Dienstag, 5. April 2011

جمهوری 2













ترجمه: ملیحه رهبری


آیا ماجمهوریخواه هستیم!؟(2)ـ


قسمت دوم


دراین تابلوی بزرگ نقاشی دو نوع حکومت یکی دردولت خوب ودیگری دردولت بد به نمایش گذاشته شده است. دردولت خوب تمثیلی از ملکه عدالت دیده می شود که دستهای خود را متقارن گشوده است و با یک دست عدالت را به طور مساوی تقسیم می کند ودردست دیگر وبه گونه مساوی آنچه را که برای دادن موجود است بین افراد یا طبقات توزیع می کند وعدالت دراینجا به معنا و مفهوم برابری است.ـ از سوی دیگرهم فرشته عدالت کسانی را که قانون را رعایت نکرده اند مجازات می کند و البته به نظر من دراینجا ازمفهوم عدالت چنین برداشتی میتوان کرد. در زیر پای این فرشته که سمبل جمهور یا دولت درخدمت مردم است، تمثیل ملکه دیگری نیز کشیده شده است که نماد یا سمبلی از انسجام وتوافق وسازگاری است که به عنوان نتیجه اجرای عدالت است. این توافق یا سازگاری بین حکومت و مردم به شکل زنی تصویر شده است که تکیه بر یک جایگاهی زده است و بر روی زانوی خود جعبه ای چوبی را نهاده است که به گونه ای سمبلیک تمام نابرابری ها را از مردمی که درصفی طویل روبه روی او قرار دارند، گرفته و درآن ریخته و از بین می برد و می توان گفت که یک برنامه سوسیال ویا عدالت اجتماعی ایده آل را برقرار می کند. تناقض دراینجاست که باز ما دراینجا با موضوع مساوی کردن وبرابر کردن همه مثل هم مشکل پیدا می کنیم.ـ

این نقاشی دو نوع حکومت را نشان می دهد یکی سمبل جمهوری است که عدالت را برقرار می کند و در نتیجه آن توافقی بین مردم ویک دولت خوب برقرارمی شود که ازنتایج آن نیزبرابری ومساوات است واین برابری بازبه گونه سمبلیک به شکل طنابی کشیده شده است که یک سرآن دردست مردم است ودر سردیگر این طناب، کسانی را که نخواسته اند قانون ومقررات را بپذیرند یا رعایت کنند، به بند کشیده شده اند(یا با طناب بسته شده اند) و درهرصورت این تصویر نمایشی از یک حکومت جمهوری خوب استت؟ـ

درنقطه مقابل این تصویر که سرشار ازصفات نیک وخوب وحتی زیبایی است، پرده دوم قرار دارد که درآن دولت بد با نمادهای تنگ نظرانه و وخست وپستی وقلمرویی ازدلقک بازی ونادانی کشیده شده است و دریک دولت استبدادی وستمگرانه، توافقی بین مردم وحاکمان نیست و نقاشی های روی تابلو بی عدالتی بزرگی را نشان می دهند که دریک دولت بد- دشمنی وفتنه و نفاق حاکم است وبرخلاف دولت خوب است که درآن اعتدال به چشم می خورد.ـ

رافایل: پاتریک، حالا به سراغ تصویر دیگری می رویم که به راستی می توان آن را یک نمونه استثنایی اما گویا از کنایه گویی نامید. تصویر اتوبانی درپکن پایتخت چین را نشان می دهد وعکس مال سال 2008 و مربوط به زمان بازی های المپیک است. برای اشخاص وافرادی که درآن مقطع زمانی در رابطه با کارالمپیک بودند، یک جاده خصوصی اتوبان ویژه آنان ترتیب داده شده بود که به کارشان برسند و درحالیکه دریک جدول دیگر اتوبان ماشین های دیگر یعنی مردم باید درصف طویل معطل می ماندند، آقایان صاحب مناصب می توانستند ازاتوبان ویژه خود استفاده کنند. این نمونه مربوط به کشوری است که خود را جمهوری خلقی می نامد ودرحالیکه اصلا این نام جمهوری را به ناحق برخود گذاشته است ولی ازساختارحکومتی وسلسله مراتب وسازمانی برخوردار است که به نظم وقانون معتقد است و من این فاکت را نه به این دلیل رد یا محکوم میکنم، چون این نمونه حتی با فرهنگ وآیین موروثی کونفوسیس وکهن چین نیز تناقض دارد بلکه نکته مهم برای من این است که تا چه عمقی به امر ویژه سازی ونابرابری در جامعه اجازه داده شده است تا بتواند شکل بگیرد و حتی درپیوند یا درخدمت جمهوری تلقی شود، درحالیکه این موضوع حتی امری غیراخلاقی نیز هست. همانگونه که الان درآن تابلوی دولت خوب و دولت بد درباره اش صحبت کردیم.ـ

پاتریک: برای آنکه روشن شود که یک چنین تصاویر ونمونه هایی ازموضع جمهوری دریک کشور چه معنایی دارد باید ابتدا دراین باره بحث کنیم که چه ارزشی قانون درجمهوری ایده آل دارد وچه نقشی بازی می کند.ـ قانون باید درچندین وجه عملکرد داشته باشد. همانگونه که روسو بیان کرده است: قانون باید برای وشامل حال همه باشد چنانکه کسی بالاتراز قانون نباشد وقانون باید معتبربرای همه باشد. ازهمه مهمتراینکه نباید قانون بسته به شخص یا اشخاص باشد ودرخدمت منافع گروه یا دسته خاص یا ویژه ای قرار بگیرد وهمچنین بازبسته به شرایط قوانین جمهوری نباید چنان تغییر پیدا کنند که دراختیارمنافع گروهی قرار بگیرد و مورد استفاده شخص یا اشخاص باشد. دلیل برای دانته این است که قانون سلسله اعصاب جمهوری را تشکیل می دهد. وقتی که قانون سلسله اعصاب جمهوری است پس به گونه ویژه ای از اهمیت برخورداراست که ازآن حراست شود. حتی روسو معتقد است که درجمهوری قانون نه تنها هیچ مانعی دربرابرآزادی نیست بلکه حتی آزادی جامعه را ممکن نیز می سازد وپذیرفتن یا اطاعت از قانون به این معنا نیست که برده قانون باشیم. مردمی که تبعیت ازقوانین می کنند به این معنا نیست که تبعیت یا اطاعت ازافراد می کنند.ـ

رافایل: قوانینی که افراد خود یک جامعه آن را نوشته وپذیرفته باشند وبه آن نیزآزادنه عمل کنند و درقبالش وظیفه مند باشند به معنای آزادی است. یعنی خود یک خلق نویسنده قوانینی باشد که باید به آن یا طبق آن عمل کند.ـ

پاتریک: این امر مثل این می ماند که انسان نسبت به خودش نیزوظیفه مند است.آنچه که ما دراتوبان در پکن می مانیم و شخصی کردن اتوبان برای افراد معینی واین امر هم قانونی به نظر می رسد دراصل قانونی است که برای یک گروه مشخصی وبرای منافع آنها می باشد. اما باید توجه داشته باشیم که موارد استثنایی و قانونی درهر جمهوری نیز هست وموضوع پیچیده ای نیزمی باشد اما موضوع این است که تنظم رابطه با قانون چگونه است؟ قانون درخدمت چه کسانی است؟ این امر ویژه کردن اتوبان، توسط قانون به اجرا گذاشته شده است. دراینجا با امتیازات ویژه برای گروهی سروکار داریم که قانون اجازه آن را می دهد که منافع گروه مشخصی نسبت به بقیه آحاد جامعه ارجحیت یابد وآنها ویژه شوند واین امر شدیداً برخلاف مفهوم جمهوری است و آن را بی ثبات می کند. علاوه براین ما دراینجا با حکومتی سروکار داریم که دارای اتوریته مطلق است اما درسایرجمهوری ها مثل فرانسه نیز گاه چنین مواردی را می توان پیدا کرد که منافع شخصی یا گروهی و ویژه کردن وجود دارد. درجمهوری های غربی اما به این شکل نیست اما هر دو به معنای لطمه زدن به مفهوم جمهوری یا بی ثبات کردن آن است. ـ

یرفایل: ویژه کردن می تواند به معنای شخصی کردن نیز نباشد یا د رخدمت گروه خاصی هم نباشد مثلا وقتی که پلیس لامپ آبی را در بالای ماشین پلیس نهاده وآژیر می کشد و همه باید راه را برای او باز کنند واین به معنای آزادی عمل پلیس است اما به معنای لطمه زدن به قانون یا زیر پا گذاشتن قانون نیست، بلکه درخدمت نجات جان یا حفاظت از حقوق شهروندان است واجازه این ویژه شدن وچهارچوب های آن باز توسط قانون به پلیس داده شده است زیرا یک امر عمومی واجتماعی است وخارج از چهرچوب قانون جمهوری نیست.ـ

. کسی که حق ویژه برای خودش قایل می شود واتوبان شخصی برای خودش وکارش می خواهد، درحقیقت علیه وبرخلاف منافع عمومی عمل کرده است وآن تصویری را که باید ازیک جمهوری ویک خلق واحد داشت را خدشه دار نموده است واین به معنای معضل ومشکلی درساختار آن جمهوری است.ـ

تیتر: رافایل: رایج شدن ویژه سازی ها وشخصی کردن امکانات یک جامعه وایجاد استثنایات- ایده و اندیشه جمهوری را تجزیه می کند.ـ

پاتریک: دراینجا باید توجه داشت که دو موضوع رابطه تنگاتنگی با هم دارند واز هم جداشدنی نیستند تا یک جمهوری بتواند جمهوری باشد. اول آن زیربنا و پایه فکری جمهوری است که نباید قوانین آن چنان تغییرداده شوند که دیگر از معنای جمهوری به کلی خارج شده باشد و دوم ساختار وسازمان وارزش های آن است که در مرزهای جمهوری باقی بمانندـ


رافایل: حالا به همین موضوع اما از زاویه دیگری می پردازیم. در برابر ما تصویر وعکسی قرار دارد که عکاس مشهوردوروتی شویز گرفته است وبه نام بن بست(نو/ وگ) است. این عکس نیزکنایه وار راه پیشرفت و ترقی اجتماعی را سوژه کرده است. موضوع عکس مرد جوانی را نشان میدهد که درانتهای یک کوچه ای بن بست درروی پله ای نشسته است وسرخود را درمیان دو دست گرفته وچنان سردرگریبان وشکست خورده و مستأصل است که حال و روز او برای بیننده تکان دهند می باشد و درپشت سراو یک کرکره خیلی بلند آویزان است که بر روی آن یک پله کان کشیده شده است. اما پله کان حقیقی نیست وکسی نمی تواند ازآن بالا برود درحالیکه اساسا دریک دولت جمهوری شرایط رشد وترقی باید برای همه کس ممکن باشد وبه همین دلیل عکس به نام بن بست است.ـ

پاتریک: ازاین عکس برداشتهای مختلفی می شود کرد وبرداشت من نباید مثل برداشت تو یا خود عکاس باشد. حتی می توان تصور کرد که این پله هاغیرواقعی مثل رؤیایی برای صعود به سوی آسمان است و یا ازاین طرح ابدیت را تصور کرد وازاین قبیل تصورات اما تا آنجایی که به یک دیده واقع بین برمی گردد، تصورمن اینست که این عکس یک انسان دربن بست را نشان می دهد که امیدی به آینده ندارد وراه ترقی وپیشرفت برای او غیرقابل صعود است.ـ

تیتر: دریک جمهوری امتیازات باید طوری تقسیم شوند که آمال و ایده ها وآینده آن مردم را تضمین کند و براساس شایستگی ها باشد و نه آنکه براساس اصل ونسب و یا تعلقات خاصی باشد.ـ

دراین عکس نردبان غیر واقعی است. تنها یک تصویری بر روی کرکره است ویک توهم ازترقی است و نشان می دهد یا انتقاد می کند که امتیازات در حکومت جمهوری نباید به گونه ای تقسیم شوند که دراختیار افردا با اصل ونسب یا گروه خاصی باشند. درگذشته ووقتیکه جمهوری نبود، تقسیم برتری ها و امتیازات اجتماعی همیشه به آدمهای با اصل ونسب تعلق داشت و هدف از برقراری جمهوری این بود که شرایط ترقی و استفاده از پیشرفت چنان تقسیم شود که برای عموم مردم رشد اجتماعی امکانپذیر باشد و درهای ترقی به روی مردم باز باشدـ

ادامه دارد... آپریل 2011 برابر با فروردین 1390


اسامی به لاتین:ـ

Konfuzianisches Erbe

Dorothy shoes-No Way

Jean-Jacques Rousseau


تیترهای بحث ها

: Das Gesetz ist der Nerven des republikanischen Gebildes.

Der gehorsam gegen das Gesetz, das man sich selber vorgeschrieben hat,ist

Freiheit Das einführe von Privilegien zersetzt den republikanischen Gedanken.


in der Republik sollten Vorteile nach Meriten verteilt werden und nicht nach der Abstammung l ا

Keine Kommentare: