Sonntag, 17. Mai 2009

انتقام 6

انتقام 6


رویداد های تاریخی


FAREWELL –Angst der Rauche

فری ول- ترس از انتقام


قسمت آخر


سال 1983 سال سیاه برای روسیه است. به دلیل لو رفتن افتضاحات جاسوسی اش و به خاطر لو رفتن برنامه نظامی اش که نقشه حمله اتمی به آمریکا را داشته است، به شدت زیر ضرب آمریکا و فرانسه رفته است. وضعیت نظامی و سیاسی جهان دیگر مانند گذشته نیست. خط دفاعی موشکی در مناطق همجوار با اروپای شرقی بسته می شود و موقعیت استراتژیکی غرب مانند سابق باقی نمی ماند و غرب راکت های جیم کورشین 2 را در سال 1983 برای دفاع در برابر راکت های اس. اس.20 ، که شوروی درسال 1981 نصب کرده است در مرزها شرقی آلمان مستقر می کند. اسناد به دست آمده تمام اهداف نظامی شوروی را برملا می کنند و غرب یک دید واقعی تری از ابرقدرت شوروی به دست می آورد. در همین زمان سوسیالیست ها در فرانسه نیز تظاهراتی علیه جنگ اتمی و علیه بمب اتم و در دفاع از صلح برپا می کنند« جنگ نه، بمب نه – صلح آری » و این هم یک ضربه سیاسی و اجتماعی در سطح جهان علیه شوروی بود.
میتران در پیام خود در این تظاهرات به کنایه می گوید:« پاسیفیست ها در غرب هستند ولی در شرق(مرزهای شرقی) هم راکت های اس. اس. بیست. مستقر هستند.»
ریچارد پرله رییس مستقیم پرونده فری ول در پنتاگون:« تمام رییس جمهورهای قبلی آمریکا تهدیدات شوروی را (شکست ناپذیری او را)خیلی جدی گرفته بودند تا زمان ریگان. او اولین رییس جمهوری بود که این عقیده را کنار گذاشت و معتقد بود که می توانیم بر شوروی پیروز شویم. ما مدیون ویتروف بودیم. اسناد و مدارکی که با پرونده فری ول به دست ما رسید نه تنها کمبودها وضعف های نظامی شوروی را به ما نشان میداد بلکه کمبودها و ضعفهای او در زمینه اقتصادی را هم نشان می دادند. ما دنبال یک سوراخ در سیستم شوروی می گشتیم که دیدیم بابا مثل آبکش سوراخ سوراخ است. شوروی 35 درصد از سهم تولیدات و درآمد ملی را صرف سیستم جاسوسی اش (کا.گ. ب)می کرد و ما فقط 10 تا 11 درصد از بودجه را صرف سیا و سازمان های جاسوسی می کردیم و کلا فهمیدیم که شوروی چقدر ضربه پذیر است. همه این اسناد و مدارک ریگان را قانع کرد که شوروی آسیب پذیر است. »
نقطه ختم آنجا بود که کلا با اتکا به اطلاعات به دست آمده به ویژه در زمینه اهداف نظامی شوروی، وضعیت سابق به لحاظ سیاسی و نظامی تغییر کرد و موضع گیری های جدید شروع شد. غرب استراتژی نظامی اش را تغییر داد و برنامه نصب راکت های دفاعی مطرح شد که بعد آلمان هم نسبت به نقشه های نظامی شوروی به شدت عکس العمل نشان داد. [و وزیر امور خارجه آلمان در آن زمان که هانس دیتریش گنشر بود، در برابر نقشه های نظامی شوروی، موضع گرفت و گفت که آلمان در موقعیتی است که در برابر اعمال شوروی عکس العمل نشان خواهد داد و این نقطه آغاز تغییرات دیپلماسی در مناسبات بین آلمان و شوروی شد.] این دوران یک فاز جدید در جنگ سرد سابق و جنگ ستارگان(پیشرفت های فضایی) که شوروی راه انداخته بود، گشود. فهمیدیم که اگر شوروی این جنگ ستارگان(پروژه های فضایی) را ادامه دهد، به زودی از نظر اقتصادی فلج می شود. همچنین پی بردیم که چه کمبودهایی واقعی علیه راکت های آمریکایی دارند و فهمیدیم که برخلاف تصور ما مردان قدرتمند و رهبران و سران شوروی و نظامشان چقدر ضعیف هستند و چه ضعف هایی نیز درزمینه تکنولوژی و.. دارند.[متکی به جاسوسی و دزدیدن تکنولوژی غرب هستند.].
Alexander Jyline- Militerte experten
الکساندر یولین از متخصصین در امور نظامی : سازمان اطلاعات روسیه پس از این اتفاقات سعی بر تسلط اوضاع می کند و رییس کا .گ .ب مطرح می کند که به زودی آمریکایی ها بر ما در پروژه جنگ ستارگان(پیشرفت های فضایی) پیشی خواهند گرفت و ما برای بازسازی نیاز به بودجه برای آموزشهای جدید تری داریم. بعد کا .گ. ب، پول را دریافت کرد و به کار انداخت تا موجودیتش را حفظ کند. موجودیت! سیا و دیگر سازمان های جاسوسی اما تحلیل می کردند که آموزش های جدید و بودجه بیشتر موجب پیشتازی فضایی سرخ ها(شوروی) نخواهد شد و به زودی ( دست ها را بالا خواهند برد.) و نه پول بیشتر و نه سازمان امنیت قوی تر موجب نجاتش نخواهند شد. زیرا جنگ ستارگان شوروی را به لحاظ مالی و اقتصادی لطمات جدی زده بود(بودجه 40درصدی) وشوروی درآستانه ورشکستگی بود، قیمت نفت کاهش یافته بود و مشکلات فراوان وجود داشت. نان کم بود. اما سیاستمداران هنوز معتقد به سیستم ک.گ. ب بودند و بودجه سرسام آورش را تأمین می کردند اما جنگ ستارگان( رقابت های فضایی و بالاترین شاخص قدرت ) کمراقتصادی ومالی شوروی را شکسته بود. اما ماسک از چهره شوروی افتاده بود و پرونده بدی از او برملا شده بود. نقاب از چهره جنایاتش علیه مردم خودش و علیه بشریت هر دو افتاده بود.»
تابستان 1983 ویتروف مورد شک قرار می گیرد که آیا جاسوس دو جانبه بوده است یا نه و کلا چه کسی اینهمه اطلاعات از درون سیستم به غرب فرستاده است که ضربات آن بر پیکر سیستم غیرقابل جبران است. رییس کاگ ب در این مصاحبه می گوید:« ما می فهمیدیم که چیزی را مخفی می کند. اما چه چیزی و چرا لود میلا را کشته بود. به هرحال او یک جاسوس بود و این قتل می تواند با جاسوسی رابطه داشته باشد.»
به همین دلیل یک جاسوس در سلولش می اندازند. روزی او روزنامه را می خواند و در روزنامه خبر مربوط به اخراج 40 جاسوس روسی(کارگزاران سفارت شوروی در فرانسه) نوشته شده بود. ناگهان فریاد می زند:« این احمق ها منو قال گذاشتند. بیشعورها، احمق ها،..» جاسوسی که در سلولش بود بلافاصله این عکس العمل او را به اطلاع کا.گ. ب می رساند. کاگ ب برای او تله بعدی را می گذارند که این یک تله برای فرانسه هم می باشد و در اصل کا.گ.ب در برابر اخراج 40 دیپلمات شوروی بیکار نخواهد نشست و باید ضربه متقابل بزند. بعد از آنکه ویتروف متوجه می شود فرانسوی ها مدارک او را جدی گرفته اند و ورق در صحنه سیاسی به نفع فرانسه برگشته است و بالطبع فرانسه خواسته هایی در برابر آنهمه رسوایی شوروی مطرح خواهد کرد و معامله شروع خواهد شد به این فکر می افتد که از فرانسه کمک بخواهد تا در معامله با شوروی نجاتش دهند. کا گ ب دست او را خوانده است و به سراغ زن او می روند. به او می گویند که شوهرش خاین بوده و او را هم متهم به همکاری با او می کنند. پس از ایجاد رعب و وحشت در او، از او می خواهند که تمام دستورات آنها را اجرا کند. مشت آهنین یا سیستم ترور، برای پیش بردن مقاصد خود حتی به خانواده و بستگان ویتروف رحم نمی کند . کا گ ب به خاطر مقاصد سیاسی و به ویژه پوشاندن افتضاحات خود و حفظ قدرت و پرستیژ پوشالی، در صدد ضربه زدن به فرانسه است و از برگ ویتروف می خواهد استفاده کرده و فرانسه را متهم به جاسوسی کند. زن ویتروف از ترس به تمام خواسته های کا گ ب تن میدهد. سناریو قدم به قدم پیش می رود. ویتروف نامه ای می نویسد و به زنش می دهد که به سفارت فرانسه برساند تا خواهان آزادی او باشند. زن ویتروف این نامه را که پنهانی دریافت کرده است به کا. گ .ب میدهد تا دست از سرش بردارند و به ویژه آینده پسرش را که او هم در معرض خطر قرار گرفته بود، نجات پیدا کند اما در این جریان ویتروف کامل باخته است . حالا کا گ ب یک مدرک کتبی در دست دارد و علیه او به یقین رسیده است و ویتروف به سرعت از سیبریه به مسکو برگردانده می شود. درآنجا به مدت یک و نیم سال تحت بازجویی قرار می گیرد. به دنبال رابط ها و سرنخ ها و ارتباطات او(دخالت کشورهای زیادی در این رسوایی) هستند و باور نمی کنند که ویتروف(آماتور) یک تنه یکی از اهرم های قدرت شوروی یعنی(کا.گ. ب و سیستم جاسوسی 40 ساله) را کشیده باشد.
اما اینکه چطور یک و نیم سال بعد از جریان قتل و دستگیری ویتروف کا گ ب هنوز نفهمیده بود که او چه کاری کرده است، یکی ازهمکاران جاسوس او میگوید که کلا جاسوسی یک حیطه است که بدون بخت و اقبال نفراتش نمی توانند درآن کار کنند و موفق باشند و جلو بروند. اغلب جاسوس ها از شانس خود مطمین هستند وعلت لو نرفتن ویتروف هم این بود که مدارک را نه به جاسوس آمریکایی که به جاسوس فرانسوی داده بود که روسیه روی فرانسه حساس نبود.. ویتروف با سازمان جاسوسی فرانسه کار می کرد که خیلی جمع و جور تراز سیستم ولنگ وباز آمریکا یا سایر کشورها بود.آمریکایی ها خوب پول میدادند که مساله ویتروف پول نبود و ازهمه مهمتر اینکه فرانسه و فرانسوی ها را می شناخت. برایش غریبه نبودند.
از ولادیمیر کریوتچ کاو آخرین رییس کاگ ب سؤال می کنیم که آیا شوروی در برابر این افتضاح بزرگ ضعف عمده سیستم جاسوسی خود را نشان نداده بود؟ او پاسخ میدهد:« نمی خواهم قبول کنم و سیستم ما خوب عمل می کرد. مشخص است که ما همه کارهایمان و ضعف هایمان یا نفراتمان را تحلیل می کردیم؛ ویتروف را هم! ویک مقام مسؤل ما نمی توانست بدون کنترل کار کند. مستمر او تحت کنترل ایدیولوژیک بود.»
ویتروف خودش در بازجویی در پاسخ به این سؤال که سیستم کا گ ب را چگونه می دید بدون هیچ ترسی میگوید:« سیستم کاگ ب مثل یک فاحشه پیر وخسته و از کارافتاده شده بود. یک سیستم چندش آور که من در بازجویی گفتم که اگر می توانستم به آن ضربات جدی تری هم می زدم. شما که از من بازجویی میکنید ،در درون خودتان و در اعماق وجودتان حرف های مرا تصدیق می کنید و می فهمید و برایتان ملموس است زیرا که خودتان روی این کوه گٌه افتضاحات سیستم تان نشسته اید.»
در مرحله بعدی : بازجویی های ویتروف برای کاگ ب یک هدف داشت، به دست آوردن کلیه سرنخ ها و سرانجام هم تله گذاشتن برای فرانسه که سازمان جاسوسی فرانسه پیشاپیش آماده بود و می دانست که کا گ ب مترصد ضربه زدن است.
در ماه آپریل 1984 و در ایامی که ویتروف در بازجویی در مسکو است او را وادار می کنند که یک نامه برای دوست جاسوسش ژاک پییرو که در پاریس است بنویسد و از او تقاضای کمک کند و بخواهد که به مسکو بیاید و یکدیگر راملاقات کنند . ویتروف می نویسد:« مدتی است که می خواهم برای تو نامه بنویسم اما هیچگاه امکانش نبود. من در یک گرفتاری افتاده ام و می خواهم تو را حتما ببینم به ملاقاتم بیا ! مطلب مهمی برای گفتن دارم.» برای رساندن این نامه به دست ژاک پییرو کا.گ.ب زن ویتروف را وادار می کند که این نامه را به سفارت فرانسه در مسکو برده و تحویل مقامات آنجا بدهد و از آنها خواهش می کند که کمک کنند تا شوهرش نجات پیدا کند.
Wladimir Krjutschkow. Letzte KGB chef
ولادیمیر کریوتچ کاو که از قدرتمندترین مردان روسیه و آخرین رییس کاگ ب بود :« ما روی قانون کار می کردیم و نمیتوانستیم بدون مدرک کسی را به جرم جاسوسی دستگیر کنیم. برای ژاک پییرو تله گذاشتیم.»
همسر ویتروف در مصاحبه ای که جهت تهیه این گزارش با او انجام گرفته است، با تأسف از این عمل خود(همکاری برای ضربه زدن به فرانسه) یاد میکند اما توضیح میدهد که در برابر خواسته های ک گ ب هیچکس جرأت مقابله نداشت از سوی دیگر هم امید داشته که ویتروف نجات پیدا کند![ به او دروغ گفته بودند.]
ژاک پییرو میگوید که این نامه به دست من رسید و سازمان جاسوسی س. اس. د. را در جریان قرار دادم. قرارشد که به مسکو بروم و به عنوان یک دوست قدیمی تاجر فرانسوی به ملاقات ویتروف رفته و ببینم که اوضاعش چگونه است.[ خبر نداشتیم که لو رفته است بلکه فکر می کردیم موضوع قتل است. و می خواستیم که کمکش کنیم.] به مسکو رفتم و در زندان او را دیدم که از دیدنم بسیار خوشحال شد. شخصا هم بسیار دوستش داشتم و دوستم بود و دلم می خواست که در روزهای سخت از او دیداری کرده باشم و حتی نجاتش دهم اما چون موضوع یک تله بود. ما فهمیدیم و تماس را ادامه ندادیم تا که او اعدام شد. الآن هم که یادش می افتم گریه ام می گیرد.
رییس سازمان جاسوسی فرانسه س. اس. د.: ما می دانستیم که کا گ ب دیر یا زود به ما ضربه خواهد زد و این نامه ویتروف یکسال و نیم پس از دستگیری یک تله است و موضوع را دیر اما بالاخره فهمیده اند.
در ادامه این سناریو که کا گ ب درست کرده است، حتی ویتروف را از زندان، موقتا آزاد می کنند و به او کارت شناسایی جدید جاسوسی می دهند تا همه ظاهرسازی ها در ملاقات بعدی با جاسوس فرانسوی کامل باشد و آنها با هم شروع به کار کنند و بعد از چند ملاقات، دریک فرصت مناسب و درحال رد و بدل کردن اسناد، جاسوس فرانسوی را با مدارک کافی دستگیر کرده و فرانسه را تحت فشار قرار دهند. اما فرانسه پا داخل این تله نمی گذارد و ژاک پییرو هم رابطه اش را قطع می کند.
ویتروف به اعدام محکوم می شود.
Witali Karavachkine – KGB Spionnage abwehr
ویتالی کاراواشکین از جاسوسان سابق در کاگ ب درباره او می گوید:« ویتروف برخلاف تحلیل کاگ ب که درباره او نتیجه گرفته بودند و به او هم گفته بودند که ازنبوغ واستعداد کافی در کارها برخوردار و صاحب صلاحیت مکفی نیست و یک غیرحرفه ای وآماتور است، این موضوع به او خیلی برخورده بود و می خواست ثابت کند که اینطور که شما تحلیل می کنید، درست نیست و به این ترتیب او موفق شد که اثبات کند که یک جاسوس حرفه ای( پرفکت) بوده است و شاهکار بزرگی از کار جاسوسی از خود به جا گذاشت. اما باید بگویم که به نظر من آدم باید احمق باشد که زندگیش را ریسک کند تا اثبات کند که مسؤل من( این یا آن رییس درکاگ ب) احمق هایی بیشتر نیستند.[منظورکاری است که ویتروف کرد.]

ویتروف دربازجویی گفته بود که کا گ ب مرا غیر جدی و یک جاسوس آماتور (غیرحرفه ای) فرض کرده بود و دیگران را که بالاتر از من بودند، مسؤل وجدی گرفته بود. خوب بیآیند جواب بدهند که اگر مسؤل بودند و من غیر مسؤل، چطور آنهمه اسناد از زیردست آنها بیرون آمده و به بیرون درز کرده است وچنین افتضاحی درست شده است. معلوم است که می فهمید اما به روی خود تان نمی آوردید. اگر قبول کنید که در این دادگاه باید خیلی ها به محاکمه کشیده و مجازات بشوند اگر استالین بود که می داد،همه آنها را اعدام کنند وحالا با آنها چه می کنند؟ هیچی و جزچند مجازات کوچک، مساله برسرفرد نیست بلکه کل سیستم است که فسیل شده است.
در ادامه بازجویی از او می پرسند آیا قبول می کنی که خاین هستی و به کشورت خیانت کرده ای؟ او پاسخ می دهد؟ چه کسی را لوداده ام؟ رفقای محترم را که از کیسه مردم به ثروت رسیده اند و به خلق خیانت کرده اند و به دنبال جنگ جهانی سوم و نابودی بشریت هم هستند؟! به همین سادگی! این خیالات آنها جنون های غیرممکن است. آن بالا در رأس قدرت یک مشت دیوانه با اندیشه های غیرممکن نشسته اند! من سعی کردم وحداقل به گونه ای(دربرابرسیستم کا.گ.ب) عکس العمل نشان دادم اما به شیوه خودم. من تلاش کردم که بتوان تغییری داد اما نشد وبه اینجا کشید و برای خودم مرگ آرزو می کنم.
ویتروف به اعدام محکوم می شود.
اظهارات ولادیمیر کریوتچ کاو آخرین رییس کاگ ب درباره اعدام ویتروف درآخرین مصاحبه او در سالهای اخیر و قبل از مرگش:« ویتروف یک استثنا و متفاوت از دیگران (جاسوس های کا گ ب) بود و به راستی یک نور، یک نور کوچک(درآن زمان و درآن سیستم) بود.»
یکی از مأموران سابق در کاگ ب می گوید:« او به اعدام محکوم شد وبرای خرد کردن او را وادار کردند که در گوشه ای بایستد و بعد زانو بزند. او ایستاد اما زانو نزد. دو مأمور با زور او را روی زانوان نشاندند که به زانو درآمد باشد و نفر سوم گلوله را در صورت او خالی می کند. شاید او یک قهرمان معمولی نبود اما برای من او یک قهرمان بود.
یک تیر شلیک کردند اما شلیکی متفاوت از شلیک های دیگر و مرگی متفاوت از دیگر مرگ ها. صدای این یک تیر خاموش نشد و تا به امروز نیز طنین خود و درس های تاریخی خود را از رویارویی یک تنه و فردی در برابر سیستمی فاشیستی را برای تاریخ به یادگار نهاده است.
ژاک پییرو جاسوس و دوست فرانسوی او درحال گریستن و با تأثر می گوید:« او را اعدام کردند و یک گلوله در صورتش خالی کردند. او برای من یک قهرمان بود.»
یکسال بعد آندره پولوف 70 ساله که دبیراول حزب کمونیست و درمقام جانشینی برژنف بود می میرد. بعد از مرگ او رهبر بعدی هم به علت پیری، یک ماه بعد می میرد و خیلی زود نوبت به مرد جوانی که در کمیته مرکزی حزب است یعنی به میخایل گورباچف می رسد.
میخایل گورباچف به دبیر اولی حزب کمونیست و به رهبری شوروی می رسد. در این زمان است که غرب برای اولین بار از موضع قدرت در برابر شوروی خود را قرار می دهد زیرا از بلوف شوروی در موضع قدرت باخبر است. گورباچف و ریگان با یکدیگر ملاقات می کنند. پس از این ملاقات و پس از آنچه که ویتروف برملا کرده است، گورباچف نمی تواند مانند رهبرای سابق شوروی به آمریکا و به ریگان بلوف قدرت یا ابرقدرتی بزند و او اینکار را نمی کند و بلوف نمی زند. خبرنگاران از او می پرسند که آیا این یک ملاقات خوبی بود و باز هم ملاقات خواهید کرد؟ گورباچف پاسخ میدهد که بله بسیار باز و دوستانه و خوب بود و امیدوارم که ادامه یابد و ریگان در پاسخ به سؤال خبرنگاران پاسخ می دهد که بله ملاقات خوبی بود وقتی از او سؤال می کنند که آیا باز هم ملاقات خواهید کرد، قاطع پاسخ میدهد که نه!
ریچارد پرل از ریسای پنتاگون و مسؤل پرونده فری ول:
ریگان سرسخت در برابر شوروی باقی ماند زیرا به خوبی خبر داشت که شوروی تحت فشار مشکلات جدی داخلی است. رییس جمهورهای قبلی آمریکا عادت کرده بودند که شوروی را جدی بگیرند. در چشم آنها غرب می بایست که قدم پیش بگذارد تا مانع اهداف شوروی شود حالا اوضاع فرق کرده و ورق برگشته بود. آمریکا از برتری های خود به خوبی خبر داشت از موضع پایین با شوروی برخورد نکرد.
Yves Bonnet- Direktor-DSt
آقای یویس بون- رییس سازمان جاسوسی فرانسه د. اس. ت.: از موقعیت و موضع پٌر بلوفی که شوروی در جنگ ستارگان داشت با لو رفتن واقعیتش حالا در موضعی بود که باید به زانو درآورده می شد. معلوم بود که به زودی از هم خواهد پاشید و البته چند سال بعد!
Alexander Kolparidiß-Historika .
آلکساندر کولپریدی- محقق تاریخی در این پرونده فری ل: نمونه ویتروف در تاریخ جاسوسی مثل و مانند ندارد واتفاق نیافتاده است. ویتروف به عنوان انسانی باید مورد شناخته شدن قرار گیرد که دوران جنگ سرد در جهان را به پایان خود نزدیک کرد.
Yves Bonnet.DST.DIrektor
یوس بونه رییس سازمان اطلاعات د. اس. ت :« شوروی و کاگ ب از هم پاشیدند همانگونه که ویتروف آرزو کرده بود و ما از او سپاسگزاریم.»
Richard Perl- US unterstads Sekreter im Pentgon.
ریچارد پرل منشی امنیت داخلی آمریکا در پنتاگون
پرل: ویتروف چنان اطلاعاتی فرستاد که نقاط ضعف ماشین نظامی شوروی و نقاط ضعف اقتصادی شوروی را شناختیم. به نظرم عملیات یک تنه او دوران جنگ سرد را کوتاه کرد.
Wladimer Kriutschkeow –KGB-Direktor
ولادیمیرکرییوتچکر- آخرین رییس سازمان کاگ ب تا فروپاشی شوروی:« ما جنگ سرد را نباختیم. به کشور ما خیانت شد و آنهم توسط جاسوس خودمان!»
پایان گزارش
17،05، 2009
ملیحه رهبری
http://malihehrahbari.blogspot.com
mrahbari@hotmail.com
گزارشی مشترک تهیه شده از حوادث ودرس های تاریخی، توسط
ZDF und arte.GE.I.E- Geschichte ZDF –History ereignise
نام ها و اسناد استفاده شده در گزارش به زبان آلمانی
Wladimir Krjutschkow. Letzte KGB chef
ولادیمیر کریوتچ کاو که از قدرتمندترین مردان روسیه و آخرین رییس کاگ ب
اظهارات یکی از ریسای سابق کا گ ب به نام اینوق پرلین
Spionagentbewehr offizier –Inor perlin
Jacky Debain-DST –Stellvertretenden Direcktor
جاکی دباین از ریسای سازمان اطلاعات فرانسه د. اس. ت
رییس د.اس.ت- مارسل چالیت
Marcel chalet –DST chef
Richard Perl- US unterstads Sekreter im Pentgon.
ریچارد پرل منشی امنیت داخلی آمریکا در پنتاگون
Jacky Debain-DST –Stellvertretenden Direcktor
جاکی دباین از ریسای سازمان اطلاعات فرانسه د. اس. ت
Raymo Nort- DST- Abteilung Sovyet unon
رایمو نورت از سازمان اطلاعات د.اس. ت. بخش شوروی
Inor Prelin Simon –Offiier KHB
اینور پرلین سیمون از ریسای کا گ ب
Yves Bonnet.DST.DIrektor
یوس بونه رییس سازمان اطلاعات د. اس. ت.:
Witali Karavachkine – KGB Spionnage abwehr
ویتالی کاراواشکین از جاسوسان سابق در کاگ ب
Alexander Kolparidiß-Historika .
آلکساندر کولپریدی- محقق تاریخی در این پرونده فری ل
س اس اف-CSF نام اداره جاسوسی فرانسه:
Rakete Aryaneراکت های آریانا:
DSF –اف اس نام اداره جاسوسی فرانسه:
vpk کمیسیونی که سر سیستم بود به نام فا پ ک
GRUگ آر او که به کمیسیون فا پ ک وصل بود.

Keine Kommentare: