Dienstag, 12. April 2011

جمهرری 3


ترجمه: ملیحه رهبری


آیا ماجمهوریخواه هستیم!؟(3)ـ


قسمت آخر(بحث نقاب وبرقعه درفرانسه)ـ



رافایل: خود کلمه رپوبلیک از کلمه یا ریشه لاتین لزپبلیکا می باشد که به معنای لغو کردن سلطه وحکمفرمایی یا پادشاهی است که توسط یک دولت منتخب مردم انجام گرفته باشد.ـ یعنی که مردم خودشان حاکمان هستند. وچنین امکانی وجود دارد که یک جامعه نو ساخته شود که دراین جامعه مدرن هر فردی ازامکانات اجتماعی برخوردار می شود واین شرایط به او یا به مردم چنین فرصتی می دهد که ازشانس بهتری برای آینده وحتی برای دستیابی به اهداف یا آمال مشروع خود برخوردار باشند نه آنکه هر فردی به تنهایی وبه خود و به سرنوشت خویش واگذارشود. اما آنچه که ما دراینجا می بینیم یک عکس تکاندهنده ای است. انسان درهم شکسته ای را می بینیم که برای اوامکان برخورداری از شانس مساوی برای برابری وآزادی که درحاکمیت جمهوری برپایه برادری(اخلاقی) قول داده شده بود، وجود ندارد. این عکس برای من به معنای بن بستی است که راه خروج ندارد ویک راه و روشی است(سیستمی) که درآن شانس مساوی برای برابری عملا ممکن نیست. من فکرمی کنم که ما باید ابتدا از شانس برابری برخوردار باشیم تا بتوانیم ازآن برای برابری استفاده کنیم اما واگرچه امروزه وضع وشرایط به خوبی گذشته نیست. من ازعکس این آدم درمانده ومستأصل چنین حس می کنم که ستم مضاعفی براو رفته باشد و دراین سیستم ، شانس برخورداری از امکانات یکسان وبرابر برای موفقیت عموم مردم با ناکامی مواجه شده است. به این معنی که دراین نوع سیستم حکومتی یک مدل و نمونه رقابتی وجود دارد که عدالت درآن چندان جایگاهی ندارد وهرکس برای خودش وعلیه دیگران باید فعال باشد. وقابل توجه است که این نحوه تفکر وایده رقابتی که به معنای عدالت یا شانس مساوی برای همه خوانده می شود وهدف ازآن برابری به معنای شبیه سازی همه مثل هم نیست ، بلکه به معنای ایجاد یک موقعیت یکسان ومساوی برای همه است و بازچنین اعتقادی هست که پیش شرط لازم و کافی برای ایجاد یک رقابت منصفانه وجود دارد اما عملا دولت نمی تواند چنین چیزی را بدهد یا نتوانسته است، بدهد. ـ

دولت ها سعی می کنند که وظیفه خود را انجام داده و موانع و تبعیضاتی را که مانع ازشرکت همه دراین مسابقه رقابتی باشد را از سر راه بردارند ودست طبقه متوسط را باز بگذارند تا به اصطلاح با سلاح برابری(حق مساوی) دراین میدان رقابتی وارد شوند وقدرت مقابله داشته باشند. اما درانتهای این رقابت برای عده کثیری یک رنج مضاعفی باقی می ماند زیرا تقصیر عدم موفقیتش را متوجه خودشان می کنند که از شانس و موقعیت مساوی که داشته اند، نتوانسته اند استفاده کنند.ـ

دراینجاست که آنچه که معنای شانس برای برابری بوده، باز چیز دیگری شده و تغییرپیدا می کند به یک متافیزیک وماورالطبیعه که گویی سرنوشت فرد اینگونه است واو محکوم به تحمل آن است وباید گناه خودش را بردوش کشد!ـ

رافایل: پاتریک! شما گفتید که اندیشه جمهوری توسط ویژه سازی وشخصی شدن ها وتنزل کردن شرایط برابری اجتماعی ویا وجود نابرابری ها، به انقیاد کشیده می شود ومن می خواهم به سومین عنصراشاره کنم که کمونی تاریسموس(دیالوگ وگفتگو) است.ـ درصورتیکه دریک جامعه آزاد ولیبرال، آزادی هایی مجاز باشند که با مفهوم آزادی درجمهوری(مدرن وامروزی) همخوانی نداشته باشد، این امرچگونه خواهد بود؟ مثل آزادی داشتن نقاب وبرقعه وپوشاندن چهره خود درزیر نقاب. به عنوان مثلا من دراینجا نقاب را انتخاب کرده ام وعکس سه زن را دراینجا به شما نشان میدهم که دریکی از خیابان های مونیخ هستند. همانطورکه درعکس می بینید آنها کاملا (ازسرتا به پا با چادرسیاه) پوشیده هستند وازپشت یک نقاب نگاه می کنند. آنها می توانند ازپشت نقاب ببینند وفقط نیز چشمان آنها دیده می شود. دربحث کومونی تاریسموس درچهارچوب یک جامعه ای دموکرات و محبوب برای متعلقینش(مردمش) میخواهیم دوچیز را دنبال کنیم. اول این پدیده را دردرون جامعه ای که به گونه جمهوری مدرن اداره می شود وبعد تأثیرات جامعه مصرفی را براین پدیده بررسی کنیم زیرا یکی ازخانم هایی که نقاب زده است، دردستش یک تلفن همراه دارد ویک کیف گرانقیمت نیز دردست دارد که به یکی ازمارک های معروف آمریکایی تعلق دارد.ـ

پاتریک: یک عکس بسیارجالبی است. وقتی آدم به عکس نگاه میکند، متوجه می شود که دور و بر این سه زن خالی است و مردم ازآنها فاصله گرفته اند ویک حالت ناچاری ودرماندگی خانم ها نیز درعکس حس می شود. گویی که یک فضای ترس و وحشتی دردور وبر آنها حاکم است.ـ

رافایل: من درباره این عکس با افراد دیگری نیزصحبت کرده ام که با این پدیده آشنا بودند وهمین نظر را داشتند. جذابیت عکس درآن حالت ترس وحشتی است که ایجاد می کند. البته منظورم این است که این عکس یا نحوه پوشش وداشتن نقاب خیلی بیگانه است وفاصله دارد با ارزش های یک جمهوری که ایده آلها یا قوانین خود را براساس بی طرفی یا آزادی مردم درمحیط های اجتماعی نوشته است واین امر بی طرفی چنان درجامعه جاری است یا جدی پذیرفته شده است که در حوزه های اجتماعی(محل کارومکان های عمومی..) وارد شده است.ـ

رافایل: تناقض دراین است که دریک جامعه بی طرف وآزاد به این معنی است که صورت افراد جامعه را بتوان دید. یعنی اولین چیزی که می توان کسی را شناخت یا ما را ازهمدیگر مجزا می کند همان چهره است!ـ

پاتریک: دراین صورت است که یک فضای برخورد یا نحوه رویا رویی با این عنصربیگانه درجامعه ایجاد می شود که جامعه با این واقعیت باید چگونه برخورد کند. برخی نیز معتقدند که این به معنای آزاد بودن هست که افراد می توانند درانظارعمومی هرگونه که مایل هستند لباس بپوشند یا آنگونه ظاهر شوند که ازآن خوششان می آید. مشروط برآنکه تهدیدی برای نظم وامنیت جامعه نباشد و یا خطری نداشته باشد. اما این عکس یک تأثیر قوی دیگری دارد زیرا در یک جامعه مثل جوامع ما که حکومت جمهوری و مرام آزادی است با قواعد وقوانینی مثل لاییسیته که از مشخصه های برجسته آن است، اما به نظر می رسد که این خانم ها هم خود را به این شکل تطبیق داده اند که وارد این جامعه شده اند و در درون این جامعه هستند و زندگی می کنند اما درعین حال خود را کنار نگه می دارند یعنی هم درون جامعه هستند وهم بیرون آن واین امر به طور کلی به این معناست که متفاوت ازافراد جامعه باشی اما به معنای رادیکال بودن هم نیست. اما به عنوان یک واقعیتی که بیگانه با آن جامعه یا درآن جامعه هستند ویک موقعیت ویک چیز خاصی درآن جامعه قلمداد می شوند وفوکو معتقد است که این امر به هرحال به نوعی بودن دردرون جامعه تلقی می شود. اما این افرادی که درعین بودن دردرون جامعه دربیرون جامعه نیز هستند، درنهایت به شکلی قوی بیرون از جامعه هستند و حتی به شدت از سوی جامعه پس زده می شوند، گویی که حضورشان مشروعیتی درجامعه ندارد. که این امربه خاطرنحوه رفتار خودشان( نقاب زدن) وهمچنین رفتار یا برخورد متقابل جامعه با آنهاست.ـ

رافایل: بالآخره دریک چنین شرایطی چگونه می توان شانس برابری برای همه کسانی که درجامعه هستند، ایجاد کرد، درحالیکه عده ای بیرون جامعه باشند و بخواهند یک جامعه ارزشی خاص خود داشته باشند. دراینجا دوحالت پیش می آید یا این جامعه کوچکتر که افرادش خود را ازجامعه بزرگترکنار کشیده اند ویک حالت مستقلی دارند، اجازه داد که به این شکل باقی بمانند یا جامعه بزرگتر وآن دولت جمهوری انتظار دارد که به خاطر آنکه شانس برابری برای همه آحاد جامعه باشد، آن گروه خاص درجهت ارزش های عام جامعه لیبرال(آزادی و برابری) حرکت کند یا خودش را تطبیق دهد؟

پاتریک: من می توانم این گفته را به گونه دیگری بیان کنم. دولت جمهوری از یک جهان برنامه های بسیارمفصل تشکیل می شود که سرشار ازمسؤلیت ووطایف است که درجامعه تقسیم می شود و شهروند جامعه بودن یعنی این که باید یاد گرفت با این آزادی و برابری خود را تطبیق داد نه آنکه آن را نادیده گرفت ودراینجا واین عکس مربوط به خانم هایی با نقاب درخیابان، به گونه افراطی چنان شکل فرهنگی جامعه(مدرن وامروزی) را به هم ریخته است که مثل یک مزاحمت برای جامعه آزاد است وگویی که اینها می خواهند به جای وحدت با جامعه خود را به جامعه آزاد تحمیل کنند وهمچنین لباس پوشیدن آنها یادآور بازگشت به زمان های قدیم یا یک عقبگرد وپافشاری برارزشها وساختارفرهنگی آن زمان های(به شدت طبقاتی) وعدم تطبیق خود با جامعه امروزی است که اتفاقا درساختارهای زیربنایی جوامع امروزی تفاوت ها(اختلاف طبقاتی) کمترشده اند و درشکل ومحتوی تلاش شده است که انسان ها را برابر نماید وبه نظر می رسد که درپشت این نقاب زدن(من با آحاد جامعه فرق دارم)، دراصل پرهیزکردن ونپذیرفتن موضوع برابری دریک جمهوری است.ـ ودراینجا این سؤال مطرح می شود که آیا جمهوری می تواند این امر را بپذیرد و بازتاب چنین تفاوت هایی( هم دردرون وهم دردرون جامعه بودن) باشد که به اسم آزادی – اما برخلاف ودرمقابل تعریف از آزادی وبرابری درجامعه آزاد است. دراینجاست که قضیه بغرنج می شد.ـ رافایل: همینطوراست! و درپاییز سال 2010 دولت فرانسه و توسط آقای فرانسوا فیلون ازمجلس تقاضای قانونی را کرده است که براساس آن درتمام شهرهای فرانسه ودرمکان های عمومی، زدن نقاب وبرقعه ممنوع بشود وشاید به زودی مجلس نیزاین قانون را تصویب کند. وشاید این قانون مثل پلی عمل نماید که درچهارچوب کومونیتاریسموس( دیالوگ وگفتگو) درجامعه فرانسه باشد. اما ازسوی دیگرهم بحث می شود که اگراستفاده ازنقاب یا برقعه ممنوع شود شاید به هویت اسلامی این مسلمانان خدشه وارد شود ونباید این موضوع را کم اهمیت قلمداد کرد وشاید که اسلام این افراد به نقاب وبرقعه وابسته باشد چنانکه اگرازآنان بگیری، گویی که اسلامشان را ازآنان گرفته باشی؟

پاتریک: درست! اما واولا که این نوع لباس پوشیدن مخصوص همه مسلمانان نیست و برای یک تیپ مشخص ویک نحوه تفکر مشخصی است که از این شکل پوشش استفاده می کنند یا آن را به عنوان تنها پوشش اسلامی(زمان دوران پیامبر) پذیرفته اند. دوم اینکه برای پاسخ به این سؤال که ممنوع کردن این پوشش درست یا غلط است، من کمی به عقب تر ونکاتی که قبلا گفتگو کردیم، برمی گردم و این سؤال را مطرح می کنم که ما چگونه یا ازچه طریق می توانیم درجمهوری از حقوقمان حراست کنیم؟ آیا می توان قانونی وضع یا تصویب کرد که جایگزین بحث وگفتگو وتوافق باشد؟ مشکل بعدی آنکه آیا می توان قانونی تصویب کردکه چنین به نظر برسد که گویی فقط برای یک گروه خاص ومشخصی باشد؟ درحالیکه وضع قانون برای کل آحاد جامعه است. البته موارد استثنایی وضروری حقوقی نیزوجود دارند که بسته به منشاء وظهور وچگونگی آن موضوع است و مهم این است که این قانون شامل حال چه کسانی می شود و درباره چه کسانی وچه تعدادی از مردم صدق می کند؟ دراینجاست که باید توجه داشته باشیم که جمهوری یک محیط بسته نیست که هیچ مورد(تضاد) تازه ای به آن وارد ویا خارج نشود بلکه یک محیط بازاست وخیلی واضح است که باید به دنبال وسایل وشیوه و راه حل های جدیدی بود تا مسایل را سمت و سوی واقعی داد ونکته مهم این است که این امرالزاما نباید به کمک قانون باشد که هرفاکت جدیدی پیدا شد، حتما یک قانون جدید نوشت.ـ در فرانسه تعداد این خانم ها بنا به گفته شخص وزیر حدود یک هزار ونهصد خانم هستند که این قانون شامل حال آنها می شود وباید درآینده دید....!ـ رافایل: با تشکر از شما وبحث و گفتگوی امروز ما پایان می یابد. پایان
. آپریل 2011. http://malihehrahbari.blogspot.com / منبع مجله فلسفی- سلسله بحث های فلسفی ازفلیپ تروفولت. Philosofie Magazine Philosofie Republik Doku-Reihe vom Philippe Truffault Frankreich 2011, Arte F

Keine Kommentare: