیشتر هم می انجامد. بعد جامعه قطب بندی می شود وثروت، ثروت می آورد. این نتیجه چنان ناسازگار وغیرقابل قبول است که به تناقض روابط می انجامد وباید درجهت تصحیح وعلیه آن اقداماتی قانونی صورت گیرد.ـ
- بحث برسراین موضوع است، در جامعه ای که آزادی و برابری برای انسان ها به رسمیت شناخته شده است، اختلاف درآمدها اجازه دارند یا ندارند در چه سطحی باشند؟
والبته نباید درآمدها زیر خط فقر باشند. اختلاف فاحش باید کنترل شود تا آنچه که وعده داده شده است، عملی گردد وآنهم نه برای بخش کوچکی بلکه برای همه. درجامعه ای که ازآزادی فردی درآن صحبت می کنیم، هرکسی حق دارد که به نابرابری اعتراض کند این فرد گدا حق اعتراض دارد. (اما اعتراضی نمی کند.) واین تصویر که ما شاهد آن هستیم، با آزادی فردی هم درتناقض است و نشاندهنده وجود مشکل درمقوله آزادی نیزهست.ـ
معروفترین مثال دراین زمینه ازآناتول فرانس است که می گوید: در زیرپل شکسته آزادی خوابیدن یا مثل این مثال که روباه را دریک طویله بستن.ـ
بستن روباه درطویله به موضوع دیگری مربوط می شود اما تناقض درعقیده توک ویل درباره آزادی این است که آزادی یک فورم از رقابت است، اما رقابتی که باید آن را محدود نمود. ـ
تیتر: آیا آزادی یک فورم ازرقابت است!ـ
زیرا در ابتدا هرکس درست مثل بقیه ازحقوق مساوی برخوردار است اما بعد چون آزاد است وارد میدان رقابت می شود واگراینطور نبود هیچ رقابتی ممکن نمی شد.ـ
چنین نیست که تساوی دریک سمت، وسیستم رقابتی وبازارآزاد اقتصادی درسمت دیگر وهریک هدفی درسمت وسوی خود دارد. اینها وسایل رسیدن به هدف هستند اما تعیین کننده سیستم اجتماعی و زیربنای سیستم به گونه ای است که همه افراد- ونه گروه مشخصی ازجیب بقیه- اجازه داشته باشند که از پتانسیل رشد وترقی برخوردار باشند ویا آن را ببلعند.ـ
برای یک زمان محدود شاید این کارعملی باشد اما به زودی ثروت دردست عده محدودی انباشته می شود ومشکل خود را نشان می دهد واین خواسته برآورده نمی شود.ـ
تیتر: تعیین کننده سیستم اجتماعی و امکان رشد و ترقی برای همه است.ـ
موضوع این است که وسیله را درخدمت هدف باید چنان تطبیق داد که یک حفره بزرگ بین فقیر وغنی پیش نیآید. وهرکس بتواند در توده عظیم اجتماع جایی داشته باشد.ـ
-رقابت یک وسیله است ونباید هدف بشود!ـ
بنابراین رقابت یک وسیله است تا به رفاه یا ثروت دست یافت. اما خود این وسیله به یک هدف تبدیل می شود. دراینجاست که ناچارازیک تناقض می شویم وآن اینکه برای حفظ کردن آزادی گویا باید آن را محدود یا قیچی نمود.ـ
تیتر: پس باید آزادی را محدود کرد تا آن را حفظ کرد!ـ
بستگی دارد به آنکه تحت عنوان آزادی چه چیزازآن می فهمیم. چه برداشتی ازآن می نماییم. اگر منظور-آزادی معاملات واقتصاد و به معنای اقتصاد آزاد است- که ازآزادی به عنوان وسیله رسیدن به هدف خودش استفاده می کند، پس باید مجددا درمحدود کردن چنین آزادی ، تلاش کرد وبه راه حل های آن فکر کرد. محدود کردن آزادی بازارها وتجارت (اقتصاد آزاد)، برای من به این معناست که یک نوع از آزادی مشخصی را محدود کرد که وسیله به هدف تبدیل نشود و بتوان به جای آن ایده نوینی را جایگزین کرد اما محدود کردن بازار آزاد در خدمت تساوی و برابری وجود ندارد اما در خدمت خود آزادی البته که می تواند باشد.ـ
سؤال اگر اجازه بدهید یکبار دیگربه بحث تساوی در جامعه یا برابر کردن همه بدون هیچ تفاوتی مثل همدیگر بودن، برگردیم.آ.
تیتر: مفهوم تساوی وآزادی در دوران باستان!ـ
دراینجا ما یک تصویر وعکسی را ازدوران آنتیک داریم. تصویراز دو فرد باستانی به نام های پروکروسوتس و تزیوس را می بینیم که چهارصد سال قبل از میلاد مسیح کشیده شده است .دریونان باستان پروکروسوتس یک راهنمای مسافران بود. که آنها را به مهمانخانه خود درکوه دعوت می نمود. درآنجا تختی ومحل خوابی دراختیارشان می نهاد. که این تخت به اندازه قد یک آدم کاملا متوسط بود. او هرمسافری را برروی این تخت مشخص می خواباند. هرکسی که برروی این تخت می خوابید اگرقدش به اندازه تخت بود، اجازه استراحت داشت اما اگر بلندتر بود با تبری تیزساق پایش را قطع می کرد تا به اندازه بقیه شود واگرکسی کوتاه تر بود، او را آنقدرمی کشیدند تا به اندازه تخت بلند شود! اما اگرکسی پول میداد، پای او را دیگر قطع نمی کرد. این تصویربیانگریک سمبل قدیمی ازتساوی وبرابری بود.
بله! این تصویر یا افسانه درباره مساوی کردن همه به یک قد واندازه و ورفع اختلاف به شیوه ای خشونت آمیز بود. این افسانه یک پایه یا یک باراخلاقی نیزدارد، که نمی توان همه را با خشونت مساوی کرد. اگر تو بیشترازبقیه داری، یا بگذارپایت را قطع کنیم یا ازآنچه که بیشتر داری، بپردازتا با بقیه مساوی شوی.ـ
این یک انتقاد قدیمی است که به این شیوه نمی توان همه را مساوی کرد.ـ
تیتر:تفاوت وگوناگونی وبرابری و تساوی درخدمت یکدیگرهستند.ـ
باید درابتدا تفاوت هایی باشند تا انسان ها ازیکدیگر متمایز شوند و درمرحله بعدی باید وجوه اشتراکی را بین افراد گوناگون یافت.ـ
دریک جامعه که درآن همه یکسان هستند، حفره هایی حاکم هست، درست مثل یک جامعه ای که درآن همه برابرنیستند. ارزش های زندگی، سعادت وخوشبختی های موجود درجامعه و...، به دنبال وجود تفاوت هاست که معنا و مفهوم پیدا می کنند. زمانی که انسان ها متفاوت باشند ومجبورنیستند همه مثل هم عمل کنند و مجبور نباشند همه به اندازه یک تخت باشند و دریک رختخواب بخوابند واگر مساوی نباشند، باید پایشان را قطع کرد. ـ
ما همه متفاوت هستیم اما وجوه مشترک بسیار داریم که ما را به یکدیگر پیوند میدهد ومتصل می نماید وبه نوعی ادامه یکدیگر هستیم(مثل حلقه های زنجیر) یا یکدیگر را تکمیل می کنیم .ـ
دردوران باستانی، پروکروسوتس برای حل کردن مشکل عدم تساوی بشرچنین راه حلی داده بود.ـ
باید توجه داشته باشیم که تساوی و برابری به معنای برابربودن همه مثل هم نیست.ـ
-تساوی به این معناست که پتانسیلی وجود داردکه چیز دیگری شدی. ـ
تساوی درجامعه به این معناست که به همه اجازه میدهد که بتوانند کس یا چیز دیگری بشوند. یک فرم از زندگی مشترک با دیگران که همزمان جامعه این اجازه را میدهد واین امر را امکانپذیر می سازد واین حق برای همه هست که می توانند متفاوت باشند اما اشتراکات بسیاری نیزبا یکدیگر دارند. بدین شکل ما می توانیم یک جامعه خردگرا داشته باشیم که برای از بین بردن مشکل درجه بندی یا طبقه بندی وتفاوت ها نیاز نباشد که پای کسی را قطع کنیم. درتصویریونان قدیم که ازطریق قطع پا همه را می خواهند مساوی کنند، وحشتاک وسرنوشت بسیار تلخی است که تمام تفاوت ها را که وجه تمایزانسان است، قطع کنیم. این یک طریقه وراه و روش (غلط) برای مساوی کردن است که بخواهیم تفاوت ها(شانس) را ازاین طریق، محو و نابود کنیم.ـ
سؤال : پس آیا باید به نام تساوی با چنین طریقه مساوی کردن مبارزه کرد؟
برابری امری درست اما برابری به معنای نفی وطرد تفاوت ها امری نادرست است. ازسوی دیگر نیزاین طریقه مساوی کردن، یک شیوه از بیرون وبه زوراست واین خود قابل قبول نیست.آنوقت پدیده ای است به این معنی که آزادانه خود را برده و بنده کرد. ـ
تک ویل دریک جایی درباره دموکراسی چنین چیزی می گوید که من توده مردمی را می بینم که برابرهستند. جدا ازیکدیگر زندگی می کنند ولی هرچه بیشتر جدا ازیکدیگرهستند برعکس خیلی بیشتر شبیه به هم هستند. در این شرایط تساوی به زور، افراد هر چه بیشتر به خود توجه می کنند، به یک شکل آزاد ومختارانه تسلیم گرایی متمایل می شوند.ـ
تیتر: انزوا یکی ازدلایل بروز این عارضه جمعی است.ـ
مطلب کمی پیچیده است. تک ویل می خواهد بگوید که ایزولاسیون وانزوا یکی از دلایل این عارضه جمعی است. عدم اعتماد به خود وتزلزل، نقشی جدی در پذیرش مختارانه ذلت وتسلیم آدم ها را بازی می کند. با نوعی ازقصور و مسامحه سروکار داریم. انسان ها اغلب به دنبال راه فرار می گردند وکسانی که آن را به آنان تقدیم می کنند، کاررا برآنان آسان می کنند. یک دیکتاتوری یا انسان های دیگر که به این جمع کثیر، قواعد یا قوانین خود را القا می کنند یا به نوعی آنان را درقید خود نگه میدارند، اینان همگی از قدرت استفاده می کنند یا اززور استفاده می کنند درصورتیکه با مقاومتی روبه رو شوند. چنین افرادی حتی اگر نخواهند بپذیرند اما باز هم به نوعی انسان ها را به بردگی می کشانند.ـ
ادامه دارد....
ـ
دسامبر
2010
http://malihehrahbari.blogspot.com /منبع:ـ
Philosofie Magazine
Philosofie Gleichheit
Doku-Reihe vom Philippe Truffault
Frankreich 2010, Arte F
نام ها:
Alexis Teoqevill
Prokrusues
Seus
Kim Jong-il
Alexander Zino View

Keine Kommentare: