Samstag, 29. Oktober 2011

جنگ عادلانه 2

ترجمه از ملیحه رهبری

جنگ (2)!ـ



چه زمانی یک جنگ عادلانه است؟




مجله فلسفی- سلسله بحث های فلسفی ازفلیپ تروفولت



قسمت دوم:ـ



رافایل انتهون: می گویند؛« درجنگ هیچ قانونی نیست وهمه چیز دریک خشونت غیرمنتظره ای سقوط می کند.» اما من درهمینجا یک خطای فکری را می بینم. درابتدا فیلسوفان زمان باستان بودند که به عنوان سیاستمداران بزرگ درحیطه سیاسی وارد شدند و مبتکران فکری:" جنگ عادلانه " بودند و کسانی چون آگوستین وتوماس آکوین نظریه قدیمی "یوز.این. بللو." را مطرح کردند که می گوید:« با آنکه جنگ بلا ونکبت است اما اگر درخدمت عدالت باشد، به همان نسبت می تواند نتایج خوبی داشته باشد.»ـ
خانم مونیک کانتو: دراینجا شما درست روی نقطه ای(موضوع جنگ عادلانه) انگشت می گذارید که برای جواب به آن، دو راه وروش(یا ارزش های) به وضوح و کاملا متفاوتی وجود دارد تا جنگی را عادلانه دانست. در مورد اول همانگونه که اشاره کردید به تفکرقدیم سنتی ازجنگ عادلانه بازمی گردد که مبتکران فکری آن آگوستین وتوماس آکوین بودند و با آنکه جنگ را
بدترین شر(درروی زمین) می دانستند اما به خاطرآنکه درخدمت عدالت باشد یا نتایج خوب داشته باشد آن را جنگ عادلانه نامیدند. اما ازاوایل قرن شانزدهم وبعد قرن هفدهم (میلادی)نظریه ای مخالف این نظریه شکل گرفت به این معنا که مشاهدات حقوقی وچشم اندازهای قانونی جای آن را گرفتند. دیگرمساله علاقمندی به انگیزه های جنگ یا نتایج خوب آن دلیل عادلانه بودن جنگ نبود بلکه واساسا برای آنکه جنگی به راه بیفتد یا عادلانه باشد، باید به دلایل قانونی آن توجه کرد. از اینجا بود که مفهومی به نام حقوق بین المللی به وجود آمد. وبرای خودداری ازجنگ و به کارگیری زور، مذاکرات قانونی شکل گرفتند.ـ
رافایل: دراینجا بحث را به دامنه نیروهای بین المللی وحافظ صلح مثل کلاه آبی ها می کشانیم. برای مثال دراینجا عکسی ازسربازان کلاه آبی را داریم. عکس مال نهم ماه مارس درسال 1994 ومربوط به شهر"سارایه گو" است. عکس نشاندهنده یک شهر تحت محاصره است. سربازی کلاه آبی درارتفاعی مشرف به شهردرپشت تیربار خود سنگرگرفته است وزیرپای او یک قبرستان است ودرتیررس او طاق خانه هایی دیده می شود که ویران شده اند. عکاس این صحنه با انتخاب قبرستان به گونه سمبلیک خواسته است پیام خود را برساند. سارایه گو تحت محاصره است وشرایط مرگباری برآن حاکم است. بعلاوه درهمینجا کلاه آبی ها را داریم که درنهایت تعجب کلاه خود برسردارند واز زیرلبه آن شهر را تحت نظر(کنترل) دارند. شهراشغال شده است درحالیکه باید حفاظت می شد. بین سربازی که دراین عکس می بینیم وشهر یک قبرستان قرار دارد. حالا این سؤال پیش می آید که وظیفه نیروهای بین المللی چیست وچه امری به آنها مربوط می شود: اخلاق یا قانون؟ سربازان کلاه آبی چرا وچگونه دراینجا خشونت به کارگرفته اند؟ یا تحت چه شرایطی می توانند از قوه قهریه استفاده کنند؟
خانم مونیک کانتو: حتی برای سازمان های بین المللی هم مشکل است که این حقوق را[استفاده از قوه قهریه] تعریف کنند. ـ
رافایل: به خصوص این امر در مورد جنگ یوگوسلاوی چطور بود؟
خانم مونیک کانتو: جایی که خیلی دیر دخالت کردند و دخالتشان نیز می بایست که به خاطر حفاظت می بود. اما دراینجا وعکس این سرباز این موضوع(بی طرفی) را نشان نمی دهد. وظیفه این سربازان اساسا برای حفاظت ازغیرنظامیان است. پس زدن نیروی مهاجم وظیفه شان نیست.ـ
رافایل: درست است. عکس می تواند یک سند غیرقابل اثبات (فریبکارانه) هم باشد. درهرحال عکس این سرباز نشاندهنده دخالت در یک جنگ است که علی القاعده نباید دخالت می کردند .ـ
خانم مونیک کانتو: حضورآنها درآنجا برای ممانعت وپیشگیری ازبدترین شق اوضاع است. بدون داشتن برنامه دفاعی یا بدون داشتن امکاناتی که نیروی مهاجم را عقب برانند، شکست کامل را به دنبال خواهد داشت. امروزه و درزمان ما که صلح طلبی یک امر اجتناب ناپذیر شده است، اغلب یکی ازاصلی ترین دلایلی که جنگ برپا شود همین موضوع(جنگ عادلانه) است وجنگ دفاعی امروز خیلی نادرپیش می آید. آنهم به دلیل مجازات هایی مثل تحریم ها وقطعنامه های سازمانی های بین المللی وغیرو..[درمورد تجاوزات نظامی]. ـ
رافایل: امروزه بدون موافقت ورأی گیری بین المللی کشوری نمی تواند به تنهایی جنگی را برپاکند. خیلی کمیباب است.ـ
خانم مونیک کانتو: ضرورت یک حمله نظامی به دلایل انسانی همیشه وجود داشته است. درهمین سال 2011 هم مواردی داشته ایم. مانند مورد دخالت نظامی اخیر ناتو درجنگ داخلی کشور لیبی برای حفاظت مردم در برابرسرکوب نیروهای قذافی . همین سؤال مطرح می شود درباره...ـ
رافایل: سوریه !.ـ
خانم مونیک کانتو: وکشورهای دیگر هم...!ـ
رافایل: تا حالا مشخص نشده است که به وسیله غرب یا کشورهای عربی درسوریه(دخالت نظامی) شروع خواهد شد.ـ
خانم مونیک کانتو: مداخله نظامی بدلایل انسانی امری مربوط به زمان ما نیست واز زمان های گذشته(قرون وسطا) هم وجود داشته است مثل دفاع ازمسیحیون درزمانیکه عثمانی ها که خطر بزرگی برایشان بودند.امروز و در زمان ما به خاطردفاع ازمردم غیرنظامی است. به این معنا که گویا یک جامعه جهانی واحد از مردم غیرنظامی وجود دارد که ضروری است از آنها دفاع
بشود(هرملیتی که باشند) وبه ویژه اگر دولتشان نتواند ازآنها در برابرتجاوزات دفاع کند یا خطر کشتارعمومی درمیان باشد. دریک چنین مواردی قوانین بین المللی وجود دارد که به خاطر ضرورت می تواند حمله نظامی انجام بگیرد.ـ
رافایل: برای مداخله نظامی درعراق هم یک سری استدلال به کارگرفته شد. درمورد دخالت نظامی فعلی درلیبی نیز گفته می شود که قصد برپایی یک رژیم جدید نیست بلکه قصد دفاع ازغیرنظامیان است حتی اگر این به مفهوم سرنگونی قذافی باشد.ـ
خانم مونیک کانتو: ازسال 1991 که دربوسنی ودر دو جنگ عراق دخالت نظامی زیادی انجام شد. درنخستین جنگ عراق دیدیم که یک کشورکوچک توسط قدرت های بزرگ مورد حمله نظامی قرار گرفت. جامعه بین المللی برای دفاع از کویت دخالت کردند وازطریق جنگ کویت را آزاد کردند. جنگ دوم درعراق موضوع کاملا متفاوت بود. برای خنثی کردن عراق به عنوان یک تهدید بالقوه برای صلح جهانی بود. این دخالت نظامی هیچ ربطی هم به موضوع دفاع از خود(کشورخود) نداشت یا حتی دربهترین شق آن به عنوان غیرمستقیم. مورد سوم در دربوسنی سن(صحنه دخالت نظامی) به دلایل بشردوستانه بود. فراموش نکنیم که این دخالت های نظامی گاه با عدم توانایی ودفاع ازغیرنظامیان همراه بوده است وعلاوه بر بار نظامی با ریسک های اخلاقی نیزهمراه بوده وبرنامه(هدف) ومشروعیت دولتی را که اینکار را انجام داده است، به چالش کشیده اند که این دخالت ها- به جای کمک یا خدمت کردن- یک زمینه برای نفوذ درآن کشورهاست.ـ
رافایل: ادامه می دهیم و دراینباره صحبت می کنیم.اغلب وپس ازپایان یک جنگ ودر بازنگری آن است که درباره اش قضاوت می شود. وقتی آدم علیه یک جنگ باشد به دلیل اینکه به نتایج(فاجعه بار) آن فکر می کند، درجنگ شرکت نمی کند. اما ازسوی دیگر هم و تازه بعد ازجنگ است که آدمها قضاوت می کنند که آیا جنگ عادلانه بوده است یا نه؟ وحالا چه کار باید کرد؟
خانم مونیک کانتو: آدم باید حدوداَ تا پایان داستان صبرکند.ـ
رافایل: همینطوراست! اما چطورادامه پیدا می کند؟
خانم مونیک کانتو: آدم نمی داند که کی این داستان پایان می یابد. زمانیکه نیروهای مهاجم خاک آن کشور را ترک کنند. یا باید تا ده سال صبرکند و ببیند که مداخله نظامی چه عواقبی به بارآورده است. طبیعتا آنقدر شواهد و دلایل کافی وجود دارد که بتوان آگاهانه صحبت کرد که جنگ عادلانه بود یا نه وآیا مشروع وموجه بود یا نه؟ شواهدی که ازگذشته دور تا امروز به عنوان و جزو ضوابطی هستند که به یک جنگ عادلانه تعلق دارند. ابتدا باید درباره هدف آن جنگ دلیل منطقی داشت. به چه هدفی انجام می گیرد: رفع(خطر) یا تهاجم یا تجاوز؟ بیرون راندن یک ستمگر؟ عوض کردن یک رژیم؟ یا تهیه شرایط برای یک نظام سیاسی مثلا یک دموکراسی؟ اکثرمداخلات نظامی که برای اهداف بشردوستانه عنوان می شدند، برای اهدافشان ریسک می کنند. به عنوان مثال نمونه لیبی را درنظرمی گیریم. هدف واقعی دراین جنگ چیست؟ قذافی برود؟ دراینباره روشن و واضح صحبتی نشده است. آیا تغییر رژیم؟ آیا حمایت وپشتیبانی ازقیام کنندگان است؟ با این هدف که توانمندی شورشیان را ازاعتراضات اجتماعی به هدف به دست گرفتن قدرت سیاسی کمک کند؟ به طور واضح و روشن چیزی گفته نشده است؟ مثل سابق روشن نیست.ـ
رافایل: ساخکوزی رییس جمهور و وزیرامورخارجه فرانسه قبل از تصمیم گیری سازمان ملل گفته بودند که هدف مداخله نظامی سرنگونی قذافی است به جای آنکه اظهار نظری نکرده باشند.ـ
خانم مونیک کانتو: دراینصورت ناشر روزنامه سایت می توانست یک دلیل کمتری علیه این جنگ عنوان کند. صرفنظر از این موضوع یک وحدت نظری باید باشد. چهارماه بعد ازگذشت جنگ بازهم معلوم نیست که جنگ تا به کجا پیش خواهد رفت وبه چه چیزی می خواهند برسند وچشم انداز پایان جنگ کی خواهد بود؟ من پرنسیب یا مشروعیت جنگ را زیرعلامت سؤال نمی برم بلکه انتقاد می کنم که انگیزه های جنگ روشن نیستند یا اگربرای برخی اشخاص روشن هستند اما ازجانب آنها بیان نشده اند.ـ
رافایل: شاید به این خاطر واضح و روشن نمی گویند زیرا که درجنگ عراق، دلیل اخلاقی ومشروع داشتند واز همان اول گفتند که صدام حسین باید برود. شاید دراین مورد می خواستند پیشاپیش ازتأثیرگذاری غلط اجتناب کنند. حتی یک کودک هم که انگشتش سوخته باشد، آتش را می فهمد!ـ
خانم مونیک کانتو: پنهان کردن چیزهایی که قبل ازاقدام وعمل باید به آنها توجه شود، به معنای قابل پذیرش بودن آنها نیست. ویک خطای نادرست سیاسی است. فقدان توجه به توانمندی شهروندان ونظرخود را داشتن وبه صورت خط مشخصی توافق کردن ، تصمیم به دخالت نظامی درلیبی، خیلی سریع درپایان ماه مه گرفته شد وهیچ هدف مشخص وهیچ حد ومرزهای روشنی نداشت که تا به کجا عملیات نظامی به کارگرفته خواهد شد. نسبت به آن منظور اولیه، بعد اهدافشان مستمر تغییرمی کرد وهمانقدر غیرروشن بودندکه به خواهند به جواب(چگونگی) روند وگذار به دموکراسی درلیبی پاسخ دهند. می توان گفت که یک چنین مداخلات نظامی یا جنگ کردن مثل حرکت کردن درتاریکی است نه در روز روشن. گفته می شود که یک چیز شر وناپسندی ی(مثل جنگ) درروشنایی قرار نمی گیرد.ـ
رافایل: شر نمی تواند روشنایی را تحمل کند. [ازآن می گریزد.]ـ
خانم مونیک کانتو: به هرحال من متعقد نیستم که فقدان دید روشن نسبت به امری و یا نداشتن تجزیه وتحلیل دقیقی ازآن یک عذرقابل قبولی باشد. به نظر من اگر این جنگ مشروع وقانونی است، اجازه داده می شود که شقوق مختلف آن مورد تجزیه وتحلیل و بررسی دقیق قرار گیرد. اما در این جنگ اینگونه عمل نشده است. مهم ترین امردریک جنگ این است که در پایانش به صلح منجر شود وصلح برقرار باشد. [نه آنکه جنگ های جدید داخلی به وجود آیند.]. صلح یک چیز خود به خودی نیست بلکه صلح یک روند است اما کی پایان این روند می باشد. باید دریک فضای صلح آمیزی، مشارکت ومسؤلیت پذیری تمام مردم را(خلق ها) در بر بگیرد. که دست دردست هم یک کشورآزاد وبا حاکمیت ملی ومتمدن(مدرن) را بنا بگذارند.ـ
رافایل: صلح یک توافق است.ـ
خانم مونیک کانتو: موارد کمی وجود دارد که بعد از مداخله نظامی به دلیل حفاظت از غیرنظامیان، به صلح(توافق) رسیده باشد. لطفا این مطلب را یک قضاوت یا به چالش کشیدن (ازجانب من) قلمداد نکنید بلکه یک بیان ویک موضوع حقوقی است به ویژه وقتیکه نیروهای نظامی علیه غیرنظامیان ومردم خود به شدت اززوراستفاده کنند. فراموش نکنید که مداخلات نظامی به دلایل بشردوستانه نیز قربانیان زیادی ازغیرنظامیان را طلب می کنند که قاعدتا آنان باید تحت حفاظت قرارمی گرفتند. این تناقضی است که حل آن مشکل است. تنها پاسخی که این مشکل می تواند داشته باشد، داشتن هدف روشن ازآن مداخله نظامی است. دراین مورد مشخص(مداخله نظامی) چیزی دردسترس نیست. وقتی آدم قانع می شود که خود آن مردم با همدیگربراین امروحدت داشته باشند واینطور نیست.ـ



پایان!ـ



.[مصاحبه مربوط به تابستان است واین مداخله نظامی وجنگ داخلی درماه اکتبرامسال با کشته شدن قذافی به پیروزی کامل شورشیان پس ازچند ماه جنگ انجامید.] ـ
اکتبر2011 برابر با مهرماه 1390







توضیحات:ـ
رافایل انتهوون خود یک فیلسوف است که تلاش دارد با یک سلسله بحث های فسلفی، پیوندی بین گذشته و زمان حال برقرار کند وبین ادبیات خشک- با فلاسفه بزرگ تا- به امورجاری فعلی پیوندی نو بزند.ـ



موضوع جنگ؛ بحث وگفتگوی فعلی رافایل انتهون(فیلسوف) با خانم مونیک کانتو استاد فلسفه بود که ریاست دانشگاه را نیزدرگذشته به عهده داشته اند.ـ
Raphael Enthoven
Nonique- Canto.Sperber
Monique Canto-Sperber, Director of the École normale supérieure, in 2005
به معنای جنگ عادلانه "“Jus in Bello
منبع
مجله فلسفی- سلسله بحث های فلسفی ازفلیپ تروفولت.

Philosophie Magazine
Philosophie krieg
Doku-Reihe vom Philippe Trüffelt
Arte Frankreich 2011

تیترهای بحث به آلمانی
Niemand ist so töricht, den Krieg dem Frieden vorzuziehen.
Der Krieg ist Produkt der Vernunft und des Willen des Menschen.
Der Krieg ist schlimmer als alle Übel, die man damit beseitigen will
Der Krieg ist immer teurer und schwieriger als der Frieden.
Yako&John 1969 (der Krieg ist aus, wenn Sie wollten.)
Ist der Krieg eine Frage des Willes
Kann sich ein Pazifist irren´?
Es kann rational sein, Frieden anstell von Krieg zu wählen.
Ist der Krieg unter manchen Umständen unvermeidbar?
Unsere heutige Zeit sieht den Krieg als ein moralisches Problem
Moralisch rechtfertigen der gerechte Krieg (unter bestimmten Umständen)
Kann der Krieg als moralische legitim und gerechtfertigten sein
Selbst gerechtfertigten

Münchener Abkommen 1938
Paktieren mit dem dritten Reich
24.März.2011Libyen
Josef-Joffe

Pazifismus: Den Frieden dem Krieg vorziehen, unabhängig von den Umständen.
Es kann rational sein, Frieden anstell von Krieg zu wählen.
Unsere heutige Zeit sieht den Krieg als ein moralisches Problemen.
Kann der Krieg moralisch legitim und gerechtfertigt selbst verteidigen.

Dienstag, 25. Oktober 2011

جنگ عادلانه 1

ترجمه: از ملیحه رهبری
مجله فلسفی
جنگ (1)! ـ


چه زمانی یک جنگ عادلانه است؟


قسمت اول:ـ

خانم مونیک کانتو چه چیزی مورد توجه "ریمون آرون" قرار گرفته بود زمانیکه او استاد فلسفه بود، او معتقد به این نظریه هرودوت بود:« هیچکس آنقدر احمق نیست که جنگ را بر صلح ارجح بدارد.» همچنین لازم است که بدانیم «آرون» خودش معتقد بود که این یک اخلاق ماکیاویلیسمی است که او پلتیک تدریس می کند اگرچه ازآن متنقراست. با این حال برای دانشجویانش مشخص می کرد که عقل هیچ جایی برای جنگ طلبی (پاسیفیسم) باقی نمی گذارد.ـ
خانم مونیک کانتو برای شما که استاد فلسفه هستید، چه چیزی موجب شده بود که "آرون" اینگونه بگوید ؟
خانم مونیک کانتو: چه چیز!؟ اومردی با روح یونانی بود. با این فکر که جنگ به طور مشخص توسط کسانی به وجود می آید که آن را برانسان تحمیل می کنند. همچنین تکیه نمودن برعقل واراده از ایده های یونانی هستند. جنگ یک محصول از عقل و اراده انسانی است. جنگ نه یک مجازاتی از جانب خداست و نه یک راه نجات (رستگاری) است.ـ
درنفی و مردود شمردن جنگ فیلسوف اخلاق گرا( آلاین) اینطور می گوید و معتقد است: «معتقد است که جنگ شرورانه ترین راه حل(شیوه) برای از بین بردن خود هرشر(شرارت) دیگری است.»ـ
این طرز تفکر به طور بنیادی وعقلانی موجب تنفر از جنگ می گردد. زیرا از پایه ای ترین تفکرات ضد جنگ بودن است.ـ
خانم مونیک کانتو : برای اینکه گفته هرودوت را بهتر بفهمیم باید به شرایط برابر برای جنگ یا صلح نیز توجه کنیم. درصورتیکه شرایط یکسان باشد، جنگ تنها راه حل ممکن نیست. انسان دارای قدرت انتخاب بین جنگ یا صلح است. حتی طبیعت نیزبناشده و متکی برحیات است ونه مرگ واعتقاد به جنگ به عنوان یک مجازات از جانب خدا یا یک راه نجات یک راه حل کاملا غیرعقلانی است زیرا قیمت جنگ خیلی گران تراز قیمت صلح است. بنابراین صلح را باید برجنگ ارجح دانست.ـ
رافایل: پس صلح را باید برجنگ ارجح دانست.ـ
مونیک کانتو:« بله! زیرا جنگ همیشه سخت تر و گران تر از صلح است.»ـ
رافایل: شاید آرون این گفته را انتخاب کرده تا ازیک توصیه اخلاقی به سوی یک مسؤلیت اخلاقی توجهات را جلب کند.ـ
مونیک کانتو:گوییکه می خواسته بگوید: نگاه کنید این امر مورد علاقه قلبی من است اما آن امر دیگر مرا وادار می کند تا واقعیت گفته شود.ـ
رافایل: در برلین یکبارسخنرانی خود را اینگونه آغاز می کند:« من امروز می خواهم ازآنچیزی صحبت کنم که من خود آن را به عنوان حقیقت می شناسم اما شاید شما که آن را می شنوید، مایل نباشد که به عنوان حقیقت بپذیرید.» شاید می خواسته است تناقض بین طرفداران ضد جنگ (پاسیفیسم) را با کسان دیگری که منطقا به(ضرورت) آن می رسند، را بیان کند. ـ
خانم مونیک کانتو: می تواند چنین باشد زیرا او کاملا واضح و روشن به مسؤلیت اخلاقی معتقد بود. فراخواندن به عقلانیت یعنی دربنیاد واساس بحث به تفاوت ونتیجه آن موضوع باید نگاه کرد. یک جنگ خوب یا بد را از روی دستاوردهایش مقایسه می کنند.ـ
عقلانیت به معنی این است که به قیمت عمل فکر یا نگاه کن. دریک چنین مقایسه ای همیشه صلح به صرفه تراز جنگ است. ـ
رافایل: اما آیا آنچه در این تصویرمی بینیم یک راسیونالیتت وعقلانیت است؟ عکس مربوط به یک پلاکارد تبلیغاتی برسر دریک مغازه(جوهان ویاکو) به هنگام سال نو میلادی دریکی ازخیابان های شهر...درآمریکا مال سال 1969 است با این مضمون صلح طلبانه:« جنگ تمام می شود، اگرشما بخواهید!» پلاکارد متعلق به یک کمپانی جهانی است که خودش ضد جنگ ونیازمند صلح بود وگویا که دراینجا می خواهد بگوید که پایان یافتن جنگ( درجهان) به اراده شما بستگی دارد. آنچه که در نظر اول جلب توجه می کند این جمله است که تأکید می کند:« جنگ وجود نخواهد داشت!» گویا که ادامه یا خاتمه جنگ به اراده مردم وابسته است. یا می خواهد قاطعانه بگوید که شما با اراده خود می توانید، کشتارفجیع در ویتنام را متوقف کنید. نظرشما دراین مورد چیست؟
خانم مونیک کانتو: به نظر من یک پادزهری برای هرودوت است. این اظهار نظرنشان میدهد که وجود یا عدم وجود جنگ یک امری است که به اراده انسان بستگی دارد. برای هرودوت ویونانیان قدیم، جنگ یک فعل وانفعال طبیعی بشری بود. اراده بشری می تواند بسیاری ازفعل وانفعالات را محدود کند اما به هیچ عنوان نمی تواند، مانع ازاین فعل وانفعالات شود.ـ
رافایل: دراینجا علامت تأکید یک نقش دوجانبه ای را بازی می کند یکبار تأکید می کند که جنگ می تواند خاتمه یابد(عدم وجود جنگ) و دوم تأکید روی اراده انسانی! اینطور نیست؟
خانم مونیک کانتو: چرا! حتی به عنوان اظهار تأسف ونوعی احتراز کردن از جنگ نیز می باشد که می توان پاسیفیسم نامید. با این حال در قسمت دوم این جمله و نتیجه گیری منطقی ازآن تناقض زیادی هم هست....ـ
رافایل: یعنی آیا کسانی که پاسیفیست هستند وجنگ را اجتناب پذیر می دانند، خطا نمی کنند؟
خانم مونیک کانتو: این اظهارنظر که جنگ خاتمه یافته است و یا جنگ می تواند وجود نداشته با شد، براین امر تأکید می کند که جنگ همیشه یک آفت و بلا است، بدون آنکه ربطی به علت و سبب آن داشته باشد. حتی اگر یک ضرورت باشد، تا ازخود دفاع کرد. یا جنگ دفاعی باشد و به دلیل ممانعت و جلوگیری از کشتارضعیف ترها باشد. به همین دلیل این طرز تفکرهمیشه یک تز کاملا متناقضی است. پاسیفیست بودن به این معنا نیست که در اوضاع واحوال عادی، صلح را برجنگ ترجیح دادن زیرا در این صورت همه پاسیفیست هستند بلکه پاسیفیسم به این معناست که درهرشرایطی صلح را برجنگ ترجیح دادن، بدون توجه به شرایط یا دلایل جنگ، حتی اگر لازم به نظربرسد!ـ
رافایل: دراینصورت ما دیگرآلترناتیوی نخواهیم داشت که بین جنگ یا صلح انتخاب کنیم وقتیکه قاطعانه(جدی) ضد جنگ باشیم؛ برای آن بجنگیم.ـ
خانم مونیک کانتو: دراینجا یک وضعیت متناقض وپیچیده ای به وجود می آید. قاطعانه ضدجنگ بودن وعلیه آن جنگیدن یک وضعیت ساده وآسانی نیست. وقتیکه انسان بخواهد از زندگی خود وحقوق دیگران دفاع کند، یک شرایط حادی(مبارزاتی و به کارگیری زور) به وجود می آید، اما پاسیفیسم بازاحتراز ازجنگ را قبول دارد، حتی دراین شرایط هم خود جنگ را بدترین و شریرانه ترین چیزی می داند که به وسیله آن بخواهیم شرارتی(تضادی) را ازمیان برداریم. البته نمی خواهیم دراینجا هم به گفته هرودوت استناد کنیم که صلح برجنگ ارجحیت دارد.ـ
رافایل: مواردی پیش می آید که به نظرمنطقی می رسد که جنگ را برصلح ترجیح داد.ـ
خانم مونیک کانتو: وقتی آدم شرایط انتخاب کردن داشته باشد. تا زمانیکه امکان اجتناب ازجنگ ممکن باشد. شرایط و موقعیت هایی نیز وجود دارد که جنگ اجتناب پذیراست دریک چنین شرایطی باز پاسیفیسم ها، جنگ را زیرعلامت سؤال می برند. تمام تلاش خود را می کنند و از تمامی امکانات موجود استفاده واز تمام فرصت های پیش آمده استفاده می کنند تا جنگ را محدود کرده و به وسیله مجامع بین المللی یا تظاهرات ضد جنگ و....اتحادی ایجاد کنند تا ازبروزجنگ ممانعت شود وتلاش شود تا درجوامع بین المللی نیز به تدریج اجرا شود. جنگ ازقدرت و زورگویی و رقابت نشأت می گیرد و به این صفات نیز شناخته می شود. مثل زمان های گذشته که قدرتمندان می خواستند بربخشی از جهان تسلط یابند.ـ
رافایل: یکی از مثال هایی که هرکسی با آن آشناست، پیمان مونیخ درسال 1938می باشد که با رایش سوم بسته شد ویک رسوایی تاریخ بود.[هیتلر چکسلواکی را به آلمان ضمیمه کرد اما فرانسه و انگلیس از جنگ با آلمان احتراز کرده و پیمان صلح مونیخ را امضا کردند، اما این صلح بعد نتایج فجایع بارتری به بارآورد و هیتلرهیچ مانعی در برابر خود ندید.]( توضیحات درباره این پیمان در پایین صفحه آمده است.) آدم می تواند از این پیمان به عنوان یک دلیلی برای توهم نام ببرد. البته درآن زمان دلایل منطقی هم برای بستن این پیمان صلح وجود داشت اما بعدها که نتایج فاجعه بارآن آشکارشد، برخی چنین ادعا کردند که ما ازاولش هم می دانستیم که باید به جای صلح با هیتلروارد جنگ می شدیم.ـ
خانم مونیک کانتو: بعدها؟! بله خیلی ساده است پس از مشاهده نتایج به بارآمده، ادعا کرد که آن کاردرآنزمان غلط بوده و درآن موقع کار دیگری باید انجام می گرفت.ـ
رافایل: اما درهمانزمان هم کسانی مثل آرون موافق جنگ علیه آلمان بودند.ـ
خانم مونیک کانتو: به این دلیل که این پیمان یک ماهیت توهمی داشت. چنین توهمی که ازطریق این پیمان صلح(دادن چکسلواکی به هیتلر) می توان فضای جنگی ایجاد شده توسط هیتلر را ملایم تر کرد. درحالیکه هیتلر با امضای این پیمان می خواست زمان بیشتری یا مورد نیاز خود را به دست آورد. او ازاین موفقیت استفاده کرد تا برقدرت وتوانمندی جنگی خود بیافزاید. بستن این پیمان یک تصمیم غلط بود زیرا با یک چنین پیمان هایی نمی توان حافظ صلح بود درحالیکه خطرجنگ وجود دارد. البته این یک خطای جبری نیز بود وهمچنین این موضوع که خود فاجعه- به درستی احساس وادراک نیز نشده بود.ـ
رافایل: دراین بخش گفتگو ازموضوع ضدجنگ بودن، به سوی موضوع خود جنگ می پردازیم. به این معنا که نمی خواهیم از قانونی یا مشروع بودن(یانبودن) جنگ به طورعام صحبت کنیم بلکه ازحقانیت و درستی چند جنگ مشخص پرس وجو کنیم. نشریه آلمانی زبان" دی سایت" درتاریخ 24.مارس.2011 سرمقاله خود به قلم ژوزف ژوفه(ناشر روزنامه) را به مطلب جنگ ناتو در لبنان اختصاص داده بود. درصفحه اول روزنامه تصویر کبوتری سفید را چاپ کرده بود که از بالهایش بمب های سفید می بارید. این مطلب مال تابستان بود و دراین مدت جنگ ادامه دارد وازنتایج نهایی آن دقیقا چیزی نمی دانیم. اما درصفحه اول روزنامه سه چیز به خوبی جلب نظر می کنند. اول تیتر بزرگ مقاله که پرسیده است:« آیا این یک جنگ عادلانه است؟» بعد در سطری برجسته از مقاله ناشر روزنامه سایت " ژوزف ژوفه" نوشته است:« جنگ جنگ است حتی با اصیل ترین انگیزه ها." بعد تصویر کبوتری که از بالهایش بمب های سفید می ریزد.ـ
خانم مونیک کانتو: مقاله شگفت انگیزی است که درتجزیه وتحلیل خود چندان ناحق نیز نگفته است. یک جنگ بدون هدف، یک جنگ بدون هدایت کننده، بدون رضایت طرفین، واین درست همان چیزی است که دراین ماه های اخیر می توانستیم با روشی خاص زیر نظربگیریم. مطرح شدن این سؤال آنهم حالا غیرعادی است. سؤال این است که آیا یک جنگ عادلانه است یا توجیه شده است، این جواب زمانی خودش را نشان می دهد که ابتدا دریک چنین شرایط عقلانی و فکری به سرببریم که جنگ را یک کثافتی بداند که به هرطریق ممکن باید ازآن اجتناب کرد ولی زمانی که جنگ اجتناب ناپذیر باشد، باز باید به مشروعیت آن توجه کرد.ـ
در زمان ما جنگ یک مشکل اخلاقی نیزمی باشد. جنگ یک چیز طبیعی مثل بیماری یا دیگردرد و رنج های انسانی نیست. جنگ به دست انسان ساخته می شود. ـ
رافایل: یک خلاف قاعده!ـ
خانم مونیک کانتو: بنا به خواسته انسان به وجود می آید ودرپشت پرده آن می تواند نیت بد وپلیدی نیز نهفته باشد. جنگ های زمان ما ماهیتا اینگونه هستند.ـ
خانم مونیک کانتو: در زمان ما به جنگ به عنوان یک مشکل اخلاقی نگاه کرده می شود. که درپشت پرده آن می تواند نیات پلیدی باشد.ـ
رافایل: از سوی دیگرهم نمی توان نیات پلیدی را به آن نسبت داد زیرا طرف مقابل هم در توسل به زور حد و مرزی نمی شناسد واین هم خودش مشکل بغرنجی است. اما به این دلیل نباید جنگ دریک فضای آزاد شکل گیرد(برگزار شود). می توان ازجنگ عادلانه وازاقدام مناسب وعادلانه درجنگ صحبت کرد.ـ
خانم مونیک کانتو: واین درست همان مشکل اصلی است؛ به لحاظ اخلاقی چگونه جنگ را توجیه کنیم. کاملا مشخص است که گاه جنگ یک ضرورت است. اگر به مقاله روزنامه "سایت" توجه کنیم این پرسش را مطرح کرده است که آیا این یک جنگ عادلانه است؟ وقتی جنگی شروع می شود، تلاش می کنند تا به لحاظ اخلاقی توضیح دهند که جنگ تحت چنین شرایطی، مشروع وقانونی است. این شرایط دلایل وتوجیهات خود را نیز دارند. چرا یک جنگ شروع می شود وچرا این شیوه عملیاتی در جنگ به کار برده شده است. به عنوان انگیزه طبیعتا در رده اول مساله دفاع از خود مطرح می شود. وقتی با جنگ قصد دفاع از خود را داشته باشیم، جنگ به لحاظ اخلاقی مشروع می شود. یا اگر انگیزه جنگ حمایت ازخلق های تحت ستم باشد که درداخل کشور ازحملات یا خطراتی محافظت شوند یا از نیروی مهاجم محافظت شوند. بستگی دارد که جنگ چه سمت وسویی داشته باشد وبه چه شیوه ای هدایت شود وچه روش هایی درجنگ به کار گرفته شوند وواقعیت آن جنگ و ابعاد اخلاقی آن در مشروعیتش مؤثر هستند. پس بستگی و توجه به قوانین دارد. بستگی به هدف و وسیله رسیدن به هدف دارد، همچنین دید واقع بینانه نسبت به وضعیت (قرارداد) صلح درآن واضح و روشن باشد. کوتاه بگویم: محدود کردن شدید ماشین جنگی درکادراخلاقی وقانونی باید انجام گیرد. برای آغاز کردن یک جنگ باید مشروعیت قانونی و اخلاقی وجود داشته باشد و همین مشروعیت مشخص می کند که چه نوع جنگی اساسا در حیطه فرهنگی واخلاقی ما جایی ندارد و به کلی مردود است.ـ
رافایل:آیا مرزهایی که جنگ را محدود می کنند درس های اخلاقی هستند که نهایتا نقش یک قرص آرام بخش را دارند یا باید دیدن واقعیت هایی باشند که مزیت وضرورت جنگ را با آنکه یک نکبت وکثافت است، تایید می کنند؟ آیا وظیفه اخلاق یا قانون است که این مرزها را مشخص نماید؟ قانون چه نقشی را بازی می کند؟ قانون(یک چیز نوشته شده) قبل از جنگ است یا دربحبوحه و وسط
جنگ هم قانون حاکم است؟

ادامه دارد….

1) ریمون آرون (۱۹۰۵-۱۹۸۳)، جامعه‌شناس، فیلسوف، مورخ و مفسر سیاسی فرانسوی. تا سال ۱۹۳۹ استاد فلسفهٔ اجتماعی در دانشگاه تولوز بود. در جنگ جهانی دوم به ارتش آزادی‌بخش فرانسه در لندن پیوست و از ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵ سردبیر روزنامهٔ فرانسهٔ آزاد بود. پس از بازگشت به فرانسه به تدریس در مدرسهٔ ملی مدیریت، دانشگاه سوربن(۱۹۵۵-۱۹۶۸) و کولژ دو فرانس(۱۹۷۰) پرداخت. در روزنامه‌نگاری نیز فعال بود و به مدت ۳۰ سال تا ۱۹۷۷، در روزنامهٔفیگارو مقاله نوشت و پس از آن به هفته‌نامهٔ اکسپرس پیوست.آرون با مخالفت سرسختانه علیه مارکسیسم در تقابل با روشنفکران جناح چپ فرانسه، به‌ویژه ژان پل سارتر قرار گرفت. در کتاب مهمش افیون روشنفکران(۱۹۵۵) سازشگری چپگرایان و گرایش‌های استبدادی حکومت‌های مارکسیست را به نقد کشید. در اثر دیگرش با عنوان تراژدی الجزایر (۱۹۵۷) از استقلال الجزایر دفاع کرد. آرون در بیشتر آثارش به مسئلهٔ خشونت و جنگ می‌پردازد؛ ازجمله در کتاب جنگ و صلح (۱۹۶۲). همچنین کتابی دربارهٔ تاریخ جامعه‌شناسی نوشت با عنوان جریان‌های مهم در


تاریخ تفکر جامعه‌شناسی(۱۹۴۷). خاطرات او نیز دزر سال ۱۹۸۳ به چاپ رسید.ـ




)توضیح دوم: در روز 30 سپتمبر سال 1938 ميلادي پيمان مونيخ توسط كشورهاي فرانسه ، انگلستان ، ايتاليا و المان امضا مي شود كه براساس آن كشور چكسلواكي قرباني تداوم صلح مي گردد، اما تداوم صلح يك اميد واهي بود كه در آينده اي نه چندان دور اين واقعيت آشكار ميشود.[اینترنت]ـ


اسامی:ـ




Raphael Enthoven



Nonique- Canto.Sperber
Ray mond Aron
Alain
Herodot


24.März.2011
Libyen
Josef-Joffe